بیتردید بامو یکی از تاثیرگذارترین و پرطرفدارترین خودروسازان جهان به شمار میرود. این کمپانی آلمانی همواره به تولید خودروهای جذاب و راننده محور شهرت داشته و توانسته با مدلهایی چون سری 3 و سری 5 استانداردهای جدیدی را در دو کلاس سدانهای کامپکت و سایز متوسط تعریف کند.
با آنکه بامو از بدو تاسیس تاکنون به لحاظ طراحی، نوآوری و مهندسی جزو پیشتازان بوده، اما این امر به معنای آن نیست که تمامی محصولاتش کامل و بینقص از آب درآمده و با استقبال بالای مشتریان مواجه شده باشند.
مثل سایر خودروسازان، بامو هم در مقاطعی دچار اشتباهاتی شده و مدلهایی را تولید کرده که اصلا درخور پیشینه و وجهه برندش نبودهاند. در نوشتار حاضر قصد داریم نگاهی گذرا به این مدلها داشته باشیم. اگر این موضوع برایتان جذابیت دارد، دعوت میکنیم با ادامه مطلب همراه دیجیتال باشید.
برای دههها محصولات بامو با ویژگیهایی چون طراحی تهاجمی، نصب موتور در جلو، ارسال نیرو به محور عقب و هندلینگ بالا شناخته میشدند. مواقعی بود که بامو از این ویژگیها کمی فاصله میگرفت، اما با معرفی سری 2 اکتیو تورر در سال 2014، این شرکت همه طرفداران خود را بهتزده کرد.
سری 2 اکتیو تورر که از آن تاریخ تا الان روی خط تولید قرار دارد، یک ون کامپکت 5 نفره است. این خودرو بر مبنای پلتفرمی مشترک با کراساوورهای X1 و X2 طراحی شده و در آن نیروی موتور به چرخهای محور جلو ارسال میشود.
در کنار نسخه استاندارد، بامو نسخهای بزرگتر را با ظرفیت حمل 7 سرنشین تولید میکند. این نسخه سری 2 گرن تورر نامگذاری شده است.
وقتی نسل کنونی سری 7 معرفی شد، برخی بر این باور بودند پرچمدار بامو علیرغم مشخصات فنی خوب، کیفیت سواری مطلوب و تکنولوژیهای فراوان، فاقد طراحی هیجانانگیز است. شاید به همین خاطر بود که خودروساز آلمانی تصمیم گرفت نسخه فیسلیفت سری 7 را با چهرهای جدید و متمایز راهی بازار کند.
فیسلیفت سری 7 که سال گذشته رونمایی شد، به دلیل چلوپنجرهای بسیار بزرگ و نامتعارف خود تحت شدیدترین انتقادها قرار گرفت. این اتفاق در حالی رخ داد که پیشتر جلوپنجره بزرگ شاسیبلند فولسایز X7، به سوژهای طنز در شبکههای اجتماعی تبدیل شده بود.
جلوپنجره فیسلیفت سری 7 چهل درصد بزرگتر شده که به اعتقاد کارشناسان تناسبی با سایر اجزا نداشته و به زیبایی ظاهری خودرو لطمه زده است. بامو در این رابطه گفته هر چند سبک طراحی جدید با سلیقه مشتریان اروپایی چندان سازگار نیست، اما در چین – به عنوان بزرگترین بازار خودروی دنیا – مشتریان به جلوپنجرههای حجیم علاقهمند هستند.
پس از رونمایی نسل چهارم سری 7 در سال 2001، سیل انتقادات به سمت کریس بنگل سرطراح وقت بامو سرازیر شد. منتقدین معتقد بودند این نسل از سری 7، به ویژه قسمت عقب و درب صندوق برآمده آن، بسیار بد طراحی شده است. هر چند سالها بعد این سبک از طراحی رواج پیدا کرد، اما در آن مقطع برای قسمت عقب سری 7 از عبارت «تهِ بنگل» استفاده میشد و کار به جایی رسید که طرفداران بامو برای اخراج آقای بنگل کمپین تشکیل دادند!
سری 7 اتاق E65 در سال 2008 بازنشسته شد. با گذشت 12 سال از آن تاریخ، اکنون دو نگرش نسبت به طراحی جنجالی این نسل وجود دارد. بعضی بر این باور هستند که نبوغ کریس بنگل فراتر از آن دوره بود، اما دسته مقابل ترجیح میدهند سری 7 اتاق E65 را یک فاجعه طراحی دانسته و آن را از ذهن خود Shift + Delete کنند! گفتنی است کریس بنگل بین سالهای 1992 تا 2009 سکان هدایت دپارتمان طراحی بامو را در اختیار داشت.
بامو با رونمایی از نسخه تولیدی i3 در سال 2013 سر و صدای زیادی برپا کرد. این خودرو که از سازه و بدنهای از جنس فیبر کربن پلیمری تقویت شده برخوردار است، در همان بدو ورود به بازار توانست جوایز متعددی را کسب کند. اما اندکی بعد i3 هم به خاطر طراحی زشت و مسافت قابل پیمایش محدود با انتقاداتی روبرو شد.
به طور کلی میتوان گفت بامو i3 کاراکتری دوگانه دارد و با وجود انتقادهای فراوان طیفی خاص، طرفداران آن نیز کم نیستند. در هر حال این خودروی شهری در برابر سایر مدلهای الکتریکی حرف خاصی برای گفتن نداشته و روزهای آخر عمر خود را سپری میکند.
