
در دنیای انیمه، قهرمانها، قهرمان به دنیا نمیآیند، بلکه «ساخته» میشوند. پشت هر کامههامههای ویرانگر و هر بانکای خیرهکنندهای، یک استاد ایستاده است. اما همه سنسیها (Sensei) شبیه هم نیستند. برخی استادها فقط تکنیک یاد میدهند، اما بهترین معلم های تاریخ انیمه کسانی هستند که روح شاگردشان را تغییر میدهند.
در این مقاله میخواهیم بدانیم چرا این شخصیتها لایق لقب بهترین معلم های انیمه هستند، تا انتها همراه ما باشید. بیایید از رتبه ۱۰ شروع کنیم و پلهپله به بزرگان تدریس فنون عجیب برسیم!

لیست برترین معلمهای تاریخ انیمه را باید با کسی شروع کنیم که حکم پدربزرگ بهترین معلم های تاریخ انیمه را دارد. استاد روشی شاید در نگاه اول یک پیرمرد منحرف و بیخیال در جزیرهای دورافتاده به نظر برسد، اما او کسی است که به گوکو (Goku) و کریلین اصول اولیه هنرهای رزمی را آموخت.
چرا او در لیست بهترین استاد های انیمه قرار دارد؟ چون درسهای او ساده اما اساسی و مهم بودند. او به جای یاد دادن فنون مرگبار، فلسفه «مدرسه لاکپشت» را آموزش داد: «سخت کار کن، خوب مطالعه کن، حسابی غذا بخور و به اندازه کافی بخواب.» استاد روشی به شاگردانش یاد داد که همیشه کسی قویتر از آنها وجود دارد، پس هرگز نباید مغرور شوند. این پیرمرد خالق تکنیک «کامه هامهها» و پایهگذار مسیری است که گوکو را به قویترین جنگجوی جهان تبدیل کرد.

شاید تعجب کنید که چرا یک شیطان در لیست برترین معلمهای تاریخ انیمه قرار دارد. این تعجب درست است، به خصوص وقتی بدانیم مفیستو فالس یک معلم کلاسیک نیست. او بیشتر شبیه به یک شطرنجباز بزرگ است که شاگردانش مهرههای بازی او هستند.
او مدیر آکادمی صلیب حقیقی است و با اینکه خودش یک شیطان قدرتمند است، جنگیرها را آموزش میدهد. جذابیت مفیستو در مرموز بودن اوست. او هرگز پاسخ درستی به شاگردانش نمیدهد. به جای پاسخ دادن با ایجاد هرجومرج و موقعیتهای مرگبار، رین اوکامورا (پسر شیطان) را مجبور میکند تا با نیمه تاریک وجودش روبرو شود. او به ما یاد میدهد که گاهی برای رشد کردن، باید در دل طوفان رها شویم. او معلمی است که تا لحظه آخر نمیدانید دوستتان است یا دشمنتان!

اگر به دنبال کلاس درس و تخته سیاه هستید، راه را اشتباه آمدهای. کاپیتان یامی، رهبر گروه گاوهای سیاه، یک اراذل و اوباش تمامعیار با قلبی از طلا است. او از بهترین معلم های تاریخ انیمه و سختگیرترین آنها است.
یامی استادِ «فرصت دادن به طردشدگان» است. او کسانی را دور خود جمع کرده که جامعه جادوگری آنها را زباله میداند (یک پسر بدون جادو، یک دختر الکلی، یک مجرم سابق). فلسفه یامی ساده و خشن است: «همین الان از مرز توانایی خودت فراتر برو، وگرنه میکشمت! او با فشار آوردن به شاگردانش در لحظات مرگ و زندگی، چیزی را از آنها بیرون میکشد که خودشان هم از وجودش بی خبر بودند. در کنار اینها یامی حامی بیقید و شرط شاگردانش است و همیشه به آنها کمک میکند.

ایزومی کورتیس کسی است که حتی ادوارد الریک سرکش هم با شنیدن اسمش میترسد. او تعریف متفاوتی از بهترین معلم های انیمه دراد: سختگیری مطلق.
او برای درک معنای یک جمله برادران الریک را برای یک ماه بدون غذا و سلاح در جزیرهای متروکه رها کرد. آن جمله چه بود؟ یکی همه است و همه یکی. ایزومی معتقد است تا زمانی که چرخه حیات و مرگ را با گوشت و پوست خود لمس نکنید، نمیتوانید کیمیاگر شوید. با وجود ظاهر خشن و بیماری سختش، او مثل یک مادر دلسوز شاگردانش را دوست دارد. ایزومی مادری بود که برادران الریک نداشتند.

آیزاوا سنسی کسی است که در نگاه اول از تدریس متنفر است. او همیشه خسته است، قطره چشم میریزد و در کیسه خواب زرد رنگش میخوابد. اما گول ظاهرش را نخورید؛ او یکی از دلسوزترین و برترین معلمهای تاریخ انیمه است.
تفاوت آیزاوا با بقیه در صداقت اوست. او به میدوریا و باکوگو حرفهای قشنگ نمیزند؛ او خطر مرگ و بیرحمی دنیای قهرمانان را به آنها نشان میدهد. آیزاوا حاضر است خودش تکتکه شود اما خطی به صورت شاگردان کلاس 1-A نیفتد. او معلمی است که استعداد شاگردانش را با دقت و ظرافت میکند تا درست رشد کنند.

