
امروزه با پیشرفت فناوری و گسترش وسایل ارتباط جمعی، مسئلهی حریم شخصی نیاز به بازتعریف و نگاه تازهای دارد. مسلما آشنایی با این مفهوم، به فرد کمک میکند تا در ارتباطات خود، اجازه ندهد کسی از حدومرز خصوصیاش عبور کند. در ضمن، فرد با رعایت همین آداب و توجه به رفتار بین فردی و اجتماعیاش، میتواند تصویری قابل اعتماد و دوستداشتنی در ذهن مخاطب خود ترسیم کند. در این مقاله بهطور مختصر و موجز، برخی از مهمترین نکات مربوط به حریم شخصی بیان و تشریح میشود.
حریم شخصی به معنای به رسمیت شناختن دیدگاه و آزادی فردی خود و دیگران است، چیزی که در کشوری مثل کره شمالی، در مقایسه با سایر ملل، مصداقهای آن را بهندرت میتوان مشاهده کرد.
ضعف در مدیریت حریم شخصی، موجب آسیبپذیری و پریشانی خاطر فرد میشود. قدم اول در شناخت این مفهوم، آن است که هم عالِم و هم عامل باشیم؛ زیرا انتظار خودخواهانهای است که حریم شخصی دیگران را به رسمیت نشناسیم اما توقع داشته باشیم آنها به حریم شخصی ما احترام بگذارند.
یکی از دلایلی که ما را به دخالت در حریم خصوصی دیگران ترغیب میکند، کسبِ لذتِ تسلط و تأیید شدن است. نیاز به دیده شدن و قرار گرفتن در کانون توجه، یکی از مهمترین و محوریترین نیازهای معنوی انسان است. ما انسانها بسیار دوست داریم نظر و عقیدهمان از سوی دیگران پذیرفته شود. پیام پنهان این پذیرش و تأیید، این است: «من و دیدگاه من از نظر مخاطب مقبول و مطلوب ارزیابی شده است و این بازخورد، حال من را خوب میکند.»
مسئلهی دیگر، اثر مالکیت است. اثر مالکیت به ما کمک میکند تا نسبت به حل مسائل دیگران رویِ خوش نشان بدهیم. زیرا در این شرایط، مسئلهی پیش رو، دیگر متعلق به ما نیست و با از بین رفتن فشار ناشی از تصمیم گیری و حل مسئله، جرئت و رغبت پیدا کردهایم تا با مشکلات پیش روی خود زورآزمایی کنیم. به عبارتی، میخواهیم به خودمان ثابت کنیم که ترسو، ناتوان و تنبل نیستیم. به همین دلیل، گاهی اوقات شتابزده و بیحساب و کتاب، برای حل مسئلهی دیگران اقدام میکنیم، بدون آنکه بدانیم آیا طرف مقابل مایل است در مسئلهاش دخالت کنیم یا نه؟! به بیان دیگر، هدف پنهان ما از مداخله در مسائل دیگران، به نوعی پاسخ به مسئلهی حلنشدهی خودمان است. در این شرایط، با کاهش ترس و تنش، احساس قدرت بیشتری میکنیم و درنتیجه ریسک پذیری بیشتری از خود نشان میدهیم.
نقض حریم شخصی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، از رفتارهای آشکار تا اقدامات ظریفتر. برخی از رایجترین مصادیق نقض حریم شخصی عبارتند از:
رعایت حریم شخصی دیگران، نشانهای از احترام، بلوغ فکری و مهارتهای ارتباطی قوی است. با انجام کارهای زیر میتوانیم در این زمینه موفقتر باشیم:
اجازه بگیرید: همیشه قبل از ورود به فضای شخصی (اتاق، کیف، گوشی) یا پرسیدن سوالات خصوصی، از فرد اجازه بگیرید. این سادهترین و مهمترین قدم است.
گوش نایستید: به مکالمات خصوصی دیگران، چه در فضای فیزیکی و چه پشت تلفن، گوش ندهید و خود را کنجکاو نشان ندهید.
به وسایل شخصی سرک نکشید: موبایل، لپتاپ، دفتر یادداشت یا هر وسیله شخصی دیگران را بدون اجازه چک نکنید.
اسرار دیگران را فاش نکنید: اطلاعات خصوصی که به صورت محرمانه با شما در میان گذاشته شده است را به هیچ عنوان برای افراد دیگر بازگو نکنید.
سؤالات فضولی نپرسید: از پرسیدن سوالاتی که مستقیماً به شما مربوط نیستند و میتواند باعث ناراحتی فرد شود (مانند وضعیت مالی، روابط شخصی، برنامههای آینده) خودداری کنید.
