احتمالا این روزها درباره ارزهای دیجیتال مخصوصا بیتکوین از گوشهوکنار در اخبار رادیو و تلویزیون یا شبکههای اجتماعی چیزهایی شنیدهاید. مدت زیادی از عمر این فناوری نمیگذرد. به همین دلیل، شاید خیلی از شما به آن علاقهمند شدهاید و دوست دارید بیشتر درباره آن بدانید. مسلما برای آشناشدن با هر حوزهای، قبل از هرچیز باید اصطلاحات مربوط به آن را یاد بگیرید. در این مطلب، درباره تعدادی از مهمترین و اساسیترین اصطلاحات ارز دیجیتال صحبت میکنیم.
ارزهای دیجیتال در بلاکچین با یک آدرس (Address) منحصربهفرد شناسایی میشوند. اگر مثالی ملموس میخواهید، میتوانید بلاکچین را مانند جیپیاس (GPS) و آدرس ارز دیجیتالتان را آدرس پستی موردنظر در آن در نظر بگیرید. بدون آدرس کیفپول، نمیتوانید هیچ ارزی را ذخیره کنید، زیرا بلاکچین نه میتواند آن را تأیید کند و نه وجود آن را اعتبارسنجی کند؛ بنابراین، نمیتوانید مالک حتی یک ارز دیجیتال باشید.
هربار که یک تراکنش تأیید میشود، موجودی کیفپول شما بر اساس آدرس شما بهروز میشود. آدرسها بسته به نوع ارز دیجیتال میتوانند قالبهای متفاوتی داشته باشند، اما بیشتر آنها این شکلیاند:
17VZNX1SN5NtKa8UQFxwQbFeFc3iqRYhem –
(البته که به هوش و ذکاوت شما احترام میگذارم، اما برای آن دسته از کاربرانی که نمیدانند تأکید میکنم که این آدرس ساختگی است!)
آلتکوین (Altcoin) از رایجترین اصطلاحات ارز دیجیتال، به تمامی ارزهای دیجیتالی میگویند که بعد از بیتکوین آمدند. هر ارز دیجیتالی که بیت کوین نیست، آلت کوین است؛ مثلا اتریوم نوعی آلتکوین است. البته در این مطلب، فرض را بر این گذاشتهایم که بیتکوین را میشناسید. با این حال توضیحی کوتاه و مختصر درباره آن میدهم:
بیتکوین اولین و ارزشمندترین ارز دیجیتال است. بیتکوین را ساتوشی ناکاموتو (فرد یا گروهی از افراد ناشناس که هیچکس از هویت واقعی آنها آگاه نیست) در سال ۲۰۰۹ ایجاد کرد. تراکنشهای بیتکوین روی یک «دفتر کل عمومی غیرمتمرکز» ثبت میشوند، بدون اینکه پای واسطهای در میان باشد؛ یعنی هر معامله بین دو طرف بهصورت همتا به همتا (peer to peer) انجام میشود و هیچ طرف سومی (شخص ثالث یا third party) مانند بانک در این فرایند دخالت ندارد.
به هر حال، از زمان راهاندازی شبکه بیت کوین تا کنون، هزاران آلتکوین به وجود آمدهاند. برخی از آنها درگیر جرایم مالی شدند و برخی دیگر بازارها را مختل کردند. بیشتر آلتکوینهای محبوب آنهاییاند که در دنیای واقعی کاربرد دارند. در حال حاضر، اتریوم بزرگترین آلتکوین جهان است. با این حال، آلتکوینهای دیگری هم هستند که ارزش توجهکردن را دارند (این توصیه سرمایهگذاری نیست!): لایتکوین، کاردانو، ریپل، استلار، ترون، چینلینک، تتر، دش، مونرو.
بلاکچین از آن واژههایی است که بهاحتمال زیاد به گوشتان خورده است، با این حال، بعید میدانم حتی نیمی از افرادی که از آن استفاده میکنند درک کرده باشند بلاکچین چیست. شاید شما جزو آن افراد نباشید.
بلاکچین دفترکل دیجیتال است و محتوای آن را تمام تراکنشهایی که تاکنون با هر ارز دیجیتال خاصی انجام شده است تشکیل میدهند. هر تعداد مشخص از این تراکنشها باهم در یک بلاک (block) قرار میگیرند. وقتی ظرفیت یک بلاک پر شد، بلاک جدیدی ایجاد میشود که حاوی تعداد دیگری از تراکنشهاست و این فرایند همینطور ادامه مییابد. برخی از بلاکچینها طوری طراحی شدهاند که تعداد بلاکهای آنها محدود است، در حالی که برخی دیگر تا بینهایت میتوانند ادامه داشته باشند.
