واژه تجارت بینالملل برای همه ما آشناست. اما احتمالا با پیچیدگیها و عوامل مؤثر بر آن آشنا نیستیم. ۲ مفهوم که در این حوزه به کار میروند، مزیت مطلق و مزیت نسبی هستند. این ۲ مفهوم به متخصصان اقتصاد کمک میکنند که وضعیت کشورها و سازمانها در تولید یک محصول را محاسبه و مقایسه کنند. در این مقاله مزیت مطلق و مزیت نسبی را تعریف و درباره تفاوتهای آنها صحبت میکنیم.
راهنمای مطالعهنمایش
تفاوتهای مزیت مطلق با مزیت نسبی
مزیت مطلق و مزیت نسبی، از نظریه تا عمل
مزیت مطلق یعنی کشور یا سازمانی میتواند محصولی را با کیفیت بیشتر و هزینه کمتر از دیگران تولید کند. برای درک این مفهوم به مثالهای زیر توجه کنید:
این مثالها نشان میدهد هر کشوری که بتواند محصولی مشخص را با قیمت کمتر، نرخ بیشتر یا کیفیت بهتر تولید کند، در آن محصول به سایرین مزیت مطلق دارد.
زمانی که کشور یا سازمانی تصمیم میگیرد بین تولید محصولات مختلف یکی را انتخاب کند، با مفهوم مزیت نسبی مواجه میشویم. مزیت نسبی یعنی مقایسه هزینهفایده تولید یک محصول با محصول دیگر. در این حالت، از مفهوم «هزینه فرصت از دست رفته» برای تعیین مزیت نسبی استفاده میشود. برای درک بهتر این موضوع به مثالهای زیر توجه کنید:
اولین بار، آدام اسمیت، پدر اقتصاد مدرن، در کتاب «ثروت ملل» دو مفهوم مزیت مطلق و مزیت نسبی را مطرح کرد. او معتقد بود کشورها باید روی محصولاتی سرمایهگذاری کنند که در تولیدشان تخصص دارند. همچنین کشورها باید از طریق تجارت محصولاتی را کسب کنند که توان مناسب تولیدش را ندارند.
او مفهوم تخصصگرایی و تجارت بینالملل و رابطه آنها با مزیت مطلق را برای اولین بار مطرح کرد. پس از اسمیت، دیوید دیکاردو اقتصاددان انگلیسی کارهای وی را ادامه داد و مفهوم مزیت نسبی را در اوایل قرن نوزدهم مطرح کرد. ریکاردو نقش مزیت نسبی در تجارت بینالملل را حتی برای کشوری که در تولید هرچیزی مزیت مطلق داشته باشد تشریح کرد.
بین دو مفهوم مطرحشده تفاوتهایی وجود دارد. دانستن این تفاوتها به ما کمک میکند که بتوانیم از هرکدام در جای مناسب استفاده کنیم.
محاسبه مزیت نسبی بیشتر از محاسبه مزیت مطلق برای بهرهوری اقتصادی به ما کمک میکند. مزیت مطلق صرفا روی تولید حداکثری یک محصول بدون درنظرگرفتن هزینههای تولید تمرکز میکند. اما مزیت نسبی دنبال پیداکردن بهصرفهترین محصولی است که ما توان تولیدش را داریم. در نتیجه با مزیت نسبی میتوان اثربخشی اقتصادی را افزایش داد و روابط تجاری دو یا چندجانبه بین کشورهای تولیدکننده محصولات مختلف برقرار کرد.
مزیت نسبی کشورها و سازمانها را تشویق میکند که سرمایههای خود را برای تولید محصولی با کمترین هزینه فرصت از دست رفته خرج کنند. با این کار میتوانند محصولی را با قیمت تمامشده کمتر از دیگران تولید کنند.
مزیت مطلق روی توان تولیدی یک کشور یا سازمان در تولید یک محصول باکیفیت تمرکز میکند، محصولی که آن کشور یا سازمان در تولیدش برتری مطلق داشته باشد.
هزینههای تولید شامل حقوق کارکنان، هزینه مواد اولیه، هزینههای نگهداری از تجهیزات تولیدی و هزینه بستهبندی و حملونقل میشود. متخصصان تجارت بینالملل با محاسبه مزیت مطلق و نسبی تعیین میکنند که کدام کشور یا شرکت میتواند کمترین هزینه تولید و بیشترین سود را از تولید یک محصول داشته باشند.
مزیت مطلق دنبال کاهش هزینههای تولید است در حالی که مزیت نسبی دنبال کاهش هزینه فرصت ازدسترفته است تا به کشور یا شرکت این امکان را بدهد که محصولش را با قیمت کمتری به مشتریان عرضه کند. با استفاده از مزیت نسبی، کشور یا سازمان مزیت رقابتی بیشتری در بازار خواهد داشت، اما شاید نتواند محصول را با کیفیت بالا یا حجم مناسب تولید کند.
در تجارت بینالملل، مزیت مطلق چندان به کار نمیآید چراکه معیارهای رقابتی را در نظر نمیگیرد. در مقابل، مزیت نسبی برای هر دو طرف مفید است. وقتی کشور یا سازمانی در یک زمینه مزیت مطلق داشته باشد، شاید نتواند مزیت نسبی را نیز در آن ایجاد کند. در حالی که اگر شما مزیت نسبی را در تولید یک محصول به دست آورید، توانایی بهتری برای رقابت در بازارهای بینالمللی خواهید داشت.
گرچه فهم این دو مزیت و تفاوتهایشان در نظر آسان است، در عمل موضوع چندان سادهای نیست. هیچ کشوری در تولید یک محصول مزیت مطلق کامل ندارد. همچنین هیچ کشوری توان تولید تمام محصولات موردنیازش را ندارد. عوامل بسیاری روی تولید یک محصول در یک کشور یا سازمان اثر میگذارند. چه بسا برخی از این عوامل غیراقتصادی باشند. شاید کشوری محصولی را با بهرهوری مناسب تولید کند، اما نتواند آن را در کشورهای دیگر بازاریابی کند. بنابراین برای مقایسه بهتر وضعیت دو کشور یا سازمان، باید سایر عوامل را نیز در نظر گرفت.
پاسخ ها