اگر بهدنبال سخنرانی موفق هستید باید بدانید. سازماندهی خوب، کلید برقراری ارتباطی مؤثر است؛ چون ایدههای شما را برای مخاطبان دستیافتنی میکند. در این مطلب با اصول سازماندهی در سخنرانی آشنا میشوید.
ویلیام کارلوس ویلیامز (William Carlos Williams) زمانی گفت که شعر، «ماشینی ساختهشده از کلمات» است. شعرِ غمانگیز ماشینی است که غم تولید میکند؛ شعرِ خندهدار ماشینی است که خنده میآفریند. این مسئله منحصر به شعر نیست؛ یک سخنرانی خوبِ نوشتهشده هم میتواند ماشینی ساختهشده از کلمات باشد. زبانی که هوشمندانه و ماهرانه ساخته شده باشد، اثری قدرتمند بر مخاطبش میگذارد. نویسندگان سخنرانی باید بکوشند از این قدرت بهره بگیرند. پرسش اینجاست! یک سخنران چگونه باید «ماشینی ساختهشده از کلمات» بسازد؟ همهچیز به سازماندهی وابسته است. ماشینها فقط زمانی کار میکنند که اجزایشان بهدرستی در کنار هم قرار گرفته باشند.
هنگامی که نکات اصلی خود را سازماندهی میکنید، از خودتان چند پرسش بپرسید. هدف نهاییتان چیست؟ آیا میخواهید مخاطب را آگاه کنید؛ متقاعد سازید؛ سرگرم کنید یا به خشم بیاورید؟ به تجربهای بیندیشید که میخواهید برای مخاطبان رقم بزنید؛ میخواهید مخاطبانتان، هنگامی که سخن را آغاز میکنید و وقتی که سخنرانیتان را پایان میدهید، چه احساسی داشته باشند؟ اینها پرسشهایی کلیدی هستند که باید پاسخهای شایستهای برای آنها پیدا کنید.
برای نمونه، شما برای سخنرانیای آماده میشوید تا برای مخالفان سیاسی در چچن، پول درخواست کنید و میخواهید با غافلگیرکردنِ شنوندگان به آنها انگیزه بدهید. به یقین، اینکه ده دقیقه دربارهی فضیلتهای آزادی بیان فضلفروشی کنید و حوصلهی مخاطبان را با اموری بدیهی سر ببرید، هیچ تأثیری ندارد؛ اثربخشتر آن است که سخن را با بیان داستانی از مخالفی آغاز کنید که مورد تعرض و سوءاستفاده قرار گرفته است و چهبسا با کمکهای مالی میتوانست از وضعیتی بهمراتب بهتر بهرهمند شود. داستانی که مخاطب را از اهمیت موضوع آگاه کند و چطور کمککردن را به او بیاموزد، میتواند مؤثرتر باشد.
آن زندگی که ما در زیستن گم کردهایم، کجاست؟ حکمتی که در دانش گم کردهایم، کجاست؟ دانشی که در اطلاعات گم کردهایم، کجاست؟
– تی. اس. الیوت
تی. اس. الیوت به نکتهی خوبی اشاره میکند: دشوار است که تعادلی درست میان اطلاعات، دانش و حکمت برقرار کرد. وقتی متن سخنرانیها را مینویسیم، مطالبی از هر سه دامنهی اصلیِ معنایی را با هم میآمیزیم: اطلاعات، دانش و حکمت. بر اساس اهدافمان، اطلاعات را حقایق، آمار و مفاهیمی تعریف میکنیم که از متون اولیه یا ثانویه برداشت شدهاند. دانش، کلیتر از اطلاعات است؛ دانش به ایدههایی اشاره میکند که از پردازش اطلاعات به جای خودِ اطلاعات به دست میآیند. دانش آمیزهای از حقایق بسیار است. این دسته شامل داستانها، اصول و زمینهها میشود. حکمت از همهی دستهها کلیتر است و به بینشی اشاره میکند که از دانش به دست میآید. حکمت شامل حقیقت، باور و ادراک میشود.