فناوری بلاکچین طوری طراحی شده است که هیچ دفتر مرکزی یا نهاد واحدی وجود ندارد که این دفترکل را در خودش ذخیره کند. منتها بالاخره باید در جایی ذخیره شود، درست است؟ بلاکچین بارها و بارها در رایانهها و سرورهای مختلف در سراسر جهان ذخیره میشود. به همین دلیل است که به آن دفترکل غیرمتمرکز میگوییم، زیرا هیچ نهاد متمرکزی بر آن کنترل ندارد.
بلاکچینِ بیتکوین کاملا عمومی است، بنابراین همه میتوانند هر تراکنش را مشاهده کنند. از آنجا که بسیاری از افراد هنوز هم بیتکوین را با روزهای ابتدایی پیدایش آن که به محلی مناسب برای معاملات مواد مخدر و سلاح گرم تبدیل شده بود مقایسه میکنند، شاید این شفافبودن بیتکوین کمی خندهدار به نظر برسد. باید گفت اینطور نیست، زیرا هرچه بیتکوین رونق بیشتری پیدا کند، ردیابی تراکنشها سادهتر خواهد شد؛ مخصوصا در پلتفرمهای معاملاتی متمرکز که مشتریان برای بهرهمندشدن از خدمات آنها باید احراز هویت (KYC) انجام دهند.
بله وجود دارند. برخی بلاکچینها مانند مونرو، حریمخصوصیمحور هستند و بنابراین تراکنشهای آنها بهشکل کاملا ناشناس و محرمانه انجام میشوند. غیرممکن است در این بلاکچین بتوانید یک تراکنش را با آدرس خاصی ارتباط دهید. این در واقع یکی از ویژگیهای اصلی مونرو است و کاربرانی که تمایل دارند تراکنشهایشان را بهشکلی کاملا ناشناس انجام دهند بیشتر جذب این ارز دیجیتال میشوند.
برنامهها یا اپلیکیشنهای غیرمتمرکز (dApps) برنامههایی منبعباز (متنباز، open-source) هستند که توسعهدهندگان آنها را روی یک بلاکچین ایجاد میکنند و هدف آنها این است که کاربردهایی در دنیای واقعی داشته باشند. اتریوم مادر اپلیکیشنهای غیرمتمرکز به شمار میرود. خالق اتریوم، ویتالیک بوترین، در اصل آن را با این هدف طراحی کرد که توسعهدهندگان بتوانند برنامههایشان را روی بلاکچین خودشان ایجاد کنند.
هیچ تعریف واحدی برای این اپلیکیشنها وجود ندارد، اما میتوان گفت همه آنها دارای چند ویژگی مشترکاند:
ارزش بازار برخی از اپلیکیشنهای غیرمتمرکزِ ساختهشده روی اتریوم، به میلیون دلار میرسد. بهلحاظ نظری، یک اپلیکیشن غیرمتمرکز میتواند بهاندازه هر شرکت یا محصول دیگری ارزشمند باشد.
یکی از اصطلاحات ارز دیجیتال که شاید کمی عجیبوغریب به نظر بیاید دیفای است. دیفای (DeFi) اصطلاحی است که به همه امور مالی غیرمتمرکز که جایگزین امور مالی سنتی متمرکز شدهاند اطلاق میشود. بانکداری، مدیریت پول، خدمات پرداخت، بیمه و هر چیزی که در نظام مالی سنتی بهشکل متمرکز انجام میشد در دیفای بهشکل غیرمتمرکز خواهد بود.
محصولات و خدمات دیفای این امکان را برای ما فراهم میکنند که بهشکلی دموکراتیک به صنعتی دسترسی داشته باشیم که در طول تاریخ در انحصار گروهی خاص (از جمله دولتها) بوده است.
در اصل، ارز دیجیتال برگردانِ واژه «دیجیتال کارنسی (digital currency)» است. منتها از آنجا که در کشور ما هم به کریپتوکارنسی و هم به دیجیتال کارنسی «ارز دیجیتال» میگویند (بهطور کلی معادلهایی مانند رمزارز، رمزینه و ارز رمزپایه برای کریپتوکارنسی مقبول واقع نشد و کارشناسان، ارز دیجیتال را برای کریپتوکارنسی درستتر میدانند)، به همین دلیل برای تفکیک این دو از هم که مسلما با یکدیگر تفاوتهایی دارند ارز دیجیتال را برای کریپتوکارنسی و پول دیجیتال را برای دیجیتال کارنسی به کار بردیم.
