تابهحال احساس کردهاید که در هزارتوی تخیلات عاشقانه خود غرق شدهاید؟ یا زوجهایی را دیدهاید که رابطهشان از عشق فراتر رفته و دچار وسواس شده باشد؟ عشق وسواسی اختلالی خطرناک است که باید آن را جدی بگیریم. در این مقاله، این نوع عشق را واکاوی میکنیم و درنهایت علائم و روش درمان آن را مرور میکنیم. با ما همراه باشید.
عشق برای همه ما احساسی آشناست. ما خانواده، دوستان و حیوانات خانگی خود را دوست داریم و عاشقشان هستیم. عشق وسواسی زمانی اتفاق میافتد که ما شخصی را بیش از حد دوست داشته و میل به کنترل او داشته باشیم.
عشق وسواسی وضعیتی است که بهسبب آن فرد دچار احساسات وسواسی افراطی میشود و این احساسات را با عشق اشتباه میگیرد. اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری روانی نیست، اما وضعیتی پیچیده در زندگی است که اگر درمان نشود، عملکرد روزانه فرد را مختل و روابط دو طرف را تیره و تار میکند.
عشق وسواسی در واقع سبکی از رابطه است که با وسواسهای ناسالم همراه میشود. این وسواسها ممکن است ماهیت عاشقانه و جنسی داشته باشند یا هدفشان کنترل طرف مقابل باشد. در برخی موارد شدید، عشق وسواسی با کنترلگری، تهدید و توهین همراه میشود.
طبق تحقیقات، احتمال بروز اختلال عشق وسواسی در زنان بیشتر از مردان است. مبتلایان به این اختلال در ابتدای رابطه آن را با وابستگی و علاقه اشتباه میگیرند، اما با گذر زمان شدت رفتارهای وسواسی بیشتر و علاقه یکطرفه میشود.
اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری روانی نیست، اما علائم مشخصی دارد که بهکمک آنها میتوانید وسواس در روابط عاشقانه را شناسایی کنید. مبتلایان به این اختلال عزت نفس کمی دارند و میخواهند اعمال و رفتار معشوقشان را همیشه کنترل کنند. احساس ترس و ناامنی مدوام مهمترین نشانه عشق وسواسی است. بااینحال کارشناسان میگویند این علائم از فردی به فرد دیگر متفاوت است. در ادامه، علائم رایج عشق وسواسی را مرور میکنیم.
مبتلایان به وسواس عشق اغلب بهسرعت عاشق کسی میشوند که او را بهخوبی نمیشناسند. بروز احساسات ناگهانی و قوی زنگ خطری جدی است، بهخصوص وقتی فرد سابقه رفتار وسواسی و سوءاستفادهگرانه هم داشته باشد. معمولا احساس فرد مبتلا متقابل نیست و معشوق او چنین عشقی را احساس نمیکند، اما این موضوع برای فرد مبتلا مهم نیست و همچنان خیلی زیاد طرف مقابل را دوست دارد.
وسواسها رفتارهایی هستند که در ذهن ساخته و پرداخته میشوند. وقتی فرد وسواسی تمام توجه و افکار خود را به یک موضوع معطوف میکند، میل به رفتارهای وسواسی در او بیشتر میشود. مبتلایان به عشق وسواسی تخیلات جنسی و عاشقانه مدوام دارند. آنها گاهی تصور میکنند معشوقشان میخواهد به آنها خیانت کند. این خیالات احساس ترس، خشم و ناامیدیشان را تقویت میکند. کسی که رابطه عاشقانه وسواسی دارد، نمیتواند بر هیچ چیز دیگری تمرکز کند و فکرش همیشه درگیر تخیلات است.
عشق وسواسی معمولا رگههایی از اشتیاق شدید دارد. عاشق وسواسی نیاز دارد شریک عاطفیاش همیشه او را تأیید کند. او میخواهد همیشه نزدیک معشوق باشد و دوست داشته شود. اگر چنین شرایطی فراهم نشود، او با سناریوهای ذهنی خود درگیر میشود و میل شدیدی دارد که روح و جسمش همیشه کنار طرف مقابل باشد.
ماهیت وسواسگونه امیال فرد باعث میشود که او از سایر روابط خود دور شود و نتواند مسئولیتهای خود را انجام دهد. وسواس بر توانایی فرد اثر منفی میگذارد و زندگی روزمرهاش را مختل میکند؛ به همین دلیل مبتلایان به عشق وسواسی در محل کار، روابط خانوادگی و زندگی شخصی دچار مشکلات زیادی میشوند.
فرد مبتلا به اختلال عشق وسواسی دائم احساس خطر میکند. او فکر میکند هرکسی که به معشوقش نزدیک میشود، خطری بالقوه است. آنها به خانواده، دوستان و همکاران معشوق خود حسودی میکنند و توقع دارند شریک عاطفیشان همواره در مالکیت و کنار آنها باشد. این رفتارهای حسادتآمیز بهمرور زمان تغییر شکل میدهند و به توهین کلامی و رفتاری تبدیل میشوند.
