من خوبم، قطعا دوستت دارم، بعدا باهات تماس میگیرم، این لباست خیلی زیباست. اینها فقط تعداد کمی از دروغهایی است ک هر روز به خود یا دیگران میگوییم. بعید است آدمی را پیدا کنید که تا به حال دروغ نگفته باشد. چه عامل یا عواملی باعث میشوند که گاهی دروغ را بر حقیقت ترجیح دهیم؟ در این یادداشت، درباره دلایل دروغگویی و فرایندی که در مغز ما هنگام این کار رخ میدهد و نیز دروغگویی در محل کار صحبت میکنیم.
دروغگویی هرساله میلیاردها دلار خسارت به کسبوکار و دولتها میزند، روابط اجتماعی را تخریب میکند و حتی ممکن است انسانها را به کشتن بدهد. دروغگفتن دلایل زیادی دارد و میتوان آن را از دیدگاه عصبشناختی و روانشناختی بررسی کرد. در سالهای اخیر، گرایشهای جدیدی مانند اقتصاد رفتاری نیز پژوهشهای فراوانی در این حوزه داشتهاند.
دکتر بلا دیپائولو (Bella DePaulo)، روانشناس و استاد دانشگاه ویرجینیا، معتقد است دروغ به بخشی از زندگی روزانه ما تبدیل شده است. یافتههای او نشان میدهد مردان و زنان در یکپنجم تعاملات اجتماعیشان، در حالی که فقط ۱۰ دقیقه از آن گذشته، دروغ میگویند. ظرف مدت یک هفته، ما در ۳۰ درصد از ارتباطات یکبهیک خود با دیگران دروغ میگوییم. همچنین مردان بیشتر درباره خودشان دروغ میگویند تا دیگران را تحتتأثیر قرار دهند؛ در حالی که زنان بیشتر دروغ میگویند تا احساسات دیگران را جریحهدار نکنند.
هرچند دکتر کیم سروتا (Kim Serota)، استاد بازاریابی دانشگاه اوکلند، در سال ۲۰۱۰ در تحقیقات خود روی ۱۰۰۰ نفر دریافت که ۶۰ درصد از شرکتکنندگانش روزانه دروغ نگفتهاند. با این حال، او دریافته که مردان بیشتر از زنان و جوانان بیشتر از افراد مسن دروغ میگویند.
سروتا و همکارش تیموتی لوین (Timothy Levine) یک کشف جالب دیگر هم داشتند. آنها دریافتند نیمی از دروغها را ۵ درصد از افراد شرکتکننده در تحقیق گفتهاند. بهعبارت دیگر، یک اقلیت خاص، بسیار بیش از دیگران دروغ میگویند که سروتا و لوین آنها را «دروغگویان پرکار» نامیدند.
در سال ۲۰۱۹، تحقیق دیگری یافتههای سروتا را تأیید کرد. حدود ۴۰ درصد از دروغهای گفتهشده در تحقیق از سوی گروه کوچکی از دروغگویان حرفهای و پرکار گفته شد؛ دروغگویانی که اغلب بدون ترس از مجازاتشدن، به نزدیکان خود دروغ میگویند.
دکتر بریانیا ویرجین (Brianna Verigin)، سرپرست این تحقیق از دانشگاه پورتموث انگلستان، درباره این قشر فریبکار میگوید:
دروغگویان پرکار حقیقت را با مهارت بسیار بین کلمات دروغین مخفی میکنند تا تشخیص راست از دروغ را دشوار کنند. همچنین، آنها در ساخت داستانهای دروغین اما ساده و قابلباور تبحر دارند.
دکتر رابرت فلدمن (Robert Feldman)، استاد روانشناسی دانشگاه امهرست ماساچوست، درباره دلایل دروغگویی میگوید:
ما دروغ میگوییم چون این شیوه شیوهای بسیار مؤثرِ اجتماعی است. بیشتر اوقات مردم انتظار ندارند دروغ بشنوند. آنها فکر میکنند در حال شنیدن حقیقتاند. برای همین احتمال اینکه دروغ را باور کنند خیلی زیاد است.
دکتر فلدمن ۷ دلیل عمده دروغگویی مردم را نام میبرد که برای شما شرح میدهیم:
تملقگویی یکی از شایعترین شیوههای دروغگفتن است. حتما برای شما پیش آمده که کسی از شما تعریف کند و شما احساس کرده باشید که این تعریف بیش از آنکه واقعیت داشته باشد بهدلایل دیگری گفته شده است. مردم بهدلایل مختلفی ممکن است بادمجان دور قاب بچینند. شاید بهدنبال نزدیکشدن به کسی و جلب اعتماد او هستند. شاید میخواهند خواستهای را مطرح کنند یا با پنهانکردن واقعیت، از موقعیتهای ناخوشایند اجتماعی بپرهیزند.
حتما برای شما هم پیش آمده که دوست نداشتهاید به مهمانی یا دورهمیای بروید، اما بهجای رد صادقانه درخواست، بهانهای برای ردکردنش ساختهاید؛ مثلا خیلی دلم میخواست که با شما باشم، منتها امشب سردرد دارم یا کارهایی دارم که باید به آن رسیدگی کنم.
ما چون تمایل داریم از سوی دیگران دوست داشته شویم و نمیخواهیم با صداقت کامل آنها را برنجانیم، به این شیوه از دروغگویی متوسل میشویم.
گاهی مردم برای اینکه شما را قانع کنند کاری را که آنها میخواهند انجام دهید یا محصولشان را بخرید، به شما دروغ میگویند. این شیوه بهخصوص در فنون بازاریابی قابلمشاهده است؛ مثلا فروشندهای را تصور کنید که با اغراق درباره اثربخشی کرم ضدجوش صحبت میکند تا شما را بری خریدش قانع کند.