پول دیجیتال مدل الکترونیکی ارز فیات (پول رایج یک کشور) است؛ یعنی همان اسکناسها و سکههایی که در کشور بهشکل فیزیکی از آنها استفاده میکنیم، شکل الکترونیکی هم دارند که در کیف پول دیجیتال ذخیره میشوند؛ بنابراین میتوان با استفاده از بانک یا دستگاه خودپرداز آنها را به پول نقد تبدیل کرد. در اصل، پول دیجیتال نوعی پول نقد است که قابللمس نیست و صرفا یکسری اعداد و ارقام در کارتهای بانکی یا کیف پول دیجیتال ماست.
پول دیجیتال بر پایه اعتماد بنا شده است، در حالی که ارز دیجیتال نیازی به اعتماد ندارد. این بدان معناست که برای انجام یک معامله با پول دیجیتال به یک یا چند مؤسسه متکی هستیم و باید به آنها اعتماد کنیم؛ اما برای معاملۀ ارز دیجیتال نیازی به اعتماد به واسطه یا طرف سوم مثل بانک نداریم. خودمان باید بهشکل آنی معاملات و سوابق آدرسی را که با آن درحال معامله هستیم اعتبارسنجی کنیم.
برای مثال، شاپرک یا زرینپال را که درگاه پرداخت هستند (مثل پیپل) در نظر بگیرید. ما نمیتوانیم سوابق این درگاههای پرداخت را بررسی کنیم، فقط به آنها اعتماد داریم و از آنها استفاده میکنیم تا تراکنش را با خیال راحت و بهشکلی ایمن برایمان انجام دهند.
پیشتر دیدیم دفترکل (لِجِر) عمومی جایی است که همه تراکنشهای روی یک بلاکچین در آن قابلمشاهدهاند. دفترکل توزیعشده (DLT) یکی دیگر از اصلاحات ارز دیجیتال برای فناوری بلاکچین است. منظور از توزیعشده این است که این دفترکل بهمنظور غیرمتمرکزبودن بین تعداد زیادی از رایانهها در سراسر جهان توزیع میشود.
ارز فیات پول رایج یک کشور است. ریال خودمان، دلار، پوند، یورو و ین نمونههایی از ارز فیات هستند. پشتوانه ارز فیات دولت است و هیچ کالایی مانند طلا از آن پشتیبانی نمیکند؛ پس ارزش ارز فیات از کجا میآید؟ ارزش فیات به ایمان و پذیرش جمعی ما به نهاد دولت متکی است. اگر دولت متلاشی شود، ارزش فیات همراه با آن سقوط خواهد کرد.
هنگامی که معاملهای در بلاکچین انجام میدهید، باید هزینه یا کارمزد آن را بپردازید. این کارمزد را گس یا سوخت (Gas) مینامند. در واقع، شما به یک ماینر پول پرداخت میکنید تا تراکنشتان را تأیید کند. از آنجا که ماینرها تراکنشهایی را که کارمزد بالاتری میپردازند در اولویت قرار میدهند، اگر ضرورت دارد که تراکنشتان سریعتر بررسی شود باید کارمزد بیشتری بپردازید. در غیر این صورت باید منتظر بمانید تا روال عادی طی شود.
یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی بازارهای ارز دیجیتال همین مسئله کارمزدهای تراکنشهاست. اگر راه بهتری برای کاهش هزینههای انرژی مصرفی برای انجام تراکنشها پیدا شود، صنعت ارزهای دیجیتال مانند اینترنت طوری فراگیر خواهد شد که دیگر نتوانیم زندگی بدون آن را تصور کنیم.
عرضه اولیه سکه (ICO) یا پیشفروش عمومی بهنوعی مشابه همان عرضه اولیه عمومی (IPO) است. عرضه اولیه سکه روش جدیدی است که پروژهها و استارتاپها با استفاده از آن سرمایهای را که برای پیشرفت و توسعه نیاز دارند جمعآوری میکنند. تقریبا هر کسی میتواند در عرضه اولیه سکه شرکت کند. سرمایهگذاران با خرید توکنهای پروژهها و استارتاپها سرمایه موردنیاز آنها را تأمین میکنند.