احساس ترس و حسادت دو عامل اساسی در عشق وسواسیاند. فرد مبتلا نیاز دارد پیامها و تماسهای شریک خود را بررسی کند، کیف و وسایلش را بگردد و حتی او را تعقیب کند. ترکیب هذیانهای حسادتآمیز با تخیلات وسواسی بسیار خطرناک است، زیرا فرد مبتلا را تحریک میکند که رفتارهای خشن و سوءاستفادهگرانه داشته باشد و حتی منجر به تجاوز میشود.
اختلال عشق وسواسی گاهی با هذیان و توهم همراه است. هذیان باورهایی است که حقیقت ندارند، اما شخص به آنها اعتقاد راسخ دارد. بعضی مبتلایان به عشق وسواسی دچار خودمعشوقپنداری میشوند، یعنی فکر میکنند فردی مشهور عاشق آنهاست و با آنها رابطه دارد. در موارد خفیفتر، فرد باور نمیکند که طرف مقابل او را دوست ندارد و جواب رد معشوق را نمیپذیرد.
اگر مبتلایان به عشق وسواسی با کسی وارد رابطه شوند، خیلی زود با او صمیمی میشوند و احساس وابستگی شدید پیدا میکنند. شریک عاطفی آنها ممکن است احساس خفقان و از رفتار آنها شکایت کند، ولی فرد مبتلا این شکایت را نمیپذیرد چراکه باور دارد بهخاطر علاقه خود باید تمام رفتارهای طرف مقابل را کنترل کند و او را در کنار خود داشته باشد.
افرادی که عشق وسواسی دارند، در ذهن خود سناریوهای مفصلی میسازند. آنها سناریوها را بارها تمرین میکنند و به داستانها پروبال میدهند. این فانتزیها ممکن است جنبه جنسی، عاشقانه یا رقابتی داشته باشند. تخیلات مکرر احساسات وسواسی را چنان تقویت میکنند که حتی ممکن است فرد مرز بین تصور و واقعیت را تشخیص ندهد.
عاشق وسواسی تحمل طردشدن را ندارد. او میخواهد همیشه در کنار معشوقش باشد؛ به همین دلیل وقتی طرف مقابل از او میخواهد به فضای شخصی و مرزهای امنش احترام بگذارد، فرد مبتلا برآشفته میشود و از پذیرش این امر سر باز میزند. در برخی موارد حتی ممکن است رفتار خصمانه و خطرناک داشته باشد.
هیچ معیار خاصی برای شناسایی اختلال عشق وسواسی وجود ندارد. بااینحال اگر علائم این بیماری را در خود یا اطرافیانتان میبینید، باید به پزشک مراجعه کنید. پزشک متخصص ابتدا تعدادی آزمایش و مصاحبه انجام میدهد تا احتمال سایر اختلالات را رد کند.
کارشناسان میگویند اختلال وسواسگونه عشق معمولا نشانه نوعی بیماری روانی است. اگر نشانه بیماری دیگری نباشد، تشخیص و درمان آن دشوار خواهد بود. برخی محققان میگویند اختلال عشق وسواسی را باید نوعی بیماری روانی در نظر بگیریم، اما گروهی دیگر با آنها مخالفاند و عقیده دارند این اختلال یک بیماری مستقل نیست.
اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری مربوط به سلامت روان نیست؛ به همین دلیل شناسایی یک علت برای ایجاد آن دشوار است. محققان هیچ دلیل مشخصی برای ایجاد این اختلال پیدا نکردهاند، اما معتقدند تعدادی از عوامل در کنار هم احتمال ابتلا به عشق وسواسی را افزایش میدهند.
بیماریهای روحیروانی از جمله اختلال شخصیت مرزی، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال وسواس فکری و روانپریشی با توهمات حسادتآمیز و شهوانی احتمال ابتلا را افزایش میدهند. در ادامه علل احتمالی اختلال عشق وسواسی را مرور میکنیم.
وقتی فردی نمیتواند دلبستگی سالم به افراد دیگر داشته باشد، دچار احساس وابستگی شدیدی میشود. این احساس اضطراب شخص را افزایش میدهد و حسادت و کنترلگری را تحریک میکند. این رفتار تلاشی بیفرجام برای اجتناب از خیانت و رهاشدن است. افرادی که دلبستگی ناامن دارند، بیشتر در معرض ابتلا به عشق وسواسی هستند.
خاطرات کودکی و تجربیات ما ممکن است اثرات جبرانناپذیری بر آیندهمان بگذارند. کودکانی که قربانی سوءاستفاده جسمی شدهاند، رنج آن حادثه را تا بزرگسالی با خود حمل میکنند. آنها ممکن است وارد الگوهای رفتاری و روابط ناسالم شوند، چراکه ناخودآگاهشان در کودکی این سبک روابط را دیده و آموخته است. اختلال عشق وسواسی در کسانی که ترومای دوران کودکی دارند، رایج است.
