کافیست به هر منبع خبری نگاهی بیندازید تا بیمقدمه با واژههای «ویروس کرونا» و «کووید-۱۹» مواجه شوید. هر وبسایت خبری، روزنامه، مجله، رادیو و تلویزیون و به صورت کلی تمامی رسانهها، در رابطه با این همهگیری ترسناک صحبت میکنند. از آن بدتر زمانی است که با آمار مرگ و میر در شهر یا کشورمان مواجه میشویم. به صورت کلی مهم نیست که چه مرجعی را دنبال کرده یا اخبار پیرامون ویروس کرونا را از چه طریقی دریافت میکنید، در هر صورت با اخبار ترسناکی روبرو خواهید شد. اما آیا تاکنون به این فکر کردهاید که مواجه شدن تقریبا همیشگی با اخبار ناخوشایند یک بیماری خطرناک، چقدر میتواند به روان شما آسیب بزند؟
محققین بسیاری در سراسر دنیا چه پیش از شیوع ویروس کرونا و چه پس از آن، روی تاثیرات اخبار منفی بر روان انسانها تحقیقاتی انجام داده بودند. از نتایجی که آنها ارائه کردهاند، میتوان به اضطراب زیاد اشاره کرد که به صورت آنی بر سلامت ذهن و روان تاثیر منفی میگذارد. با این حال ترس مداوم از یک موضوع، تاثیرات موذیانهتری بر بدن میگذارد.
به دلیل پاسخ عمیقی که ما از درون به این ویروس نشان میدهیم، ترس از آلوده شدن باعث میشود محتاطتر عمل کرده و نسبت به محیط بیرون جبهه بگیریم. قضاوت ما نسبت به پیرامونمان تندتر شده و رفتارهای اجتماعی ما نیز به سمت درونگرایی پیشتر میرود. در نتیجه مسائلی که تاکنون نسبت به آنها بیتفاوت بودیم، مانند مهاجرت، سفر و برابری حقوق، اکنون رنگ و بویی دیگر به خود گرفته و ما نسبت به آنها نوعی مقاومت ذاتی ایجاد میکنیم. یادآوری خطر ابتلا به ویروس حتی میتواند گرایش ما نسبت به یک حزب سیاسی را تغییر دهد.
تاثیرات اخبار منفی بر روان انسانها اجتناب ناپذیر است.
گزارشهای اخیر از بیگانههراسی و نژادپرستی، مشابه جبهه گرفتن نسبت به چینیها، اولین علائم چنین تغییرات نگرشی در انسانهاست. با این حال اگر نتایج تحقیقات اخیر درست باشد، به نظر میرسد با تغییر روانی شدیدتر و عمیقتری روبرو باشیم. با دیجیتال همراه باشید تا تاثیرات احتمالی مخرب ویروس کرونا بر روان انسان را نیز بیشتر و بهتر بشناسیم.
درست مانند دیگر مسائل روانشناسی انسان، پاسخهای روانی که به بیماری کووید-۱۹ میدهیم هم باید نوع دیگری بررسی شوند؛ به کمک بازگشت به دوران پیش از دارو. پیش از این که دارو به سبک مدرن توسعه داده شود، بیماریهای عفونی بزرگترین تهدید برای بقای بشریت به حساب میآمدند. سیستم ایمنی بدن مکانیزمهای شگفتانگیزی برای شناسایی و از بین بردن ویروسها و پاتوژنها دارد.
اگر تاکنون بیمار شده باشید (امیدواریم تنها سرماخوردگی باشد) میدانید که پاسخ سیستم ایمنی بدن به یک پاتوژن، تب، لرز یا بیحالی و خوابآلودگی را در پی دارد. چنین پاسخی برای انسان قرن ۲۱ مشکلی ایجاد نمیکند، اما قطعا شکار، تهیه سرپناه یا مقابله با تهدیدهای خارجی برای انسان دیرینه را مختل میکرد. بیمار بودن تنها مشکلی فیزیکی نیست و روی روان ما هم تاثیرات مخربی میگذارد.