برای عینیترکردن این مفاهیم، بهتر است نگاهی به تقسیمبندی اطلاعات/دانش/حکمت در سخنرانیای دربارهی داروهای افزایش عملکرد در ورزش بیندازیم:
اطلاعات: آمارهایی دربارهی استفادهی ورزشکاران از استروئید
دانش: داستانهایی دربارهی ورزشکارانی که استروئید مصرف کردند.
حکمت: پیشنهاداتی دربارهی اخلاقیات در ورزش.
همهی این سه عنصر باید با هم کار کنند. اگر سخنرانی شما بیشازحد به اطلاعات تکیه کند و در دانش و حکمت ضعف داشته باشد، پیامتان شاید در جزئیات گم شود. سخنرانیای که دانش را بدون اطلاعاتی برای پشتیبانی یا حکمتی برای تصدیق ارائه میدهد، شاید بیهوده باشد. حکمتی که بیبهره از اطلاعات و دانش برای پایهبندیاش ارائه میشود، در واقعیت شاید همچون مجموعهای بیروح از کلیشهها به نظر برسد.
سازماندهی خوب میتواند از این مشکلات جلوگیری کند؛ مانند ساختن خانهای محکم و استوار، میان اطلاعات، دانش و حکمت تعادل برقرار کنید: بنیانی نیرومند از اطلاعات بسازید؛ روی آن دانش سوار کنید و خانه را با سقفی از حکمت بپوشانید.
یادگیری روش انتقادی اندیشیدن، بخشی مهم از فرایند سازماندهی یک سخنرانی اثربخش است.
اندیشهی انتقادی، تفکری ارادی و بازتابی دربارهی مجموعهای از اطلاعات است و تعیین اینکه نه تنها چه چیزی را دربارهی اطلاعات باور کنید، بلکه چطور بر پایهی آن عمل کنید. وقتی به انجام یک سخنرانی میاندیشید، شاید فکر کنید که تفکر انتقادی، نقشی کلیدی در انجام آن سخنرانی ندارد؛ اما حقیقت آن است که موفقیت سخنرانی به ساختار منطقی آن و سازماندهی افکار بستگی دارد. تفکر انتقادی بخش مهمی از فرایند سازماندهی است.
سخنرانیها معمولا یکی از چهار هدف کلی را دارند: اطلاعرسانی، متقاعدسازی، نمایش یا سرگرمی. طراحیِ سخنرانیتان با موضوعی مؤثر یا نکتهای اصلی و شواهدی برای پشتیبانی از آن، شما را وامیدارد تا از اندیشهی انتقادی بهره بگیرید تا بدانید چطور باید آن نکات را تعیین کنید. درک کامل زمینهی سخنرانی یکی از مهمترین عناصر تفکر انتقادی در فرایند نگارش سخنرانیتان است.
تفکر انتقادی شامل شش فرایند و اقدام کلیدی است:
در حوزهی سخنرانی، هرکدام از اینها فرایندی است که باید هنگام شکلدادن سخنرانی به آنها توجه کنید.
پیش از اینکه شروع به نوشتن نکات کلیدی سخنرانیتان کنید، در نظر بگیرید که دقیقا میخواهید چه چیز را به انجام برسانید. آیا میخواهید مخاطبتان را دربارهی موضوعی خاص آگاه کنید یا آموزش دهید؟ آیا به دنبال متقاعدکردنشان هستید تا به شکلی خاص دربارهی موضوعتان بیندیشند؟ با درنظرگرفتنِ هدف کلیتان برای سخنرانی، میتوانید اهدافتان را مشخصتر کنید.