بیشتر افرادی که با وسواس فکری درگیر عشق میشوند، با ناامنیهای عمیق و عزت نفس کم دستوپنجه نرم میکنند. این درگیری مدوام باعث میشود آنها در برابر طیف وسیعی از مشکلات آسیبپذیر باشند. اتفاقات ساده بر ذهن آنها اثر میگذارد و نیاز افراطی دارند که کسی دوستشان داشته باشد؛ به همین دلیل وارد عشق وسواسی میشوند تا با ترس رهاشدن خود مقابله کنند.
افراد مبتلا به اختلال وسواس فکریاجباری (OCD) در معرض بروز تفکرات وسواسی در تمام ابعاد زندگی خودند. وسواس آنها حول محور یک فرد یا رابطه میچرخد. آنها رفتارهای اجباری زیادی دارند و با این رفتارها شریک عاطفی خود را محدود میکنند. این افراد نیاز به کنترلگری دارند و احتمال ابتلا به عشق وسواسی نیز در این گروه زیاد است.
افراد مبتلا به روانپریشی توهمات مختلفی دارند. این بیماران در معرض ابتلا به عشق وسواسی هستند. اگر در قبال شخصی وسواس داشته باشند، بسیار شکاک، بدبین و حسود میشوند. توهمات حسادتآمیز خطرناک است و ممکن است با رفتارهای نامناسب زیادی همراه باشد. مبتلایان به توهمات حسادتآمیز ممکن است معشوقشان را تعقیب و تهدید و حتی با خشونت از او سوءاستفاده کنند.
یکی از دلایل بالقوه عشق وسواسی اختلال شخصیت مرزی است. مبتلایان به این بیماری ترس شدیدی از رهاشدن دارند. آنها در روابط خود و دیگران اعمال نفوذ میکنند، یعنی در تلاشاند الگوهای رفتاری شما را بشناسند و بر اساس آنها شما را کنترل کنند. این رفتارها ممکن است بسیار خطرناک باشند.
اختلال عشق وسواسی اغلب درمانشدنی است، اما روش درمان به مشکلات زمینهای و سایر بیماریهای روانی بستگی دارد. اگر این اختلال از علائم بیماری دیگری باشد، پزشک باید ابتدا بیماری اصلی را درمان کند. در مواردی که عشق وسواسی به هیچ بیماری دیگری مربوط نیست، پزشک یک برنامه درمانی برای بیمار تنظیم میکند. این درمان ممکن است دارودرمانی، رواندرمانی یا ترکیبی از هر دو باشد.
در روند رواندرمانی، درمانگر ابتدا تلاش میکند علت اصلی وسواس را پیدا کند. ریشه وسواس ممکن است در یک رابطه ناامن در گذشته فرد پنهان شده باشد. درمانگر به بیمار کمک میکند افکار و رفتارهای وسواسی خود را شناسایی کند. او تکنیکهایی به فرد مبتلا میآموزد تا بر وسواس خود غلبه کند.
اگر فکر میکنید علائم عشق وسواسگونه را دارید، بهتر است در اولین فرصت به روانپزشک یا رواندرمانگر مراجعه کنید. برخی مهارتها و استراتژیهای مقابلهای به شما کمک میکند به رفتارهایتان آگاه شوید و علائم را کاهش دهید.
کارشناسان میگویند مبتلایان به وسواس بهتر است بیشتر بیرون بروند و کارهایشان را تنها انجام دهند. این سبب میشود فرد به روش سالمی از شریک عاطفی خود فاصله بگیرد. علاوهبر این، با تمرکز بر کارهای مختلف کمتر افکار وسواسی به سراغتان میآید.
شما باید تلاش کنید احساسات درونی خود را کنترل کنید. تمرینات ذهنآگاهی و مدیتیشن به شما کمک میکند بهجای گمشدن در افکار مسموم، توجه خود را روی لحظه حال متمرکز کنید.
به مرزهای رابطه خود توجه کنید. مرزها در واقع قوانین رابطهاند و مشخص میکنند چه کارهایی درست و چه رفتارهایی غلطاند. با شریک عاطفی خود درباره مرزهایتان صحبت کنید و سعی کنید به آنها پایبند بمانید.
با دوستان و خانواده خود وقت بگذرانید. روابط خود را معطوف به یک نفر نکنید. برقراری ارتباط عمیق با سایر دوستان و خانواده یک سیستم حمایتی قوی برایتان میسازد که با اتکا بر آن میتوانید از افکار وسواسی دور شوید.
عشق وسواسی اختلالی است که بهسبب آن فرد دچار احساسات عاشقانه افراطی میشود. او نیاز دارد معشوقش را کنترل کند و بر کارهایش نظارت داشته باشد. این اختلال نوعی بیماری مستقل نیست، اما شاید نشانهای از بیماریهای روان باشد. اگر در خود و اطرافیانتان علائم آن را مشاهده میکنید، باید به پزشک مراجعه کنید تا با تنظیم یک برنامه درمانی مشخص شما را از گرداب این افکار مسموم دور کند.
اگر این مقاله برایتان مفید بوده است، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و نظرتان را برایمان بنویسید.
پاسخ ها