نخستین برداشتها درباره سخنران مهم است و پوشش مناسب برای مناسبت مربوطه و برخورداری از حالتی باز و گشاده موجب بهبود ارائهی بصری سخنرانی میشود. مخاطبان، سخنران را براساس ظاهر او قضاوت میکنند و گاهی اصلا به آنچه میگوید گوش نمیدهند. با توجه به تأثیری که نوع پوشش و وضعیت بدن بر واکنشهای مخاطبان نسبت به سخنرانی میگذارد، این موارد در سخنرانی عمومی اهمیت زیادی دارند.
راهنمای مطالعهنمایش
شیوهی لباسپوشیدن یکی از جنبههای مهم ارتباطات غیرکلامی بهشمار میرود و برای مخاطبان از اهمیت اجتماعی برخوردار است. در اینجا پوشش چیزهایی مانند جواهرات، کراوات، کیف دستی، کلاه و عینک را نیز دربرمیگیرد. طرز لباسپوشیدن دربارهی شخصیت، پیشینه و وضعیت مالی سخنران، سرنخهایی غیرکلامی به مخاطبان انتقال میدهد. شیوهی لباسپوشیدن، فرهنگ، خلقوخو، میزان اعتمادبهنفس، علایق، سن، اقتدار، ارزشها و هویت جنسی شما را نشان میدهد.
گاهی شکل پوشش، پیامی منفی منتقل میکند. سیمایی آشفته، موهای نامرتب و لباسهای چروک این پیام را انتقال میدهد که: «من به این سخنرانی اهمیتی نمیدهم»؛ درحالیکه پوشش مناسب بیانگر اهمیت آن مناسبت برای فرد است. شاید لباس تنگ و کوتاه جذاب بهنظر برسد؛ ولی در یک سخنرانی عمومی مهم و جدی پیام درستی به مخاطب منتقل نمیکند. البته مناسببودن لباس در مناسبتهای گوناگون، متغیر است و درطول تاریخ نیز معیار مناسب یا نامناسببودن لباسها تغییر کرده است. برای نمونه، لباسهای «آزاد» زنان فعال در مبارزه برای کسب حقرأی در اوایل دههی ۱۹۰۰، امروزه رسمی و «غیرآزاد» بهنظر میرسد؛ درحالیکه در آن دوران اقدامی جسورانه بود.
لباسپوشیدن، قواعدی ذاتی و درونی دارد که مشخص میکند لباسی که فرد پوشیده و چگونگی پوشیدن آن چه پیامی را به مخاطب منتقل میکند. وقتی از راه پوشش، آرایش و پیرایش، جنبههای مثبت خود را به دیگران نشان میدهید، آنها نیز به تواناییهای شما اعتماد پیدا میکنند. بنابر قانونی کلی، لباس باید براساس نوع مخاطبان، رویداد و هدف انتخاب شود. باید پیش از گزینش لباس موردنظر، به مخاطبان خود بیندیشید. البته لباس باید راحت باشد و بیشازحد رسمی و فاخر نباشد. بهعلاوه، شکل پوشش شما در سخنرانی عمومی نباید بهصورت نمایش مُد و فشن دربیاید؛ زیرا موجب کاهش توجه به محتوای اصلی سخنرانی میشود.
اگر بهصورت حضوری دربرابر مخاطبان سخنرانی میکنید، آنها به حالت و وضعیت بدن شما واکنش نشان خواهند داد. وضعیت بدن یکی از ابزارهای ارتباطی است. حرکتهای بدن، اطلاعاتی دربارهی روابط بینفردی و ویژگیهای شخصیتی مانند اعتمادبهنفس، فروتنی و خوشرویی انتقال میدهند. سخنران میتواند وضعیت بدنی باز یا بستهای داشته باشد. این دو حالت پیامهای مختلفی به مخاطبان منتقل میکنند و بسته به نوع ارائهی بصری میتوانند مطلوب یا نامطلوب باشند.
وضعیت بسته معمولا احساس بیاعتنایی، بیعلاقگی و دشمنی را برمیانگیزد. رفتارهایی که نمایانگر وضعیت بسته است شامل دستبهسینهبودن یا گذاشتن دستها روی هم بر شکم، گرهزدن دستها به یکدیگر در مقابل بدن و پا روی پا انداختن است. گاهی لباس و وسایل ما نیز وضعیتی بسته را القا میکند؛ برای نمونه، لباسی که همهی دکمههای آن بسته شده یا کیف دستی یا سامسونتی که فرد در مقابل خود نگاه داشته است. نمایش پشت دستها یا مشتهای گرهکرده نیز میتواند نشانی از وضعیت بسته باشد. گرهزدن دستها در پشت بدن (حتی با اینکه جلوی بدن باز است) نیز نشانهای از وضعیت بسته است؛ زیرا این تصور را ایجاد میکند که فرد چیزی را پشت خود پنهان کرده یا دربرابر تماسِ نزدیکتر مقاومت میکند.