در شبکههای اجتماعی محتاط باشید: بدون اجازه، عکس یا اطلاعات شخصی دیگران را منتشر نکنید و در تگ کردن افراد نیز دقت کنید.
فاصله فیزیکی مناسب را حفظ کنید: در مکانهای عمومی (مثل خودپرداز یا صف) فاصله مناسب را با افراد حفظ کنید تا احساس راحتی داشته باشند.
به تصمیمات فردی احترام بگذارید: سبک زندگی، انتخاب شغل، پوشش یا ازدواج دیگران را قضاوت نکنید یا تلاش برای تغییر آنها نداشته باشید، مگر اینکه از شما کمک خواسته شود.

به جرئت میتوان گفت که نوع پوشش، انتخاب همسر، تعداد دفعات ازدواج، انتخاب باشگاه ورزشی، مهاجرت و سایر انتخابهای فردی دیگران، هیچ ربطی به ما ندارد. در این بین، مهمترین مسئله این است که پیامد انتخابهای اطرافیان خود را بررسی کنیم و ببینیم مسئلهی پیش آمده …
اگر در برابر اکثر پرسشهای بالا، پاسخ ما رنگوبوی انفعالی دارد یا از روی کنجکاوی و ماجراجویی است، بهتر است در رفتار خود تجدیدنظر کنیم. چون احتمال دارد در مسائلی دخالت کنیم که نه دستاوردی برای خودمان دارد و نه دردی از صاحب مسئله را دوا میکند.
مسئلهی حریم شخصی بین زن و شوهر، نقش تعیینکنندهای در رضایت طرفین از زندگی مشترکشان خواهد داشت. به نقل از ویلیام گلاسر، مطابق نظریهی انتخاب، هرچه نیاز به آزادی در کسی بیشتر باشد، احتمالا در برخی از رفتارهای او، فرمانپذیری و همنوایی کمتری دیده شود. حال اگر یکی از طرفین، آزادیخواه و دیگری کنترلگر باشد، نمیتوان عاقبتِ خوشایندی برای آیندهی ارتباطات این دو متصور شد، مگر آنکه به تفاوت خلقیات خود پی ببرند و درصدد دستیابی به تفاهم و تعامل برآیند.
یکی از آشناترین نمونههای مرتبط با این موضوع، رگبار سؤالهای یکی از زوجین پس از پایان مکالمهی تلفنی است: «کی بود؟ چی گفت؟ چرا زنگ زد؟ تو چی گفتی؟ چرا گفتی؟ و …»
نمونهی دیگر مسئلهی رفتوآمد است: «کجا بودی؟ کجا میری؟ با کی میری؟ کی برمیگردی؟ چطور میری؟ چرا نیومدی؟ چرا تلفن زدم جواب ندادی؟ و …»
ناتوانی در حلوفصل سوءتفاهمهایی از این دست، ممکن است علاوه بر تعرض به حریم شخصی، صمیمیت طرفین و اعتماد متقابل را کمرنگ کند. هیچ بعید نیست فرد کنترلگر به روشهای زیر متوسل شود:
هرکدام از اینها میتواند نشانهی بیماری یا اختلال شخصیتی در فرد کنترلگر باشد. در غیر این صورت، اگر چنین کسی واقعا نگران حال شریک زندگیاش باشد، برای رفع نگرانیاش میتواند از گزینههای دیگری نیز استفاده کند، طوری که هم نگرانی به حداقل برسد و هم عزت نفس طرف مقابل خدشهدار نشود. (برای کسب اطلاعات تکمیلی میتوانید کتاب گلبرگ زندگی ۲، نوشتهی حسین دهنوی، بخشهای «بدگمانی مرد» و «ورود به حریم شخصی همسر» را مطالعه کنید.)
مسئلهی حریم شخصی میان والدین و فرزندان، اغلب با سوء تعبیر و عدم درک متقابل همراه میشود. در این حال، ممکن است والدین با این توجیه که «من بهتر از تو میفهمم!» بهطور مطلق حق انتخاب را از فرزندان خود دریغ کنند. این رویکرد میتواند در بیتوجهی به علایق غذایی فرزندان مشاهده شود یا در انتخاب نوع پوشش، دوست، عقیده و … تأثیرگذار باشد. اگر انتخاب والدین، همسو با علائق و عقاید فرزند نباشد، فرزند معمولا یا با گریه و اکراه تبعیت میکند یا اینکه سر به مخالفت محض میگذارد. در این صورت یا ناراضی است یا محکوم به تنبیه و طرد.