افزایش دمای بدن برای مقابله با یک پاتوژن با وجود بهبود کارایی سیستم ایمنی، ۱۳ درصد مصرف انرژی بدن را نیز افزایش میدهد و در شرایطی که غذا به سختی پیدا میشود، این مصرف افزایش یافته، دردسر بیشتری نیز ایجاد میکند. در نتیجه میتوان گفت بیمار شدن و اجازه دادن به سیستم ایمنی شگفتانگیر بدن برای بهبود شرایط عمومی، هزینهبر است؛ درست مثل بیمه درمانی که داشتن آن عالی است، ولی استفاده از آن اصلا خبر خوبی نیست.
اولین اجزای آشکار و واضح یک سیستم ایمنی رفتاری، حس انزجار است.
در نتیجه بشر به این نتیجه رسید هر چیزی که بتواند سیستم ایمنی بدن را تقویت کند یا خطر عفونت را کاهش دهد، میتواند احتمال بقای انسان را افزایش دهد. به همین دلیل انسان توانست به پاسخهای ناخودآگاه روانی دست یابد که با عنوان «سیستم ایمنی رفتاری» شناخته میشود. این سیستم به عنوان اولین نیروی دفاعی بدن در برابر پاتوژنهای احتمالی قرار میگیرد.
اولین اجزای آشکار و واضح یک سیستم ایمنی رفتاری، حس انزجار است. زمانی که ما حس انزجار خود را نسبت به غذا یا چیزی که تمیز نیست یا بوی بدی بدهد، نشان میدهیم، در اصل داریم خودمان را به صورت غریزی از آلوده شدن به یک پاتوژن حفاظت میکنیم. درست مثل وقتی که ما غذای مسموم میخوریم و سیستم ایمنی، ما را وادار میکند که آن را بالا بیاوریم پیش از این که آلودگی ناشی از آن بتواند در بدن پخش شود.
محققین بسیاری به این نتیجه رسیدهاند که ما با دقت بیشتری حس انزجار را به خاطر میسپاریم و در نتیجه در آینده بهتر میتوانیم علل آن را شناسایی و از آنها دوری کنیم. از آن جایی که انسان اجتماعی است و علاقه دارد به صورت گروهی زندگی کند، سیستم ایمنی رفتاری نیز تعاملات ما با دیگران را به گونهای تغییر داده که به صورت غریزی و برای جلوگیری از شیوع یک بیماری، فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کنیم.
با این حال چنین پاسخهایی میتواند کمی بدوی باشد، زیرا نیاکان ما به دلیل عدم درک از منشا یک بیماری، تنها میتوانستد از ناقل آن دوری کنند. در نتیجه میتوان گفت سیستم ایمنی رفتاری بیشتر از منطق «پیشگیری بهتر از درمان است» پیروی میکند. این منطق میتواند نادرست و نابجا باشد و ممکن است با عوامل بیربطی تحریک شده و تصمیمهای ما را تحت تاثیر قرار دهند.
اجازه دهید در ابتدا رفتار عمومی خود نسب به هنجارهای فرهنگی و آنهایی که هنجارشکنی میکنند، را بررسی کنیم. بسیاری از محققین به این نتیجه رسیدهاند در صورتی که ما توسط یک بیماری تهدید شویم، نسبت به قوانین وضع شده مطیعتر میشویم. در یکی از این تحقیقات از شرکتکنندگان در رابطه با آخرین زمانی که بیمار شده بودند سوال پرسیده شد و از آنها آزمایشاتی به عمل آمد که تمایل آنها برای پیروی از قوانین را میسنجید.
