کودکان معمولا خواستههای زیادی از والدین دارند، اما همه این خواستهها بجا و منطقی نیستند و گاهی ناچاریم به آنها نه بگوییم. هرازگاهی نهگفتن فوایدی هم دارد؛ والدین با این کار حدومرزی مشخص میکنند و منظمبودن و احترام به قوانین را به کودکان میآموزند. در این مقاله، درباره روشهای نهگفتن به کودکان صحبت میکنیم. با ما همراه باشید.
وقتی میخواهید با درخواست فرزندتان مخالفت کنید، باید قاطع نه بگویید. مثلا بگویید «نه، امروز نمیتونی این کار رو انجام بدی» یا «نه، امروز نمیریم اونجا». قاطعانه رفتارکردن باعث میشود فرزندتان مخالفت شما را جدی بگیرد و برای تغییر نظرتان تلاش نکند.
جملاتی مانند «حالا باشه ببینم چی میشه» باعث میشوند کودک برای جلب رضایت شما شروع به التماس و گریه کند و «نه» را به «بله» تبدیل کند. البته گاهی شرایط طوری است که موافق یا مخالفبودن با خواسته کودک به برخی مسائل دیگر بستگی دارد. در این موارد، باید برای کودک دلیل این عدم قطعیت را توضیح دهید. مثلا میتوانید بگویید: «نمیدونم میریم بیرون یا نه. باید منتظر بمونیم و ببینیم بعدازظهر هوا چطوره.»
ارائه توضیحی کوتاه درباره دلیل نهگفتن به خواسته کودک باعث میشود فرزندتان چیزی یاد بگیرد یا تجربهای کسب کند. مثلا اگر بهجای اینکه بگویید «نه، بدون جلیقه نجات نمیتونی بپری توی استخر» فقط بگویید «نه نمیتونی بپری تو استخر»، کودک خطر پریدن در استخر بدون جلیقه را درک نمیکند و ممکن است در دلش بگوید: «اَه، این مامان منم که همیشه بداخلاقه و نمیذاره بهم خوش بگذره.»
بهترین جملهای که در این شرایط میتوانید بگویید این است که «نه عزیزم، تو نمیتونی بدون جلیقه نجات بپری توی استخر، چون هنوز شناکردن بدون جلیقه رو کامل یاد نگرفتی.» وقتی فرزندتان دلیل نهگفتن شما را بداند، برای رسیدن به خواستهاش اصرار و لجبازی نمیکند.
بچههای بزرگتر ممکن است در جواب نهگفتن شما، بگویند «چرا نه؟ چرا نمیتونم این کار رو بکنم؟» ارائه توضیح مختصر باعث میشود دلیل مخالفت شما را بفهمد و آن را راحتتر بپذیرد.
برخی از والدین نهگفتن را دوست ندارند، چون نمیخواهند با کودکشان بد رفتار کنند و از ناراحتی فرزندشان احساس گناه میکنند. لازم است احساستان موقع نهگفتن را شناسایی کنید تا بتوانید بهشیوهای سالم و سازنده با خودتان و احساسی که دارید کنار بیایید.
به خودتان یادآوری کنید که اشکالی ندارد گاهی فرزندتان دچار احساسات منفی و ناراحتکنندهای مانند غم و اندوه شود. در واقع نهگفتن به درخواستهای فرزندتان به او این فرصت را میدهد که با احساساتش بهشیوهای مناسب روبهرو شود.
اگر کودک بعد از شنیدن مخالفت شما ناراحت شد یا شروع به گریه کرد، پاپیچش نشوید و کمی به او فضا بدهید. به او اجازه دهید به اتاق یا جای دلخواهش برود و با این مخالفت کنار بیاید. شما هم چند نفس عمیق بکشید و خودتان را آرام کنید.
فرزندتان هرچقدر هم ناله، التماس یا گریه کرد، هرگز تسلیم خواستهاش نشوید. اگر بهراحتی نظرتان را عوض کنید، کودک در موقعیتهای بعدی هم همین رویه را در پیش میگیرد و هیچوقت بهدنبال دانستن دلیل مخالفت شما یا احترام به قوانین نخواهد بود.
حتی با شنیدن جملاتی مانند «تو خیلی بدی. ازت متنفرم!» هم سست نشوید و از حرفتان برنگردید. در جوابش بگویید «اما من تو رو دوست دارم و این قانون منه.» و مکالمه را تمام کنید.