از آن جالبتر، واکنش برخی از والدین در چنین موقعیتهایی است. آنها بسیاری از انتخابها را به فرزند خود تحمیل میکنند و در مقابلِ واکنشِ فرزندشان نیز بهسرعت رنجیدهخاطر میشوند. بلافاصله خدمات خود را با دیگر والدین و وضع فرزند را با دیگر بچهها مقایسه میکنند تا او نسبت به وضع کنونی خرده نگیرد. با این رفتار ناصحیح، حساسیت او را به رسمیت نمیشناسند و در صورت بروز اختلاف و تعارض، ممکن است او را تحقیر یا در او احساس گناه ایجاد کنند.
اگر فرزندی در این شرایط تربیت شود، ممکن است درنهایت او هم مقابلهبهمثل کند و حریم شخصی والدین خود را محترم نشمارد. بهطورکلی بهتر است در مواردی که انتخاب فرزند، نتایج نامطلوبِ عمیق و مؤثری ندارد، با دقت و ملاطفت بیشتری با او برخورد شود. در غیر این صورت، به احتمال زیاد، در آینده فردی ذلیل یا متهاجم خواهد بود؛ کسی که غیر از والدین، در مقابل سایرین هم، از پیش بازنده است یا میخواهد عقدهی خود را سر افراد ضعیفتر از خودش تخلیه کند.

بدترین اتفاق، این است که انتخابهایش را صددرصد مخالف ذهنیت خود ببینید. کمترین دستاورد حاصل از گفتوگو با فرزندتان، آشکار شدن گرهای در زمینهی ارتباطات شماست که هرچه سریعتر باید با کمک گرفتن از یک کارشناس خبره، گشوده شود. در این صورت است که فرزند خودبهخود میآموزد که به چه شکل متقابلا حریم شخصی پدر و مادرش را رعایت و سلیقهی آنها را در ارتباطات خود مدنظر قرار بدهد.
بشر بهطور طبیعی کنجکاو است، اما چه خوب است راهی انتخاب کند که در عین پاسخ به نیاز طبیعیاش، حریم شخصی دیگران را نیز محترم بشمارد.

هویتِ نامشخصِ مجازی، به ما امکان میدهد جدیتر و جسورتر باشیم. چه بسا این امکان موجب شود نقاب چهرهی خود را پس بزنیم و شخصیت واقعیِ ناشناخته یا شخصیت آرمانیمان را نمایان کنیم. همچنین، اسارت در دام هویت پنهان، بهشدت به عزت نفس ما صدمه میزند، مگر اینکه از این کار هدف خاصی داشته باشیم. مثلا برای مأموران پلیس فتا، یا هنرمندانی که میخواهند بدون شناخته شدن، صرفا از مخاطب خود بازخورد بگیرند، بیشک استفاده از هویت پنهان مانعی ندارد. مثلا برخی از هنرمندان مطرح یا مبتدی، صرفنظر از شهرت، جایگاه یا تبحری که دارند، میخواهند بفهمند آیا عکس، ترانه، موسیقی، مقاله، داستان یا هر اثر هنری و دستاورد دیگری که تولید کردهاند، واقعا در نظر مخاطبهایشان پذیرفتنی و خواستنی است یا نه؟
در صورت داشتن هویت آشکار هم باید به قدر لازم مراقب و حساس باشیم، زیرا هویت آشکار، خواهناخواه بخشی از رزومهی ما خواهد شد. این نکته ممکن است در سرنوشت ازدواج و استخدام تأثیرگذار باشد. لذا معقول است نسبت به محتوایی که در این فضا منتشر میکنیم، سختگیری بیشتری داشته باشیم. در این خصوص کامنتهایی که مینویسیم، فیلمها و عکسهایی که از خود منتشر میکنیم و… دقت نظر بیشتری را میطلبد.
نکات تکمیلی برای حریم شخصی دیجیتال:
در میان دیگر اقشار، خبرنگاران و اصحاب رسانه، برای افزایش تعداد بازدیدکنندهها و جلب توجه مخاطب، میل شدیدی برای ورود به حریم خصوصی دیگران دارند. از دیگر افراد، میتوان به مسئول گزینش نیروی انسانی سازمانها اشاره کرد. شاید او برای استخدام نیاز به اطلاعات بیشتر و خصوصیتری داشته باشد. همچنین، یک مشاور رواندرمانگر، یک پزشک، یک وکیل و … برای دستیابی به نتایج بهتر، نیازمند اطلاعات تکمیلی است.