وقتی به موضوع و نکات اصلیتان دقت میکنید، کمکم طرحی خلاصه و دقیق میچینید تا بتوانید از بحثتان پشتیبانی کنید. برای ارائهی بحثی روشن و منطقی، باید شواهدی درست و مشخص برای پشتیبانی از ادعاهایتان رو کنید. با بررسی فرضیاتی که شاید دربارهی قضیهی مشخص شما مطرح شوند، میتوانید شواهدی را که برای تقویت ادعایتان انتخاب میکنید، به شکلی شفافتر تقویت و اصلاح کنید.
آیا همهی شیوههای ممکن را برای ارائهی قضیهی اصلیتان و تمام شواهد ممکنی را که میتوانید بیاورید، در نظر گرفتهاید؟ قضیهی خود را از دیدگاه مخالف ببینید. بهرهگیری از این مهارتِ تفکر انتقادی برای شناسایی ارزشهای پنهان، روشی جامع در اختیار شما میگذارد تا سخنرانیتان را از همهی دیدگاههای ممکن بررسی کنید.
اکنون که از تمام زوایای ممکنی که دیگران از طریقشان میتوانند به منطق شما نزدیک شوند آگاه هستید، زمان انتخاب بهترین شواهد برای پشتیبانی از قضیهتان است. با ارزیابی شواهد و با نگاهی منتقدانه، بحث خود را با انتخاب جذابترین شواهد برای ارائهی دیدگاهتان تقویت میکنید.
حالا که نیت، اهداف و شواهدتان را مشخص کردهاید، پرسش این است که دقیقا چطور میخواهید عمل کنید تا به آن اهداف برسید؟ فکر میکنید چه اقداماتی در عمل باعث تحرکِ سخنرانیتان میشود؟ شناسایی این اقدامات و عمل به آنها به شما کمک میکند تا هر واژه و جملهای را که به فهم دقیقتر اهدافتان میانجامد، هوشمندانه انتخاب کنید.
پس از نگارشِ متن سخنرانیتان، ببینید آیا مخاطب به همان نتیجهگیری منطقی مورد نظر شما میرسد؟ ارزیابی شیوههایی که مخاطب دربارهی مطالب شما به نتیجهگیری میرسد، بر تمام مسیرهای دیگر تفکر انتقادی دربارهی سخنرانیتان اثر میگذارد. بعد میتوانید برگردید و شواهد و محتوایتان را به شکلی مناسبتر تنظیم کنید تا مخاطب به همان نتایجی که شما میخواهید برسد.
به طور خلاصه، تفکر انتقادی بخشی حیاتی از نگارش متن و فرایند سخنرانی است و مهارتی است که باید برای سازماندهی سخنرانیهای مؤثر پرورش دهید.
سخنرانی باید چهار جزء داشته باشد: نکات اصلی، مقدمه، نتیجهگیری و گذارها.
یک سخنرانی صرفا مقالهای ساده نیست که با صدای بلند خوانده شود. گوشدادن به یک سخنرانی اساسا متفاوت از خواندن یک صفحه است و سخنرانان باید هنگام آمادهکردن ارائه، این تفاوت را در ذهن مرور کنند.
مقالهی دانشگاهی سنتی شامل مقدمه، بدنهای با تناوبی از جزئیات محکم و تفسیر و یک نتیجهگیری است. نفش مقدمه و نتیجهگیری در سخنرانیها و مقالات یکی است؛ اما «بدنه» موضوعی متفاوت است. ذهن خود را از ذهنیت مقالهای رایج خارج کنید و تلاش کنید به سخنرانی به عنوان مجموعهای از چهار جزء بنیادی بیندیشید: نکات اصلی، مقدمه، نتیجهگیری و گذارها. چه تفاوتی وجود دارد؟ در ادامه اجزای مختلف سخنرانی معرفی میشوند.
اندیشیدن به «نکات اصلی» به جای بدنه میتواند به سخنرانان کمک کند تا همهچیز را ساده به خاطر بیاورند. مخاطبانِ بیقرار شاید برای درک منظمِ جزئیات عینی و تفسیرها که در بدنهی مقالههای دانشگاهی ارائه میشوند، چندان بردبار نباشند. بیش از هر چیز، چند نکتهی مهم را منتقل کنید!