یکی از تستها برای دانشجویان طراحی شده بود که باید با انداختن یک سکه در دو ظرف مختلف، موافقت و مخالفت خود با تغییر نحوه ارزیابی دروس را نشان میدادند. افزایش فشار از طریق یک بیماری همهگیر باعث شد تا دانشجویان سکههای خود را در ظرفی بگذارند که بیشترین تعداد سکه را داشت. آنها به دنبال ایده جمع رفتند و نتوانستند با اراده خود تصمیمگیری کنند.
سیستم ایمنی رفتاری بیشتر از منطق «پیشگیری بهتر از درمان است» پیروی میکند.
زمانی هم که از آنها در رابطه با نوع افراد مورد علاقهشان پرسیده شد، آنها به جای انتخاب هنرمندان و خلاقها، به سراغ افراد معمولی و سنتی رفتند. ظاهرا هر نشانهای از خلاقیت و نوآوری در زمانی که همواره خطر ابتلا به یک بیماری همهگیر حس میشود، ارزش خود را از دست میدهد. در پرسشنامههایی که سوالهای صریحتر در آنها به چشم میخورد، دانشجویان بیشتر با گزارههایی هم عقیده بودند که چنین پیامی را در خود داشت: شکستن قوانین و هنجارهای عمومی میتواند عواقب بدی داشته باشد.
البته چنین سوالاتی شاید با چیزی که اکنون ما در اخبار میبینیم، متفاوت باشند، اما محققین هنگکنگی شرایطی که به اوضاع ما نزدیکتر است را نیز آزمایش کردهاند. آنها به شرکتکنندگان، بخشهایی از فیلم «Contagion» را نشان دادند که در نهایت باعث شد افراد بیشتر از گذشته نسبت به قوانین احترام بگذارند و نیتهای شرورانه خود مبنی بر شورش و سرپچی از هنجارهای جامعه را نیز فراموش کنند (در صورتی که این فیلم را ندیدهاید، پیشنهاد میکنیم حتما در اسرع وقت آن را تماشا کنید).
اما چرا سیستم ایمنی رفتاری ما باعث میشود نحوه تفکر ما تا این حد دچار تغییر شود؟ پاسخ در بسیاری از تاکتیکهایی است که ما برای اجتماع وضع میکنیم تا شیوع یک بیماری را کنترل کنیم. مانند مجاز بودن یا نبودن برای تهیه یک نوع غذای خاص، حداقل برخوردهای اجتماعی یا نحوه دفع زبالههای انسانی. اگر به گذشته نیز نگاه کنیم، میبینیم همیشه راهکارهایی ارائه شده تا بیماریها از جامعه بشری دور نگه داشته شوند. افرادی که به این راهکارها و قوانین احترام گذاشتهاند، مقبولیت اجتماع را دارند و آنهایی که از آن تخطی کردهاند، نه تنها خود، بلکه دیگران را نیز در معرض خطر قرار دادهاند. در نتیجه بهتر است در مواقع بحرانی یا همهگیری، به قوانین وضع شده احترام بگذاریم.
چنین منطقی میتواند توضیح خوبی برای «هوشیاری اخلاقی» ما در زمان شیوع یک بیماری همهگیر باشد. تحقیقات نشان داده است زمانی که ما از یک همهگیری میترسیم، نسبت به عدم وفاداری شخصی به کسی یا سرپچی او از یک مقام دولتی، واکشنهای تندتری نشان میدهیم، زیرا با وجود این که میدانیم چنین رفتارهایی هیچ دخالتی در شیوع بیشتر بیماری ندارند، این احتمال را میدهیم که او از قوانین بیشتری سرپیچی کند. حتی علائم خفیف یک بیماری نیز میتواند رفتارهای ما را تحت تاثیر قرار دهد..
حس کردن تهدید یک بیماری همهگیر، در کنار تشدید قضاوت ما از افراد اجتماع خودمان، میتواند دید ما نسبت به افراد خارجی را تغییر و عدم اعتماد ما به آنها را بیشتر کند. این کار زمانی مشکلساز میشود که شغل ما تعاملات انسانی زیادی را بطلبد. در نتیجه برداشت اولیه ما از افرادی که احتمال میدهیم آلوده باشند، منفیتر میشود.