رسیدیم به یکی از نمادینترین چهرهها و استادان انیمه. کاکاشی با آن ماسک مرموز و رمانهای عاشقانهاش، مظهر خونسردی است. اما چرا او رتبه پنجم بهترین معلم های تاریخ انیمه را دارد؟
کاکاشی اولین کسی بود که به ناروتو، ساسکه و ساکورا فهماند که نینجا بودن فقط اجرای فنهای پیچیده نیست. آزمون معروف زنگوله او یک هدف داشت: شکستن غرور فردی. شعار او در تاریخ ماندگار شد: «در دنیای نینجاها، کسانی که قوانین را میشکنند آشغالاند، اما کسانی که دوستانشان را رها میکنند، از آشغال هم بدترند.» کاکاشی ترکیب درخشان طنز، قدرت و حکمت است و تا آخرین نفس همراه شاگردانش است؛ حتی در جنگ با کاگویا اوتسوتسوکی.

آلمایت شاید در تدریس فنی کمی دستپاچه باشد (و مدام به کتاب راهنما نیاز داشته باشد!)، اما او چیزی را آموزش میدهد که در هیچ کتابی نیست: اخلاق قهرمانی.
رابطه او با میدوریا فراتر از استاد و شاگرد است؛ رابطهای پدر و پسری است. آلمایت به عنوان یکی از برترین معلمهای تاریخ انیمه، بار سنگین قدرت «یکی برای همه» را به دوش میکشد و ذرهذره وجودش را فدای نسل بعد میکند. لحظهای که او با انگشت به دوربین اشاره کرد و گفت «نوبت توست»، نه فقط میدوریا، بلکه تمام بینندگان را میخکوب کرد. او به همه یاد داد که لبخند زدن در اوج ناامیدی، بزرگترین قدرت یک قهرمان است.

آماده باشید که دستمال کاغذیها را بیرون بیاورید و اشک بریزید. جیرایا فقط یک معلم نبود؛ او پدر معنوی ناروتو بود. در حالی که دیگران از هیولای درون ناروتو میترسیدند، جیرایا او را در آغوش کشید.
او در لیست بهترین معلم های انیمه رتبه سوم را دارد چون اراده آتش و رویای صلح جهانی را به شاگردش منتقل کرد. او به ناروتو یاد داد که نفرت چرخه بیپایانی است که باید شکسته شود. صحنه خداحافظی او و آن لبخند آخرش، درسی بود که نشان داد یک معلم واقعی حتی با مرگش هم به شاگردش درس میدهد: درس ایستادگی و ادامه دادن.

ساتورو گوجو معلم بسیار متفاوتی است. او جوان، شوخ، بینهایت قدرتمند و البته بسیار خودشیفته است! اما پشت آن چشمبند و شوخیهایش، هدفی بزرگ پنهان شده است که او را تبدیل به یکی از بهترین معلم های تاریخ انیمه میکند.
گوجو میتوانست تمام دشمنان را به تنهایی نابود کند، اما در مسیر زندگی خود فهمید که قدرت فردی کافی نیست. او میخواهد نسلی از جادوگران قوی و باهوش (مثل یوجی، مگومی و نوبارا) تربیت کند تا سیستم فاسد و سنتی دنیای جوجوتسو را از ریشه تغییر دهند. او یکی از برترین معلمهای تاریخ انیمه است چون به شاگردانش اجازه میدهد جوانی کنند و اشتباه کنند و از حمایت گوجو هم بهره ببرند.

و اما رتبه اول این لیست بهترین معلم های تاریخ انیمه به موجودی زرد، اختاپوسی شکل و فوق باهوش میرسد که با سرعت ۲۰ ماخ که میخواهد زمین را نابود کند. بله، کوروسنسی بدون شک بهترین معلم تاریخ انیمه است.
چرا رتبه یک؟ چون او تنها کسی است که برای تکتک دانشآموزان کلاسش (که همه از جامعه طرد شده بودند) برنامه آموزشی اختصاصی داشت. او نقاط ضعف هر دانشآموز را میشناخت و آنها را به نقاط قوت تبدیل میکرد. او به شاگردانش یاد داد که کشتن او هدف نیست، بلکه وسیلهای است برای بهتر شدن است.
کوروسنسی نشان داد که یک معلم خوب میتواند سرنوشت «بازندهها» را در مسیر تبدیل شدن به «برندهها» قرار دهد. پایانبندی کلاس درس او، بزرگترین درس عشق و قدردانی بود.
این لیست نشان میدهد که انیمه فقط سرگرمی نیست؛ بلکه مدرسهای از درسهای زندگی است. از واقعگرایی آیزاوا تا آرمانگرایی جیرایا، هر کدام از این اساتید بخشی از وجود ما را لمس کردهاند.
حالا نوبت شماست! فکر میکنید جای چه کسی در این لیست خالی است؟ آیا «سیلور ریلی» از وان پیس یا «استاد روشی» از دراگون بال میتوانستند جایگزین کسی شوند؟ در کامنتها بنویسید بهترین درسی که از انیمهها گرفتید چه بوده است!
پاسخ ها