مقدمه باید توجه مخاطب را جلب کند؛ موضوع را تشریح کند؛ قضیه یا هدف را بیان کند و مروری از سخنرانی و نکات کلیدیاش ارائه دهد. با نقشهای دارای جزئیات از سخنرانیتان آغاز کنید؛ ارائهی راهنماییهایی خوب در ابتدا، باعث جلوگیری از گمراهشدن مخاطبتان در میانهی راه میشود.
نتیجهگیری باید نکات کلیدی را خلاصه کند و بیانگر قضیهای قوی باشد. به یاد داشته باشید که بسیاری از افراد با یادگیری شنیداری مشکل دارند و در نتیجه، در تمرکز بر جملات گفتهشده به مشکل برمیخورند. شنوندهی شما شاید خودش همهچیز را در کنار هم قرار ندهد؛ پس باید با خلاصهکردن بحثتان و مرور ایدههای اصلی در نتیجهگیری، این کار را برایش آسانتر کنید.
گذار، تغییر یا چرخشی از یک موضوع به موضوع دیگر است. شاید تعجب کنید که گذار یکی از چهار جزء کلیدی سخنرانی است. نویسندگان دانشگاهی، گذارها را به جای عناصری کلیدی، عناصر ادبی مهمی میدانند. با این حال، گذارها برای سخنرانان بسیار ضروری هستند؛ چون سخنران باید فقدان قالب بصری را در ارائه جبران کند. قالب یک صفحهی نوشتهشده، نقشهی راه مفیدی فراهم میکند: خواننده عناوینِ موضوعات، فاصلهی پاراگرافها و سایر نشانههای بصری را که به شکل طبیعی گذارها را نشان میدهند، بهخوبی میبیند. سخنرانان میتوانند با بهکارگیری ابزار بصری و زبان بدن، این نشانهها را جایگزین کرده و گذارها را نشان دهند؛ اما قطعا تلاشی آگاهانهتر، بیش از صرفا فشردنِ کلید «Enter» برای فاصلهانداختن میان پاراگرافها نیاز است. سخنرانان میتوانند با ابزار بصری، زبان بدن، تغییرات لحن و ادای کلمات و عباراتِ گذاری، بر گذار از موضوعی به موضوع دیگر تأکید کنند.
ابزار بصری مانند اسلایدها و برگههای ویژهی مخاطبان، روشی عالی برای هدایت مخاطب از میان گذارهایتان است. یک اسلاید یا برگهای که به مخاطب داده شده است، با عناوینِ چاپشده روی آن، نقشهی راه خوبی برای دنبالکردن سخنرانی است و مخاطب را برای هر تغییر مسیری که از راه خواهد رسید، آماده میکند.
این کلمات و عبارات نشاندهندهی یک تغییر هستند و مخاطب را از گذاری در آینده آگاه میسازند:
مرتبط ساختن:
تقابل:
نتیجهگیری:
فرایند نگارش طرح کلی میتواند به نویسندگان سخنرانی کمک کند تا نکات اصلی و شواهدشان را سازماندهی کنند.
همیشه ایدهی خوبی است که پیش از آغاز نوشتن سخنرانی، با نوشتن طرحی کلی، کارتان را آغاز کنید. طرح کلی، برنامهای ساختاری است که نکات اصلی را فهرست میکند؛ ادعاها را خلاصه میکند و نوعی راهنما برای فرایند نوشتن به شمار میآید. کارکردن از روی طرح کلی به شما کمک میکند تا سخنرانیتان را سازماندهی کنید و اجزای پشتیبان مانند تعاریف و شواهد مرتبط را مرتب سازید. بعضی از طرحها اجمالی هستند و مروری سریع از نکات اصلی سخنرانی فراهم میکنند؛ درحالیکه طرحهای دیگر بسیار تفصیلی و باجزئیات هستند و شالودهای از عناوین موضوع همراه با جملات، بخشهایی از شواهد و گذارها را دربرمیگیرند.