در سال 2015 بامو M3 را به جای موتور شش سیلندر خطی تنفس طبیعی، با موتور توربوشارژ راهی بازار کرد. این مساله اصلا به مذاق طرفداران خودروساز باواریایی خوش نیامد. بدتر آنکه بامو برای تزریق هیجان به راننده، به پخش صدای مصنوعی از بلندگوهای داخل کابین متوسل شده بود که این امر هم بیش از پیش خشم طرفداران را در پی داشت.
این نسل از M3 به خاطر فاکتورهایی چون عملکرد موتور، احساسی که فرمان منتقل میکند و قسمت عقب ناپایدار همواره مورد انتقاد بوده است. البته در مقایسه با نسل قبلی، M3 F80 پیشرفتهای قابل قبولی داشته و از طراحی جذابتری برخوردار است، ضمن اینکه بعضی از ایرادات در مدلهای تولیدی در سالهای بعدی برطرف شده بودند.
وقتی یک شرکت با خودروهای پرفورمنس خود شناخته میشود، رو آوردن به تولید مدلهای شاسیبلند میتواند یک ریسک بزرگ باشد. هنگام معرفی X5، بامو باز هم با انتقادهای زیادی روبرو شد، چرا که علاقهمندان اعتقاد داشتند یک خودروی شاسیبلند به دلیل ارتفاع بلندتر از سطح زمین، وزن سنگین و انتقال قدرت به هر دو محور با روح محصولات برخاسته از باواریا همخوانی ندارد.
با وجود این، زمان مشخص کرد که تصمیم بامو برای تولید مدلهای شاسیبلند کاملا درست بوده و این شرکت توانست همانند پورشه با افزایش آمار فروش به میزانی قابل توجه، موجبات خوشحالی سهامداران خود را فراهم کند!
شاسیبلند X5 همانند نوک یک قله یخی برای باواریاییها بود، پس از این خودرو، بامو به تدریج شاسیبلندهای دیگری را به سبد محصولات خود اضافه کرد و اینک بخش چشمگیری از سود کمپانی، از فروش این مدلها حاصل میشود.
در دو دهه اخیر کلاسهای خودرویی گسترش پیدا کرده و به تبع آن نامها و اصطلاحات جدیدی هم پدید آمده است. برای نمونه در گذشته کوپه به اتومبیلهایی اطلاق میشد که دارای دو در و سقف شیبدار در قسمت انتهایی بودند، ولی اکنون کلاس خودروهای چهار درب کوپه را داریم!
بامو با معرفی X6 در سال 2008 پایهگذار کلاس شاسیبلندهای کوپه شد. هر چند این مدل در مقایسه با X5 جذابتر دیده میشود، اما از نظر فضای داخلی و میزان کاربرد، در سطحی پایینتر قرار میگیرد.
در هر حال، بامو با تولید X6 وارد قمار بزرگی شد، قماری که البته نتیجه آن کاملا دلچسب و شیرین از آب درآمد! شاید بدانید پس از استقبال گسترده از X6، سایر خودروسازان به پیروی از بامو، تولید شاسیبلندهای کوپه را در دستور کار قرار دادند.
استفاده از جلوپنجره حجیم در کراساوور X7 جنجالهای فراوانی به دنبال داشت، اما بامو با بی اعتنایی به این امر، فیسلیفت سری 7 را هم با جلوپنجرهای بسیار بزرگ و غیر عادی طراحی کرد. پس از این دو، بامو با رونمایی از کانسپت 4 نشان داد که در مسیر خود ثابت قدم بوده و توجهی به انتقادها ندارد.
پس از معرفی کانسپت 4 و شدت گرفتن انتقادها، بسیاری فکر میکردند بامو در زبان طراحی خود بازنگری نموده و نسل جدید سری 4 را با جلوپنجرهای کوچکتر و متعارفتر راهی بازار خواهد کرد. این برداشت هم درست نبود، چرا که سری 4 نیز با جلوپنجرهای عجیب و غریب معرفی شد.
بامو تاکید میکند بازخوردهای مشتریان نسبت به این سبک از طراحی مثبت است و در آینده محصولات خود را با جلوپنجرهای مشابه طراحی و تولید خواهد کرد.
زمان ورود Z3 M کوپه به بازار در سال 1997، این خودرو باعث اختلاف نظر در بین طرفداران بامو شد. در آن مقطع مدلهای قدرتمند و سریع بامو ظاهری سر به زیر و آرام داشتند، اما Z3 M کوپه از طراحی خشنتری برخوردار بود؛ این خودرو از موتور شش سیلندر خطی S54 که اکنون در حکم یک افسانه است، بهره میبرد.
با آنکه به نظر میرسید Z3 M فاکتورهای لازم برای فتح بازار را دارد و سود سرشاری را نصیب باواریاییها خواهد کرد، اما نتوانست در جذب مشتریان چندان موفق عمل کند. نکته جالب و خندهدار اینکه این خودرو به علت طراحی عجیب خود به «کفش دلقک» معروف شده بود! طبق آمار بامو تنها 1,112 دستگاه Z3 M تولید کرده؛ نمونههای سالم و تمیز این اتومبیل خاص قیمتی بین 30 الی 50 هزار دلار دارند.
پاسخ ها