وضعیت باز بدن بیانگر نگرشی دوستانه و مثبت است. در این حالت، پاها از هم باز هستند و سر مستقیم و بالا گرفته شده است و سخنران به مخاطبان نگاه میکند. یکی از عناصر مهم وضعیت باز بدن، دستها هستند. نشاندادن کف دستها نیز میتواند نشانهای از وضعیت باز باشد؛ بهویژه اگر دست آرام باشد.
ارتباط چشمی و حالتهای چهره، اطلاعات اجتماعی و احساسی مهمی به مخاطب انتقال میدهند. داشتن ارتباط چشمی و بهرهگیری از حالتهای چهره، جنبههایی مهم از برقراری ارتباط با مخاطبان هستند و اطلاعات اجتماعی و احساسی مهمی را انتقال میدهند.
چشمها میتوانند علاقه، توجه و تعامل با مخاطبان را نشان دهند و درمقابل، نبود ارتباط چشمی میتواند بهعنوان بیعلاقگی و بیاعتنایی تعبیر شود. خیرهشدن بهمعنای نگاهکردن هنگام سخنگفتن و گوشدادن است. طول زمان نگاهِ خیره، شمار نگاهها، الگوهای ثابتشدن نگاه، میزان بازشدگی مردمک چشم و سرعت پلکزدن، همگی نشانههایی مهم در ارتباطات غیرکلامی هستند. در فرهنگهایی که در آنها نگاهکردن به دیگران منع نشده است، کسانی که هنگام سخنگفتن به مخاطبان خود نگاه میکنند، اعتبار بیشتری نسبت به کسانی دارند که ارتباط چشمی برقرار نمیکنند.
در فرهنگهای غربی، نبود ارتباط چشمی، معمولا بیادبی یا بیتوجهی تعبیر میشود. البته در فرهنگهای گوناگون، قوانین متفاوتی درمورد ارتباط چشمی وجود دارد. در برخی فرهنگهای آسیایی، ارتباط چشمی مستقیم بهعنوان راهی برای نشاندادن رقابتپذیری و چالشطلبی درنظر گرفته میشود و در بسیاری از موقعیتها شاید نامناسب باشد. در برخی فرهنگها نیز افراد به پایین نگاه میکنند تا احترام خود را به طرف مقابل نشان دهند. در نیجریه از ارتباط چشمی پرهیز میشود و در کشورهای اسلامی نیز، ارتباط چشمی میان زنان و مردان ناپسندیده است. ولی در فرهنگهای غربی، به پایین نگاهکردن و پرهیز از ارتباط چشمی از نشانههای کمبود اعتمادبهنفس بهشمار میرود.
حالت چهره اطلاعات زیادی دربارهی وضعیت و خلقوخوی انسان نشان میدهد. حالتهای عاطفی ویژه مانند شادی یا اندوه از راه لبخند یا اخم در چهره نمایان میشود. ۷ احساس پذیرفتهشده در سراسر جهان که از راه حالتهای چهره نشان داده میشود، عبارتاند از:
۱. ترس
۲. خشم
۳. شگفتی
۴. تحقیر
۵. تنفر
۶. شادی
۷. اندوه
این احساسها در تمام فرهنگها یکسان هستند. ولی ممکن است با اینکه در فرهنگهای گوناگون، یک احساس از یک حالت چهرهی خاص دریافت میشود، شدت و میزان آن احساس در فرهنگهای مختلف به شکلی متفاوت درک شود.
حالتهای چهره بیش از هر چیز دیگری بهصورت ابزاری کاربردی در ارتباطات عمل میکنند. برآورد میشود که چهرهی انسان توانایی ایجاد بیش از ۱۰ هزار حالت مختلف را دارد و برای ایجاد این حالات مختلف از عضلات گوناگونی استفاده میکند که دهان، لبها، چشمها، بینی، پیشانی و فک را کنترل میکنند. این تطبیقپذیری موجب میشود که حالتهای چهره به ابزاری بسیار کارآمد و صادق (البته چنانچه بهعمد تغییر نیافته باشند) تبدیل شوند.