بسیاری از دانشجویان از کلاسهای نگارش دانشگاهی با فنون نوشتن طرح کلی آشنا هستند. نگارش طرح کلیِ سخنرانی هم مشابه همین کار است؛ اما تفاوتی کلیدی دارد: نویسندگان سخنرانی میتوانند با بهرهگیری از فرایند نگارش طرح کلی، متنهایی برای اجرای بهتر سخنرانی تولید کنند. برخی از سخنرانان علاقه دارند که از یادداشتهایی که با دست نوشتهاند، بهره بگیرند؛ بقیه از کارتهای راهنما استفاده میکنند و بعضی دیگر از روی متن چاپی میخوانند و برخی از سخنرانان باتجربه نیز از هیچ متنی کمک نمیگیرند. مطلوب آن است که شما با تمرین، از خواندنِ واژه به واژهی متن خودداری کنید. فروبردن صورتتان در کاغذها در کل سخنرانی، توانایی شما را برای ارتباط با مخاطب محدود میکند. با این حال، متنهای کوتاه و گزیدهوار مانند کارتهای راهنما و یادداشتهای خلاصه به شما کمک خواهد کرد که از موضوع اصلی منحرف نشوید و نکات اصلی را به یاد داشته باشید.
صرفنظر از اینکه تصمیم میگیرید از متن استفاده کنید یا نکنید، تهیهی یک طرح کلی، راهی فوقالعاده برای اصلاح بحثتان است. طرح کلی میتواند در قالبهای زیر باشد.
بسیاری از سخنرانان دوست دارند که پیش از تولید طرح کلی، بارش فکری انجام دهند. بارش فکری که شامل تکنیکهایی مانند تهیهی «نقشههای ایده» یا نمودارهایی برای مرتبطساختن ایدهها و شواهد است، غیررسمیتر و بیساختارتر از نگارش طرح کلی است. این کار نقطهی خوبی برای شروع است؛ بهویژه اگر برای تعریف طرح سخنرانیتان دچار مشکل هستید.
طرح کلی موضوعی فهرستی سلسلهوار از نکات اصلی سخنرانی است. طرح کلی موضوعی به جای جملات کامل به واژگان کلیدی و عبارات کوتاه اشاره میکند. در واقع، طرح کلیِ موضوعی مانند یک متن اولیه، تکهتکه است؛ نه اینکه پیشنویس یا مطلبی باشد که در سخنرانی واقعی به کار رود.
طرح کلی جملهای ایدههای محوری سخنرانی را در جملات کامل بیان میکند. طرح کلی جملهای بیش از طرح کلی موضوعی به جزئیات میپردازد؛ اما کمتر از پیشنویس اولیه، جزئیات دارد.
سه دستهی اصلی سخنرانیها عبارتاند از: آموزنده، ترغیبکننده و یادبودی.
وقتی نکات اصلی خود را سازماندهی میکنید، «تصویر بزرگتر» را در ذهن خود مرور کنید. آیا میخواهید شنوندگان را از مسئلهای آگاه کنید؟ یا میخواهید آنها را متقاعد کنید که به دیدگاهی مشترک با شما برسند؟ یا شاید در رویدادی به یادبود کسی سخن میگویید؟ اهداف گوناگون، ساختارهای متفاوتی میطلبند و شاید نیاز باشد چند مدل را از پیش بیازمایید تا ببینید کدامیک مناسبتر است.
سخنرانیِ آموزنده باید به مخاطب دربارهی موضوعی آموزش دهد. این سخنرانیها استدلالی نیستند؛ آنها موضوع خود را بدون بحث یا جهتگیری اعلام و تشریح میکنند و توضیح میدهند.
توجه به نیازهای مخاطب در هر نوع سخنرانی مهم است؛ اما در سخنرانی آموزنده ضروری است. این نوع سخنرانی به ارزش خودِ اطلاعات تکیه میکند؛ بدون تکیه بر تجربهای خاص یا تخلیهای هیجانی. اطلاعات شما باید برای مخاطبتان سودمند و جذاب باشد.