احراز هویت مشتری (KYC) بهمعنای تطبیقدادن هویت واقعی فرد است. KYC کوتاهشده عبارت «مشتری خودتان را بشناسید (Knowing Your Customer)» است. در هریک از صرافیها یا پلتفرمهای بزرگ، برای خریدوفروش ارزهای دیجیتال، باید احراز هویت کنید. در برخی از پلتفرمها مانند ایتورو (eToro) و کوینبیس (Coinbase)، احراز هویت مشتری بخشی لاینفک از روند ورود مشتریان جدید است.
بررسی پیشینه هویت مشتریان به نهادهای نظارتی کمک میکند منابع تأمین مالی تروریست و اقدامات مربوط به پولشویی را شناسایی کنند. هنوز مقررات مالی مشخصی درباره ارزهای دیجیتال وجود ندارد. به همین دلیل، دولتها در تلاشاند تراکنشهای بلاکچینی را به شهروندان مرتبط کنند تا مشخص باشد تراکنش را چهکسی انجام میدهد.
استخراج یا ماینینگ به فرایند اعتبارسنجی و تأیید تراکنشهای جدید در بلاکچین گفته میشود. گفتیم که هر بلاک دستهای از تراکنشها را در خود جای داده است. پس از اینکه یک بلاک جدید تکمیل شد، باید به بلاکچین اضافه شود. برای این کار، ماینرها که توان محاسباتی رایانهشان را در اختیار شبکه قرار دادهاند باهم رقابت میکنند و هر ماینر سعی میکند زودتر از سایرین مسئله ریاضی پیچیدهای را که برای اضافهکردن بلاک به بلاک چین لازم است حل کند. هر کسی که زودتر موفق به انجام این کار شد، پاداش را به دست میآورد. این پاداش شامل بخشی از کارمزد تراکنشها و بخشی از کوینهای جدید است.
توکنهای غیرمثلی (NFTs) توکنهاییاند که با استفاده از قراردادهای هوشمند امکان انجام معاملات مجازی را بین مجموعههای کلکسیونی در حوزههای هنر، بازی، موسیقی و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید فراهم میکنند؛ برای مثال، اگر خوانندهای محبوب کاور آلبوم موسیقیاش را بهشکل توکن غیرمثلی ارائه کند، هرکسی میتواند بخشی از آن را خریداری کند و مالک آن باشد. این مالکیت حقیقی است و هر تصمیمی برای این کاور بگیرند، باید از شما بهعنوان مالک گوشهای از آن نظرخواهی کنند.
توکنهای غیرمثلی غیرقابلتعویض هستند. یعنی چه؟ یعنی اینکه شما نمیتوانید آنها را با چیزی مشابه تعویض کنید؛ برای نمونه، اگر شما گردنبند طلایتان را به خواهرتان قرض بدهید، خواهرتان دوباره همان گردنبند را به شما برخواهد گرداند، نه اینکه گردنبند طلای دیگری را صرفا به این دلیل که آن هم یک گردنبند است به شما برگرداند. در مقابل، اسکناس نوعی توکن مثلی یا قابلتعویض است؛ مثلا اگر شما ۵۰هزار تومان بهشکل تراولچک به دوستتان قرض بدهید، هرگز انتظار ندارید درست همان تراولچک را به شما برگرداند.
کلید خصوصی رشتهای از اعداد و حروف است و مشابه رمز کارت بانکی شماست. هرگز نباید آن را به هیچکس بگویید. کسی که کلید خصوصی شما را بداند، میتواند در عرض چند ثانیه تمام ارزهایتان را از چنگتان دربیاورد! هنگام فروش یا برداشت ارزهای دیجیتالتان باید این کلید را داشته باشید.
از اینجا بهبعد اصطلاحات کمی فنی و تخصصی میشوند. اگر دوست دارید با آنها آشنا شوید ادامه بدهید.
بلاکچینها از الگوریتمهای متفاوتی استفاده میکنند. در بلاکچینی که از الگوریتم «اثبات اعتبار/ Proof of Authority (PoA)» استفاده میکند، فقط تعداد محدودی از نودهای خاص این اختیار را دارند که یک ماینر را برای ایجاد یک بلاک تأیید کنند. این الگوریتم جایگزینی برای الگوریتم اثبات کار (PoW) است که سرعت بیشتری دارد اما متمرکزتر است.