در تحقیق دیگر میبینیم اشخاصی با شمایل ظاهری معمولی، عموما به صورت تندتری مورد قضاوت قرار میگیرند، زیرا مردم تصور میکنند ساده و بیآلایش بودن دال بر بیماری آنهاست. این حس شک و تردید و عدم اعتماد برانگیخته ما، افرادی با پیشینه فرهنگی متفاوت را هم شامل میشود. این قضیه به صورت مستقیم از نیاکان ما وام گرفته شده است.
به عدم استقبال از افراد خارجی در دنیای امروز، برچسب بیگانههراسی و تعصب زده میشود.
پیش از این از افرادی که خارج از جامعه ما قرار داشتند، به دلیل پتانسیل آنها مبنی بر بر هم زدن هنجارها و قوانینی که برای پیشگیری از شیوع یک بیماری وضع کرده بودیم، استقبال مناسبی به عمل نمیآمد و همیشه یک نوع جبهه نسبت به آنها وجود داشت. در صورتی که به چنین عدم استقبالی از افراد خارجی در دنیای امروز، برچسب بیگانههراسی و تعصب زده میشود.
محققین دیگری به این نتیجه رسیدهاند ترس از بیماری همهگیر، دید افراد نسبت به مهاجرت را منفی میکند. آنها نیز عقیده دارند چنین پاسخی در گرو منطق «پیشگیری بهتر از درمان» سیستم ایمنی رفتاری خواهد بود. در اصل این تفسیر نادرست از علائمی است که تنها زمانی رخ میدهند که «یک ذهن توسعه یافته، با پدیدهای به اسم چندفرهنگی و تنوع قومی دوران مدرن روبرو میشود که برای نیاکان ما امری تعریف نشده بود.»
تاثیر سیستم ایمنی رفتاری، شخص به شخص متفاوت است و همه افراد به یک میزان از آن تاثیر نمیپذیرند. برخی از افراد ممکن است سیستم ایمنی رفتاری حساسی داشته باشند که آنها را نسبت به عوامل آسیبزا هوشیارتر میکند. بر اساس تحقیقات، این افراد به قوانین و هنجارهای اجتماعی، احترام بیشتری میگذارند و در مقابل افراد خارجی، جبهه تندتری خواهند گرفت.
روانشناسان بر این عقیدهاند که ویروس کرونا میتواند دید کلی جامعه را تغییر دهد.
ما هنوز به دادههای مشخصی نرسیدهایم که ویروس کرونا چگونه میتواند ذهن ما را تغییر دهد، ولی تئوری سیستم ایمنی رفتاری میتواند ثابت کند چنین چیزی محتمل است. محققین و روانشناسان بر این عقیدهاند که ویروس کرونا میتواند دید کلی جامعه را تغییر دهد، اما آنقدر قدرتمند نیست که رفتارهای اجتماعی را متحول کند.
چنین نگرشی همزمان با شیوع بیماری ابولا در سال ۲۰۱۴ نیز رخ داد و دید کلی جامعه نسبت به افراد همجنسگرا تغییر کرده بود. با این حال چنین تغییرات ذهنی و روانی میتواند دید ما نسبت به دنیا را تغییر دهد. چه ما به هنجارهای جامعه احترام بگذاریم و چه تصمیم بگیریم به انسانی سرکش تبدیل شویم، همواره باید این سوال را بپرسیم آیا دید ما نسبت به شرایط در اثر تفکر و تعمق و از روی منطق تغییر کرده، یا همانند مشاهده بیمقدمه کلماتی خاص در ابتدای این متن، بر اساس سیستمی قدیمی توسعه پیدا کرده است؟
پاسخ ها