در ادامه، چند نمونه موضوع با رویکردهای مختلف برای سازماندهی یک سخنرانی آموزنده تشریح میشود:
مشتریان، افزایش بهای بنزین و کاهش بهای وسایل نقلیهی الکتریکی را مهمترین عوامل علاقهی تازهی خود به خودروهای برقی اعلام کردهاند.
بنا بر پژوهشهای اخیر میتوان گفت مشتریانی که در پی خرید خودروهای برقی هستند، با افرادی که علاقهای به اینگونه خودروها ندارند، از نگاه جمعیتشناختی تفاوتهای بنیادین دارند؛ اما هر دو گروه همچنان از دغدغههایی مشترک برخوردارند.
تحقیقات بازار نشان میدهد که مشتریان، هنگام درنظرگرفتن خرید خودروهای برقی، سه مسئلهی مهم را بررسی میکنند: قیمت خرید، راحتی و مقدار پسانداز در هزینههای طولانیمدت.
بازار خودروهای برقی از زمان اختراعشان در اواخر قرن نوزدهم تا تولید گستردهشان در حال حاضر، به شکل چشمگیری افزایش یافته است.
کامیل جنتزی (Camille Jenatzy) مخترع بلژیکی، مهارتهای قوی مهندسی را با برنامهای برای جلب توجه افراد ترکیب کرد تا یک شرکت موفقِ تولید وسایل نقلیهی برقی در دههی 1890 تأسیس کند.
سخنرانی ترغیبکننده باید حاوی بحثی متقاعدکننده برای موقعیتش باشد. درحالیکه برخی تمایل دارند که در بحثهای منفعلانه بر مخاطب پیروز شوند، بقیه اقدامی فوری را تشویق میکنند. برای نمونه، وقتی سخنرانی بحث میکند که افزایش باکتریهای مقاوم در برابر انواع دارو، مشکلی جدی است، فقط به دنبال بحثی منفعلانه است. با این حال، اگر سخنران گامی فراتر برود و از شنوندگان بخواهد تا مصرف آنتیبیوتیکها را کاهش دهند، در دستهی دوم قرار میگیرد.
اگر میخواهید مخاطبتان کاری انجام دهد، سخنرانیتان را با فراخوانی به یک اقدام به پایان برسانید و توضیح دهید که شنوندگانتان چطور میتوانند به این قضیه کمک کنند.
قضیههای زیر دربارهی باکتریهای مقاوم به آنتیبیوتیک، مدلهای ساختاری متفاوت را برای ترغیب مخاطب نشان میدهند:
استاندارد صنعت آمریکا برای دادن آنتیبیوتیک روزانه به دامهای سالم، پیدایش باکتریهای مقاوم به آنتیبیوتیک را بالا میبرد.
باکتریهای خطرناکی در حال مقاومشدن در برابر آنتیبیوتیک در مزارع غیرقانونی آمریکا هستند. سازمان غذا و داروی آمریکا باید «دستورالعملهای داوطلبانه» بیفایدهی خود را برای کسبوکارهای کشاورزی کنار بگذارد و محدودیتهای قانونی ویژهای برای شیوههای عرضهی آنتیبیوتیک به حیوانات سالم اِعمال کند.
اتحادیهی اروپا روند عرضهی آنتیبیوتیک به دامها را به عنوان بخشی از تلاش خود برای مقابله با باکتریهای مقاوم در برابر آنتیبیوتیک ممنوع کرد. در مقایسه با قوانین محکم در دیگر کشورهای صنعتی، سیاست آمریکا در اعتماد به کسبوکارهای کشاورزی برای اینکه خودشان قوانین را مشخص کنند، منسوخ و غیرمسئولانه به نظر میرسد.