کودکی را تصور کنید که هنگام بازی، شیشه خانه را شکسته است. وقتی از او درباره این کار سؤال بپرسیم، او بهاحتمال زیاد میگوید که کار او نبوده، حتی با وجود قطعیبودن شواهد، او این مسئله را انکار میکند. بزرگتر که شدیم، یاد گرفتیم برای جلوگیری از بروز پیامدهای منفیِ برخی رفتارهای اشتباهمان، حرفهایتر دروغ بگوییم. گاهی هم ممکن است برای خاطر عزیزانمان دروغ بگوییم تا جلوی مجازاتشدن آنها را بگیریم.
هدف از این نوع دروغگویی محافظت از خود یا دیگری در برابر پیامدهای خطاست.
برخلاف حالت قبل، برخی مواقع دروغ میگوییم تا به خواسته یا نتیجه دلخواه خود یا عزیزانمان برسیم؛ برای مثال، کسی که در نوشتن رزومه اغراق میکند یا وقتی توصیهنامهای برای رفیقش مینویسد تا شانس استخدامشدن او در یک شرکت را بیشتر کند.
گاهی دروغ میگوییم تا روی دیگران تأثیر بگذاریم و چهرهای جذاب یا حتی مقتدر از خود نشان دهیم. مدیری را در نظر بگیرید که با اغراق از دستاوردهایش سخن میگوید تا فضا را برای بهچالشکشیدن تصمیماتش محدود کند یا جوان جویای نامی را به ذهن بیاورید که برای جلب نظر همکلاسیها، خودش را باهوشتر نشان میدهد.
ما تمایل داریم دوست داشته شویم و جذاب به نظر برسیم. این تمایل است که گاهی ما را بهسمت دروغگفتن برای تأثیرگذاشتن روی دیگران سوق میدهد.
گاهی دروغ میگوییم تا جلوی برملاشدن دروغی که پیشتر گفتهایم را بگیریم. با نگاهی به داستانها، فیلمها و سریالها، میتوان نمونههای فراوانی از این فرایند پیوسته دروغها را پیدا کرد؛ هرچند ممکن است در زندگی واقعی هم آن را تجربه کرده باشیم.
هرچه ماده سفید در قسمت کورتکس مغزمان بیشتر باشد، احتمال اینکه دروغ بگوییم بیشتر میشود. بهطور کلی، هنگام دروغ گفتن ۳ ناحیه از مغز فعال میشود:
در کنار این ۳ بخش، باید به نقش قشر قدامی و بخشهای مختلف دیگر که وظیفه جلوگیری از سوتیدادن و کنترل رفتارمان هنگام دروغگویی را دارند اشاره کرد. خلاصه مغز ما هنگام دروغگویی حسابی مشغول است! در نقطه مقابل، هنگامی که حقیقت را میگوییم، مغز ما وضعیت راحتی دارد؛ چراکه بخش لیمبیک نیازی به تحریک عذاب وجدانمان ندارد و لوب پیشانی مشغول سرکوب حقیقت نیست.
یکی از جنبههای دروغگویی که باعث ضرروزیان به کسبوکارها میشود دروغگویی در محل کار است. کارمندان گاهی برای فرار از زیر کار، بهانههایی به دروغ میآورند؛ بهانههایی مانند بیماری خود یا اعضای خانواده، نوبت پزشک، مرگ آشنایان و… از جمله این دروغهاست.
بر مبنای تحقیقاتی که در سال ۲۰۲۰ در این زمینه روی هزار کارمند در آمریکا انجام شده است، نتایج زیر به دست آمده است:
این موضوع نشان میدهد باید برای پیشگیری از دروغگویی و بهانهجویی سر کار راهحلی یافت.
یکی از راههایی که میتوان جلوی دروغگویی سر کار را گرفت تغییر فرهنگ محیط کار است. مهمترین دلیلی که اغلب افراد شاغل را بهسمت دروغگویی سوق میدهد ترس از قضاوت دیگران یا بهخطرافتادن وجهه آنها در نزد مدیران است. اگر محیط کاری فضایی صمیمی و امن باشد و افراد اجازه داشته باشند گاهی خسته و درمانده شوند و بابت این مسئله درک شوند، آنگاه تمایل کمتری برای دروغ گفتن خواهند داشت.
مدیران میتوانند با ایجاد گروههای پشتیبان، احوالپرسی، بررسی وضع کارمندان، و ایجاد اعتماد متقابل، کارمندان را از بهانهجویی دور کنند.
همان طور که خواندید، ما اغلب بهخاطر سوءنیت یا بدجنسی نیست که دروغ میگوییم. ما به دروغ متوسل میشویم تا از واقعیتها و موقعیتهای ناگوار فرار کنیم؛ موقعیتهایی که میشد از بسیاری از آنها پیشگیری کرد.
یکی از کتابهایی که در این زمینه منتشر و در کشور ما به چاپ رسیده است کتاب «پشتپرده ریاکاری؛ چرا به هرکس دروغ میگوییم بهویژه به خودمان» است. این کتاب نوشته دن آریلی، محقق برجسته علوم اجتماعی و اقتصاد رفتاری است. این کتاب با ترجمه رامین رامبد و در انتشارات مازیار به چاپ رسیده است. خواندن این کتاب را به شما مخاطبان محترم توصیه میکنم.
حالا اگر بدتان نمیآید بگویید شما معمولا در چه موقعیتهایی دروغ میگویید. چند بار دستتان رو شده؟ آیا به صداقت بیچونوچرا اعتقاد دارید؟ دلیلتان را برایمان بگویید.
پاسخ ها