«اثبات کار/ Proof of Work (PoW)» روشی سنتیتر برای پاداشدادن به ماینرها بابت حفظ امنیت شبکه و تأیید تراکنشهاست. اثبات کار در اصل قطعهای از دادههاست که تولید آن بهدلیل پرهزینهبودن و وقتگیربودن مشکل است، اما تأیید آن آسان است. انجام این کار فرایندی تصادفی با احتمال موفقیت کم است، زیرا قبل از انجام اثبات کار معتبر بهطور متوسط باید آزمونوخطای زیادی انجام شود. بیتکوین از سیستم اثبات کار هشکش (Hashcash) استفاده میکند.
الگوریتم اثبات کار هشکش در بیتکوین برای تولید بلاک به کار میرود. برای اینکه شرکتکنندگان در شبکه یک بلاک را بپذیرند، ماینرها باید یک اثبات کار را که همه دادههای درون بلاک را پوشش میدهد انجام دهند. سختی این کار بهگونهای تنظیم شده است که میزان تولید بلاک را به یک بلاک در هر ۱۰ دقیقه محدود کند. به همین دلیل، غیرممکن است کسی بتواند پیشبینی کند کدامیک از رایانههای شرکتکننده در شبکه خواهد توانست بلاک بعدی را ایجاد کند.
یک بلاک هششده ثابت میکند کار به پایان رسیده است و ماینر باید پاداشش را دریافت کند. اثبات کار انرژی بسیار زیادی را مصرف میکند.
در بلاک چینهایی که از «اثبات سهام/ Proof of Stake (PoS)» استفاده میکنند، هر فرد با توجه به تعداد ارزی که در شبکه سهامگذاری کرده است میتواند فعالیتهایی مانند اعتبارسنجی یا استخراج را انجام دهد. هدف از اثبات سهام این است که نودهای مشارکتکننده در شبکه انگیزه حمله به آن را پیدا نکنند. مسلما کسی که خودش در بازی نقش دارد، دلیلی نمیبیند به شبکه حمله کند و منافع خودش را به خطر بیندازد.
کلید عمومی از رایجترین اصطلاحات ارز دیجیتال است. مجموعهای از کاراکترهاست که از آن برای خرید ارزهای دیجیتال استفاده میکنیم. کلید عمومی مشابه شماره ۱۶رقمی کارت بانکی شماست که آن را به هر کسی میتوانید بدهید؛ برای مثال، اگر حقوقتان را بهشکل ارز دیجیتال دریافت میکنید، همین کلید عمومی را به کارفرمایتان میدهید تا دستمزدتان را برایتان واریز کند. حتی میتوانید آن را به اشتراک بگذارید؛ برای مثال، فرض کنید محتوا تولید میکنید و از دنبالکنندگان خودتان میخواهید برای دسترسی به محتوایتان به شما ارز دیجیتال بپردازند. کافی است این کلید عمومی را به اشتراک بگذارید.
هر بلاکچین دفترکل مخصوص خودش را دارد. با توجه به اینکه این دفتر عمومی است، میتوانید هر تراکنشی را که تاکنون در این بلاکچین انجام شده است مشاهده کنید. برخی از ارزهای دیجیتال با داشتن یک دفترکل ناشناس یا محرمانه خودشان را از بلاکچینهای عمومی متمایز میکنند.
هیچکس از هویت ساتوشی ناکاموتو اطلاع درستی ندارد. هیچکس نمیداند او یک نفر بوده است یا گروهی بودهاند که تحت این عنوان با همکاری یکدیگر بیتکوین را طراحی و ایجاد کردهاند. در هر صورت، ساتوشی ناکاموتو نام مستعار خالق (خالقان) ناشناس بیتکوین، اولین ارز دیجیتال جهان است. بههرحال این نام هم بهعنوان یکی از اصطلاحات ارز دیجیتال شناخته میشود. البته به کوچکترین واحد سازنده یک بیتکوین کامل هم یک «ساتوشی» میگویند. هر واحد بیتکوین به ۱۰۰میلیون جزء کوچکتر قابلتقسیم است؛ بنابراین هر ساتوشی یک صدمیلیونیم بیتکوین است.
عبارت بازیابی یا سید (seed) یکی دیگر از اصطلاحات ارز دیجیتال است. این عبارت متشکل از ۱۲ یا ۱۶ کلمه است که وقتی کیفپول دیجیتالتان را میسازید به شما داده میشود و شما باید آن را در جایی ایمن نگه دارید. این عبارت زمانی که کلید خصوصیتان را گم کردهاید تنها راه نجات شما برای دسترسی به کیفپولتان است. یادتان باشد بهخطرانداختن این ۱۲ کلمه امنیتی بهمعنای ازدستدادن ارزهایتان است. مانند کلید خصوصی، این کلمات را هم هرگز با کسی در میان نگذارید.