قضیهی محدودیتهای قانونی برای مصرف آنتیبیوتیک در کشاورزی باید برحسب هزینهها، مزایا و قابلیت عملی آن ارزیابی شود.
اتحادیهی اروپا شیوهی عرضهی منظم آنتیبیوتیک به دامهای سالم را در سال 2004 ممنوع ساخت. از آن زمان و با توجه به پژوهشهای تازهای که از خطرات ناشی از باکتریهای مقاوم در برابر آنتیبیوتیک هشدار دادهاند، درخواستها برای قانونگذاری مشابه در آمریکا فزاینده و مصرانه است.
دکتر مارک اسپرنگر (Marc Sprenger) از مرکز اروپایی کنترل و پیشگیری از بیماری، تجربیات خود را به عنوان دکتر و متخصص اپیدمیولوژی (همهگیرشناسی) برای مبارزه با باکتریهای مقاوم در برابر آنتیبیوتیک شرح میدهد.
سخنرانی یادبودی باید به موضوعش افتخار کند؛ آن را جشن بگیرد یا یادش را گرامی بدارد. نمونههای زیر یادبودهایی از جنبههای گوناگون حادثه تایتانیک هستند:
غرقشدن تایتانیک باعث الهامبخشیِ موج جدیدی از قوانین امنیت دریایی شد. من در این بخش، دربارهی قوانین نجاتبخشی صبحت میکنم که آنها را مدیون آن تراژدی هستیم.
کشتی مسافربری لوسیتانیا (Lusitania) سه سال پس از تایتانیک غرق شد و ادعا شد که به همان اندازه تلفات داشت. با این حال، افسانهی تایتانیک، داستان این کشتی را تحتالشعاع قرار داده است. هنگامی که این دو تراژدی را مقایسه میکنم، از خودم میپرسم که آنها واقعا با هم چه تفاوتی دارند؟
آیا ما نوستالژیمان را برای عصری قدیمی از دلاوری توجیه میکنیم؟ اقتصاددانانِ رفتاری گامی به جلو برداشتهاند تا با بهرهگیری از دادههای تایتانیک و لوسیتانیا برای مطالعهی هنجارهای اجتماعی در واکنشهای بحرانی، به این پرسش پاسخ دهند. چند مرد واقعا قایق نجات را به زنان و کودکان دادند؟ من با تحلیل اثرات سن، جنسیت، نوع بلیت و ساختار خانواده بر شانس هر فرد برای زندهماندن در چنین بحرانهایی، به این پرسشها پاسخ خواهم داد.
پس از اینکه تایتانیک در سال 1912 غرق شد، شرکت کشتیرانی وایت استار لاین (White Star Line) چهار سال را صرف حکمیت و میانجیگری کرد تا به معاملهای رسید که 16میلیون ادعای قانونی را به توافقی 664000 برساند. بیایید مجددا از آغاز تا پایان این جنگ حقوقی بحثانگیز را با هم بررسی کنیم تا ببینیم که توافق واقعا چقدر عادلانه بوده است.
امشب، ما گردآمدهایم تا برای اِوا هارت (Eva Hart) جشن بگیریم؛ کودکی که وقتی در قایق نجات نشست و به غرقشدن تایتانیک همراه با پدرش که در درونش گرفتار بود، مینگریست، فقط هفت سال داشت. تجربهای که برایش باقی ماند، کابوسهایی وحشتناک بود؛ اما او بر ترسهایش غلبه کرد و به عنوان خواننده، سیاستمدار و قاضی، زندگی پرباری را در پیش گرفت.
درحالیکه سخنرانیهای آموزنده توضیح، آموزش و شرح میدهند، سخنرانیهای ترغیبکننده با بهرهگیری از اطلاعات برای اثرگذاری بر مخاطب اهمیت بیشتری پیدا میکنند؛ و سخنرانیهای یادبودی نیز با برقراری ارتباطی احساسی با موضوع، مخاطبان را از نظر عاطفی تحت تأثیر قرار میدهند.
پاسخ ها