موقعیتهای یادشده، مجوزی برای ورود به حریم شخصی دیگران نیست؛ اما با توجه به چند نکته میتوان بیدردسر به اطلاعات مدنظر دست یافت.
همانطور که در ابتدای مقاله گفته شد، ورود به حریم شخصی دیگران برای ما لذتبخش است و حس کنجکاویمان را برمیانگیزد اما نباید چنین کرد؛ مگر زمانی که نیاز باشد، تازه در این مورد هم باید از قبل اجازه بگیریم. از سوی دیگر، اگر بخواهیم یک دفعه به این میل طبیعی خود پشت کنیم، و سر خود را به کل در لاک فرو ببریم، به مشکل بر میخوریم.
بر همین اساس پیشنهاد میشود در گفتوگو با افراد، قبل از ارائهی پاسخ، بیشتر سؤال کنید. هرچه به طرف مقابل فرصت بدهید بیشتر صحبت کند، هم اطلاعات بیشتری بهدست میآورید و هم به او حس اعتماد بیشتری میدهید. در غیر این صورت، شاید از روی خیرخواهی راهحلی ارائه بدهید اما مخاطب اصلا در پی یافتن راهحل نباشد. باید به خاطر داشت تا کسی مایل به دریافت کمک نباشد، کمک کردن به او، همانند آبیاری گل مصنوعی است؛ بیتأثیر و مضحک!
حریم شخصی به معنای به رسمیت شناختن دیدگاه و آزادی فردی خود و دیگران است. احترام به حریم خصوصی افراد برای حفظ اعتماد، ایجاد تصویری قابل اعتماد و دوستداشتنی، و جلوگیری از آسیبپذیری و پریشانی خاطر ضروری است. همانطور که توقع داریم دیگران به حریم ما احترام بگذارند، ما نیز باید به حریم آنها احترام بگذاریم.
برای رعایت حریم شخصی دیگران کارهای زیادی میتوان انجام داد: فضولی نکردن در زندگی شخصی (ازدواج، فرزند، شغل)، در نزدیکی باجه خودپرداز فاصله را رعایت کردن، خیره نشدن به صفحه موبایل یا کتاب دیگران در مکانهای عمومی، دَر زدن قبل از ورود به اتاق فرزندان، و عدم دخالت شتابزده در مسائل دیگران. در شبکههای اجتماعی نیز باید نسبت به محتوای منتشر شده و کامنتها دقت داشت.
دلایل مختلفی برای این تمایل وجود دارد، از جمله: نیاز به دیده شدن و تأیید شدن، کسب لذت تسلط، یا اثر مالکیت که باعث میشود فرد احساس کند میتواند مسائل دیگران را بهتر حل کند و به خود ثابت کند که تواناست. گاهی اوقات این مداخله پاسخی به مسائل حلنشده خود فرد است.
حفظ حریم شخصی بین زن و شوهر برای رضایت از زندگی مشترک بسیار مهم است. رفتارهایی مانند سؤالپیچ کردن مداوم در مورد مکالمات تلفنی یا رفتوآمد، چک کردن پیامها و ایمیلها، یا شنود مکالمات، میتواند به صمیمیت و اعتماد متقابل آسیب بزند و نشانهای از کنترلگری ناسالم است. احترام به آزادی فردی و تفاهم متقابل حیاتی است.
برای احترام به حریم شخصی فرزندان، باید قبل از ورود به اتاقشان در زد، بدون هماهنگی وسایلشان را جابهجا نکرد، و در انتخابهایشان (تحصیلی، شغلی، علایق) به جای تحکم، با آنها گفتوگو کرد. این رفتار به آنها فرصت ابراز وجود میدهد و آنها نیز متقابلاً به حریم والدین احترام میگذارند.
ورود به حریم شخصی دیگران تنها در صورت نیاز و با کسب اجازه قبلی مجاز است. در موقعیتهای خاص (مانند خبرنگاران، مسئولان گزینش، پزشکان یا مشاوران) که نیاز به اطلاعات بیشتر است، باید با ایجاد حس اعتماد، نشان دادن منفعت کسب اطلاعات برای خود فرد، ارائه بازخورد مثبت و بدون سرزنش، و با احتیاط کامل اقدام به سؤال و گفتوگو کرد. هرگز نباید بدون رضایت فرد، او را تحت فشار قرار داد.
در پایان برای کسب اطلاعات بیشتر، میتوانید این دو کتاب را در زمینهی مهارتهای ارتباطی مطالعه کنید:
تهیهشده برای: chetor.com
پاسخ ها