افراد هنگام شادی و خوشحالی لبخند میزنند. بنابراین، پیش از آغاز سخنرانی لبخند بزنید و به مخاطبان نشان دهید که از حضور و سخنرانی دربرابر آنها خوشحال هستید. وقتی شما لبخند بزنید، آنها نیز به شما لبخند خواهند زد؛ زیرا لبخندزدن مُسری است.
حرکات طبیعی بدن و ایماواشارات میتوانند پیام گوینده را تقویت کنند و به انتقال بهتر آن کمک کنند؛ ولی حرکات تکراری و غیرضروری موجب منحرفشدن مخاطب از پیام اصلی میشوند.
حرکتشناسی گفتار، بررسی حرکات و حالات بدن است و در آن به بررسی حرکاتی مانند دستتکاندادن، اشارهکردن، لمسکردن و… میپردازیم. حرکات بدن معانی فراوانی به مخاطب منتقل میکنند؛ ولی گاهی در محیطی میانفرهنگی بهصورتی نادرست تفسیر میشوند.
شما میتوانید از بدن خود برای برقراری ارتباط مؤثر با مخاطبان بهره بگیرید. پند هملت به بازیگران (در نمایشنامهی هملت شکسپیر در سال ۱۶۰۱) امروزه نیز کاربرد دارد. او میگوید: عملت را با سخنت و سخنت را با عملت یکی کن؛ این نکته را رعایت کن تا از میانهروی و اعتدال طبیعت سرپیچی نکنی.
نمونههای زیر را درمورد بهرهگیری از حرکات بدن برای کمک به رساندن پیام خود درنظربگیرید:
چنانکه حرکات طبیعی بدن موجب تقویت پیام موردنظر میشود، حرکات غیرضروری نیز شنونده را از پیام اصلی منحرف میکند. در زیر نمونههایی از حرکاتی را میبینید که موجب منحرفشدن مخاطب از پیام اصلی میشوند:
ایماواشاره شکلی از ارتباطات غیرکلامی است که در آن اعمال بدنیِ قابلمشاهده پیام خاصی را منتقل میکنند. میتوان ایماواشارات را توسط تمام بخشهای بدن که قابلیت حرکت دارند انجام داد. در اینجا تمرکز ما بر ایماواشاراتِ وابسته به گفتار است و عمدتا به حرکات دست و بازو میپردازیم. میتوان ایماواشارات را به ۲ دستهی مستقل از گفتار و وابسته به گفتار تقسیم کرد:
ایماواشارهای که وابسته به گفتار است، حالتی بیرونی از شرایطی درونی است. ایماواشاره صرفا تاثیر محرکی ذهنی یا احساسی است که بهصورت فیزیکی بیان میشود. بهندرت پیش میآید که از پیش بدانید برای توضیح نکتهای از چه ایماواشارهای بهره بگیرید. گاهی برای کمک به رساندن پیامی یکسان، در مواقع مختلف از ایماواشارات گوناگونی استفاده میکنید. ایماواشارات به پیامی که انتقال میدهید وابسته است. برای نمونه، گاهی نکات را با کمک انگشتان خود میشمارید؛ با تمام دست و بازوی کشیدهی خود به شیء یا جهتی اشاره میکنید؛ اندازه یا شکل چیزی را با دستان خود نشان میدهید یا از ایماواشارهای خاص برای نشاندادن تأکید بهره میگیرید.
شما میتوانید مجموعهای از ایماواشارات را برای اهداف گوناگونی درنظر بگیرید؛ ولی فراموش نکنید که طبیعیترین ایماواشارات حرکاتی هستند که از محتوای پیام شما انگیزه گرفتهاند. این ایماواشارات توجه مخاطبان را به خود جلب نمیکنند؛ بلکه بهطور طبیعی همراه با پیام جریان مییابند. اگر با ایماواشارات خود مشکل دارید یا ایماواشارات مناسبی ندارید، به علت بپردازید نه به معلول. صرفا استفاده از چند حرکت فیزیکی هنگام ارائهی پیام، کمکی به شما نمیکند.
بهرهگیری از ابزار بصری پشتیبان نقش مهمی در چگونگی درک و پردازش اطلاعاتِ ارائهشده در سخنرانی توسط مخاطبان دارد. انواع گوناگونی از ابزار بصری وجود دارد؛ از جزوه و بروشور گرفته تا نمایش اسلایدهای پاورپوینت.