اگر کودک مجددا شروع به صحبت با شما کرد، بگویید «صحبت من درباره این موضوع تموم شد و دیگه حرفی ندارم.» اینطوری کودک میفهمد که قرار نیست نظرتان تغییر کند.
اگر کودک به نهگفتن شما اعتنایی کرد و کار خودش را انجام داد، او را بهخاطر رفتارش بازخواست کنید. سادهگذشتن از کنار بیاعتنایی به مخالفت شما، باعث میشود دوباره هم همین رفتار را تکرار کند. مثلا ممکن است کودک با وجود مخالفت شما، با شیء موردعلاقه شما بازی کند و آن را بشکند. نشاندادن ناراحتیتان به او میفهماند که کار اشتباهی کرده است.
در صورت نیاز به خودتان فرصت دهید تا آرام شوید و از سر عصبانیت فریاد نزنید یا او را کتک نزنید. بعد از اینکه آرام شدید، با او صحبت کنید. نباید به او اجازه دهید بدون اجازه شما وارد اتاقتان شود یا به وسایل شخصی شما دست بزند.
درباره انتظاری که از کودک دارید، با او واضح صحبت کنید و سپس پیشرفتش در این مسیر را تحسین کنید. مثلا اگر فرزندتان یکی از وسایل شخصی شما را شکسته است، به او بگویید «عزیزم من ازت انتظار دارم قبل از اینکه به وسایل شخصی من دست بزنی یا وارد اتاقم بشی، از من اجازه بگیری.» یا «من ازت انتظار دارم وقتی بهت میگم کاری رو انجام ندی، به حرفم احترام بذاری.»
وقتی با کودک واضح صحبت کنید، قوانین شما را درک میکند و سعی میکند به آنها پایبند باشد.
واکنش خشن به نافرمانی فرزندتان یا اعتراض به او با خشم شما را در دور باطل میاندازد. اگر احساس میکنید عصبی شدهاید و هر آن ممکن است کنترلتان را از دست بدهید، سکوت کنید.
اگر کودک بدرفتاری نمیکند و فقط بر اساس غریزه کنجکاوانهاش عمل میکند، سعی کنید با چیز دیگری حواسش را پرت کنید. مثلا اگر در فروشگاه اسباببازی هستید و نمیخواهید اسباببازی خاصی را برایش بگیرید، میتوانید با اسباببازی دیگری حواسش را پرت کنید.
تعیین محدودیتها و قوانین برای کودک باعث میشود آداب اجتماعی را درک کند و ارزش «نه» را یاد بگیرد. بهمحض اینکه کودک بتواند تفاوت «بله» و «نه» را تشخیص دهد، حدومرزها را برایش توضیح دهید.
یکی از نمونههای این قوانین آداب غذاخوردن است. مثلا به او یاد بدهید که باید قبل از غذاخوردن دستهایش را بشوید و برای چیدن میز کمک کند.
وقتی کودک بزرگتر میشود، محدودیتها و قوانین خود را متناسب با سن او تنظیم کنید. ممکن است لازم باشد محدودیتها و قوانین جدیدی اضافه کنید، مانند محدودیتهای رفتوآمد یا زمان خواب. محدودیتها و قوانینی را که برای کودک تعیین کردهاید بررسی کنید و آنها را طوری تنظیم کنید که برای سن او مناسب باشند.
با بزرگترشدن کودک میتوانید بیشتر با او صحبت کنید و قوانین و محدودیتها را با جزئیات بیشتری با او در میان بگذارید. همچنان در صورت لزوم نه بگویید، اما توضیح کاملتر و منطقیتری درباره دلیل مخالفتتان به او بدهید.
نهگفتن به تمام درخواستهای فرزندتان عواقب ناخوشایندی دارد. بچهها به فرصتی برای کشف مکانهای مختلف و امتحان چیزهای جدید نیاز دارند. بنابراین مهم است که به فرزندتان اجازه دهید کارهایی را انجام دهد که برای رشد و پرورش خلاقیت او مفیدند.
اگر متوجه شدید که زیاد نه میگویید، از خودتان بپرسید «چرا؟ خیلی خستهای؟ نگران اینی که خرابکاری کنه؟» در حالی که گاهی اوقات نهگفتن خوب است، تکرار آن از سر عادت عواقب ناخوشایند زیادی دارد.
آیا برای شما هم نهگفتن به فرزندتان چالشبرانگیز است؟ در این شرایط چطور با او رفتار میکنید؟ لطفا نظرات و تجربیات ارزشمندتان را با ما و کاربران عزیزمان در میان بگذارید.
پاسخ ها