از اصطلاحات ارز دیجیتال سگویت (SEGWIT) است. این اصطلاح مخفف Segregated Witness است و به فرایندی اشاره دارد که اطلاعات مربوط به امضای دیجیتال را از دادههای مربوط به تراکنش جدا میکند. این کار مزیت بزرگی دارد و آن این است که هر بلاک فضای خالی بیشتری خواهد داشت و تراکنشهای بیشتری در آن جای خواهد گرفت؛ بنابراین، سرعت معاملات افزایش مییابد.
قرارداد هوشمند، یکی دیگر از اصطلاحات ارز دیجیتال، از بزرگترین و مهمترین ویژگیهای بلاکچین اتریوم و توکنهای غیرمثلی است. قرارداد هوشمند همان قرارداد معمولی خودمان است، فقط بهجای اینکه بهشکل کلمات روی کاغذ نوشته شده باشد با کد رایانهای نوشته شده است.
درست مانند قرارداد حقوقی عادی، قرارداد هوشمند همه طرفین درگیر در معامله را برای انجام شرایط آن متعهد میکند؛ اما دستورالعملها از طریق کد ابلاغ میشوند. طرفین قرارداد، قبل از پذیرفتن شرایط، باید برنامه نوشتهشده را بررسی و تأیید کنند. مابقی کار بهشکل خودکار انجام میشود. با این حساب، همهچیز در قرارداد هوشمند کاملا شفاف است.
کیفپول ارز دیجیتال جایی است که ارزهای دیجیتال را در آن ذخیره میکنید. کیفپول حاوی کلیدها، عبارت بازیابی و آدرس است. دو نوع کیفپول داریم: کیفپول سختافزاری (سرد) و کیفپول نرمافزاری (گرم). کیفپول سختافزاری یا آفلاین کیفپولهایی فیزیکیاند که برای دسترسی به آنها به اینترنت نیاز ندارید. کیفپول کاغذی، لجر، ترزور و نظایر آنها کیفپولهای سختافزاریاند. کیفپولهای تحت وب یا اپلیکیشنهای موبایلی و دسکتاپ که برای دسترسی به آنها باید به اینترنت متصل باشید از نوع کیفپولهای نرمافزاریاند.
امنیت کیفپول سختافزاری از کیفپول نرمافزاری بسیار بیشتر است. در واقع کیفپول سختافزاری شما فقط زمانی به خطر خواهد افتاد که کسی به خانهتان حمله کند و آن را به سرقت ببرد یا اینکه خودتان آن را گم کنید. منتها اگر برای مثال کسی بخواهد به صرافی کوینبیس حمله کند، ممکن است تمام ارزهای دیجیتالی که در کیف پول آن دارید از دست برود، نهفقط شما، بلکه شمار زیادی از کاربران. با این حساب، نسخه سختافزاری کیف پول هرچند گرانتر است و برای استفاده از آن به دانش بیشتری نیاز دارید، حداقل امنتر است. هککردن آنها هم تقریبا غیرممکن است.
یکی دیگر از اصطلاحات ارز دیجیتال نهنگ است. نهنگ اصطلاحی است که برای آدرسهایی با موجودی بیتکوین زیاد به کار میرود. حدود ۲هزار آدرس نهنگ داریم و تنها ۳ آدرس از آنها بیشتر از ۱۰۰هزار بیتکوین دارند.
تیم دریپر، بری سیلبرت و دوقلوهای وینکلواس (برادران دوقلوی صاحب صرافی جمینی) برخی از مشهورترین نهنگهای بیتکوین هستند. این افراد از اوایل سال ۲۰۱۰ از بیتکوین حمایت میکردند. صندوق سرمایهگذاری گری اسکیل و مایکرواستراتژی هم دو مورد از سرمایهگذاران نهادیاند که بهتازگی به بیتکوین روی آوردهاند و مدام به موجودی بیتکوین خود میافزایند.
اصطلاحات ارز دیجیتال بسیار زیاد است. با این حال، برخی از مهمترین آنها را در اینجا آوردیم. اتفاقا در این فضا اصطلاحات بامزهای هم داریم که اگر با این حوزه آشنا باشید احتمالا درباره آنها شنیدهاید. یکی از آنها هودل است. آیا درباره این اصطلاح بامزه چیزی میدانید؟ برایمان در دیدگاهها بنویسید.
پاسخ ها