هنگام بهرهگیری از ابزار بصری، داشتن برنامهریزی اهمیت دارد. شما باید از ابزاری بهره بگیرید که برای محتوا و مخاطبان شما مناسب باشد. سخنران باید بداند که چگونه از جزوهها و سایر اجزای سخنرانی بهرهبرداری کند. او باید بهگونهای از این ابزار بهره بگیرد که به انتقال بهتر پیام کمک کند و موجب پرتشدن حواس شنوندگان یا سردرگمی آنها نشود. میتوان جزوهها را پیش از سخنرانی، درطول سخنرانی یا پس از آن دراختیار مخاطبان قرار داد. با این کار، سخنران میتواند حقایق، اطلاعات یا نکاتی را دراختیار مخاطبان قرار دهد که ممکن است هنگام نمایش روی پروژکتور آموزشی یا نمایشگر به آنها توجه کافی نشود.
شما میتوانید شیئی واقعی را به جلسهی سخنرانی بیاورید و نمایش دهید. معمولا کاربرد اشیا در شرایطی ضروری است که باید چگونگی انجام کاری را نشان دهید. ولی برخی اشیا دردسترس نیستند یا بیشازحد بزرگ هستند و نمیتوان آنها را با خود به جلسهی سخنرانی آورد.
مدلها ابزاری هستند که نشان میدهند چگونه یک شیء یا سیستم (مانند منظومهی شمسی) کار میکند. گاهی مدلها جایگزین بهتری برای چیزی هستند که دربارهی آن صحبت میکنیم و بهتر میتوانند آن را به مخاطبان نشان دهند. ولی مدلها نیز گاهی مخاطبان را از واقعیتِ آنچه دربارهی آن سخن میرود، دور میکنند. برای نمونه، با استفاده از مدل منظومهی شمسی نمیتوان گستردگی و پهناوری این منظومه را به مخاطبان نشان داد.
از نمودارها برای مجسمکردنِ رابطهی میان کمیتهای گوناگون استفاده میشود. انواع فراوانی از نمودارها وجود دارد؛ مانند نمودار ستونی، نمودار خطی و نمودار دایرهای. با بهرهگیری از نمودارها مخاطبان میتوانند اطلاعات آماری را مجسم کنند و از این راه، تأثیرگذاری این اطلاعات و اعتبار سخنرانی افزایش مییابد. ولی گاهی نمودارها بهدلیل وجود جزئیات بسیار زیاد، آشفته و گیجکننده هستند.
نقشه نیز ابزار بصری دیگری است که برای نمایش مناطق جغرافیایی یا مکان چیزهای مختلف بهکار میرود. در اینجا نیز وجود جزئیات بسیار زیاد روی نقشه، موجب کاهش تمرکز مخاطبان میشود.
در جدول از ستونها و ردیفها برای مرتبکردن کلمات، نمادها یا دادهها استفاده میشود. جدول، درک و مقایسهی حقایق را برای مخاطبان آسانتر میکند؛ ولی ممکن است که به چشم مخاطب جالب یا خوشایند نباشد. گاهی نیز بهدلیل ارائهی اطلاعات بسیار زیاد در جدول، مخاطبان سردرگم میشوند.
عکسها را میتوان بهسرعت و با استفاده از دوربینهای دیجیتالی ارزانقیمت تهیه کرد. عکس ابزار خوبی برای اشاره یا تأکید بر نکات یا توضیح موضوع در شرایطی است که شیء واقعی را نمیتوان بهصورت فیزیکی یا قانونی نمایش داد. ولی بزرگکردن تصاویر درصورت نبود پروژکتور ممکن است پرهزینه باشد.
میتوان برای نشاندادن تمرکز ویژه، از طرحها یا شکلها کمک گرفت؛ بهویژه هنگامی که عکس بیشازحد دارای جزئیات است یا بخشهای مهمی در آن نشان داده نمیشود. البته گاهی طرحها یا شکلها درهموبرهم و غیرحرفهای بهنظر میرسند.
شما میتوانید ابزار بصری خود را (بسته به بودجهای که دارید و دردسترسبودن منابع و تجهیزات) در رسانهها یا با قالبهای گوناگونی از کمکهای حسی ارائه دهید. برای نمونه:
فاصلهی اجتماعی میان افراد با فاصلهی فیزیکی میان آنها رابطه دارد و میتواند صمیمی، شخصی، اجتماعی و عمومی باشد. جاکاربردشناسی به بررسی این مسئله میپردازد که چگونه افراد، از فضای فیزیکی پیرامون خود بهره گرفته و آن را درک میکنند. فضای میان فرستنده و گیرندهی پیام بر چگونگی تفسیر آن پیام اثر میگذارد. بهعلاوه، درک و بهرهبرداری از فضا، در میان فرهنگها و موقعیتهای گوناگونِ موجود در هر فرهنگ، به میزان چشمگیری متفاوت است.
به گفتهی ادوارد تی. هال (Edward T. Hall)، فواصل میان افراد و وضعیت بدن، واکنشهایی ناخواسته به نوسانات و تغییرات حسی مانند تغییرات ظریف در صدا یا زیروبمی صدای هر فرد است. فاصلهی اجتماعی میان افراد با فاصلهی فیزیکی ارتباط دارد و چنانکه در دستهبندیهای زیر میبینید، در فاصلههای اجتماعی مختلف، فاصلهی فیزیکی میان افراد متفاوت است. البته هال باور نداشت که این اندازهگیریها دستورالعملهایی دقیق هستند که موبهمو به رفتارهای انسانی ترجمه میشوند؛ بلکه نظامی برای سنجش تأثیر فاصله بر برقراری ارتباط هستند که نشان میدهند چگونه فرهنگها و دیگر عوامل محیطی موجب تغییر این تأثیر میشوند.
به گفتهی هال در کتاب «ابعاد پنهان»، در ارتباطات غیرکلامی میتوان فضا را به ۴ دستهی اصلی تقسیم کرد: فضای صمیمی، اجتماعی، شخصی و عمومی.
فاصلهی صمیمی برای درآغوشگرفتن، لمسکردن یا زمزمهکردن:
فاصلهی شخصی برای تعاملات میان دوستان خوب یا اعضای خانواده:
فاصلهی اجتماعی برای تعاملات میان آشنایان:
فاصلهی عمومی مورداستفاده برای سخنرانی عمومی:
مفهوم قلمرو همانند مفهوم جاکاربردشناسی است و به توضیح این مسئله کمک میکند که چگونه هر فرد مدعی فضای پیرامون خود میشود. ۴ قلمرو برای فاصلههای مختلف وجود دارد:
۱. قلمرو اولیه: ناحیهای است که فردی مالک آن بوده و بهطور انحصاری از آن استفاده میکند. نمونهای از این قلمرو خانهای است که دیگران نمیتوانند بدون اجازهی مالک وارد آن شوند.
۲. قلمرو ثانویه: برخلاف قلمرو اولیه، هیچ «حقی» برای تصرف قلمرو ثانویه وجود ندارد؛ ولی ممکن است فرد نسبت به این فضا مقداری احساس مالکیت داشته باشد؛ زیرا تمایل به اشغال آن دارد. برای نمونه، فردی را درنظر بگیرید که هرهفته روی صندلی خاصی در کلیسا مینشیند و اگر فرد دیگری آنجا بنشیند، عصبانی میشود.
۳. قلمرو عمومی: ناحیهای است که برای مدتزمان محدودی میتواند در دسترس همه قرار گیرد؛ مانند فضای پارکینگ یا یک صندلی در کتابخانه. درست است که افراد ادعای محدودی درمورد این فضا دارند؛ ولی معمولا در صورت احتمال تصاحب آن از سوی دیگری، ناخودآگاه بهرهبرداری خود را از آن افزایش میدهند. برای نمونه، مشخص شده است که مدتزمان بیشتری طول میکشد که افراد فضای پارکینگ را ترک کنند، وقتی مشاهده میکنند که فرد دیگری منتظر است تا پس از آنها آن فضا را اشغال کند.
۴. قلمرو تعاملی: فضایی است که افراد هنگام تعامل با یکدیگر شکل میدهند. برای نمونه، وقتی گروهی در پیادهرو با یکدیگر گفتوگو میکنند، دیگران بهجای آنکه از میان آنها رد شوند و مزاحم گفتوگوی آنها شوند، از کنار آنها میگذرند.
بهطورکلی، سخنرانی عمومی در حالت دور در فاصلهی اجتماعی و عمدتا در فاصلهی عمومی رخ میدهد. مخاطبان نیز در فضای ثانویهای هستند که آن را اشغال کردهاند یا در قلمرو عمومی هستند که برای آن رویداد خاص درنظر گرفته شده است.
فراموش نکنید که در قلمرو عمومی جلسهی سخنرانی، سخنران فقط برای مدتزمان محدودی آن فضا را دراختیار دارد و باید از آن زمان به شکلی مؤثر بهرهبرداری کند.
پاسخ ها