توسعه فردی مهم است؛ از مهم هم مهمتر. چرا؟ چون میتواند زندگیمان را از این رو به آن رو کند. بسیاری از آدمها با تلاش برای کارکردن روی مهارت های توسعه فردی خود توانستهاند به دستاوردهایی خیرهکننده و جذابی در زندگی برسند؛ مثلا ارتباطاتشان را با آدمها گسترش دادهاند، شغل بهتر پیدا کردهاند، درآمدشان را افزایش دادهاند و… . اینها عالی است؛ اما ماجرا جایی گنگ و دستنیافتنی میشود که تعریف و راههای توسعه فردی را ندانیم و بلد نباشیم. در این مقاله، به شما میگوییم توسعه فردی چیست و چطور میتوان در زندگی به آن رسید.
توسعه فردی یعنی تلاش برای بدلشدن به نسخهای بهتر از خود. مهارتهای آن هم شامل مواردی میشوند که احساسات، رفتار و افکارمان را توسعه و رشد میدهند. برای رشد در توسعه فردی باید قدمهای درستی برداریم؛ قدمهایی که با اطمینان، ما را به اهدافمان میرسانند.
هیچکس نمیتواند دقیق بگوید بهترین مهارت های توسعه فردی چه مواردیاند. این موضوع تا حد زیادی وابسته به اهداف شخصی هرکس در زندگی است. منتها مهارتهای فردی خاصی هم وجود دارند که برای زندگی در جهان پررقابت امروز، نیاز است که آنها را یاد بگیریم.
اجازه بدهید که فهرستوار از مهارتهای توسعه فردی برایتان بگوییم و بعد راه رسیدن به آنها را شرح بدهیم.
تمرکز بر مهارتهایی که باعث میشوند ابعاد مثبت شخصیتیمان جلوه کنند، با دیگران ارتباطات بهتری برقرار کنیم و زندگیمان را در ابعاد گوناگون رشد بدهیم در گروِ توسعه دانش و خودآگاهی است. در ادامه، از مسیر رسیدن به مهارت های توسعه فردی برایتان خواهیم گفت.
از نخستین گامها برای شروع برنامه توسعه فردی این است که بدانیم هدفمان چیست و میخواهیم با کارکردن روی خود به چهچیزی برسیم. برای توسعهدادن مهارتهای فردیمان باید اهدافی را مشخص کنیم و راه رسیدن به آنها را دقیق و درست متصور شویم؛ مثلا مگر میشود آرزوی رسیدن به اندام و سبک زندگی سالم را داشت، اما برای حرکت در این مسیر و استفاده درست از منابع برنامهای طراحی نکرد؟
ریک وارن (Rick Warren)، نویسنده آمریکایی میگوید:
ما محصول گذشتههایمان هستیم؛ اما مجبور نیستیم زندانی گذشتهها بمانیم.
دنیای این روزهای ما پر از استرس است. استرس و اضطراب از عوامل مخرب روحیه و توان برای حرکت بهسوی پیشرفتاند. اگر میزان حضور اینها در زندگیمان زیاد و زیادتر شود، میل به پیشرفت و رسیدن به مهارت های توسعه فردی هم در ما رنگ میبازد.
پس باید تلاش کنیم از راههای مناسب و آرامشبخش، زندگیمان را از اضطراب و استرس دور نگه داریم. یکی از کارهایی که باید انجام بدهیم کنارآمدن با خودمان است. چطور؟ روشها و ترفندهای مناسب برای آرامکردن خود را بیاموزیم و بدانیم چگونه میتوانیم خود را در موقعیتهای سخت زندگی تسکین بدهیم؛ برای نمونه، روشهای ریلکسیشن و مدیتیشن میتوانند در روز ما را آرام کنند و استرس را از لحظههایمان بیرون بیندازند.
ما آدمها همیشه دلهرهها و ترسهایی از مواجهه با چالشهای مختلف زندگی داریم. این ترسها باعث میشوند دل را به دریا نزنیم و گاهی در منطقه امن و آرام فعلیمان بمانیم. این اصلا خوب نیست. چرا؟ چون موجب میشود پاهایمان برای حرکت در مسیرهای تازه سست باشد و میلی برای رسیدن به مهارت های توسعه فردی در ما شکل نگیرد.
برای رشد باید ذهنیتمان را نسبت به چالشهای زندگی تغییر بدهیم. لازم است ذهنیت رشد و رسیدن به پیشرفت را در خود بارور کنیم. این دقیقا به چه معناست؟ یعنی بهدنبال چالشها و تجربههای جدید باشیم و بدانیم رشد در مسیر یادگیری چیزهای تازه به دست میآید. از یادگیری هم نهراسیم و بهسمت آن پیش برویم.
آدمهای موفق در زمینههای مختلف از تجربههای تازه و یادگیری مهارتهای جدید نمیترسند و با تلاش به خواستههایشان میرسند. ما هم میتوانیم چون هیچچیز از هیچکس کم نداریم. قبول؟
تابآوری ویژگی بسیار مهمی است. در مسیر توسعه فردی باید طاقت و انعطافپذیری را در خود گسترش بدهیم. زندگی پر از فرازونشیبهاست. عمرمان در جادههای پرپیچوخمی میگذرد و باید این را بهعنوان واقعیتی انکارناپذیر از دنیا قبول کنیم.
حال، اگر قرار باشد که تابآوریمان را در مواجهه با سختیها از دست بدهیم و بیطاقت شویم یا بهاندازه کافی منعطف نباشیم و با پیچ جادهها ما هم نپیچیم، امکان رشد و حرکت بهسوی جلو هم از ما گرفته میشود. تقویت مثبتاندیشی، زیستن در لحظه و مدیریت احساسات کمکمان میکنند تابآورتر شویم و پرطاقت در راه توسعه فردی و ساختن زندگی بهرهور تلاش کنیم.
توماس ادیسون (Thomas Edison)، مخترع معروف میگوید:
بیشترِ شکستخوردگان کسانیاند که در لحظۀ تسلیمشدن، نمیدانستهاند به نتیجه نهایی چقدر نزدیک شدهاند.
اینطور نیست که زندگیکردن بر اساس چهارچوبها و ارزشهای شخصیمان همیشه ساده باشد؛ اما اگر آنها را نادیده بگیریم یا اصلا ارزش و چهارچوبی برای خود نداشته باشیم، در نوسانات پرالتهاب زندگی گم میشویم. پس در راستای شکلدادن به مهارت های توسعه فردی باید حتما ارزشهایی مشخص برای خود داشته باشیم.
اگر ارزشهای مشخص نداشته باشیم، معلوم نیست که به چه سمتوسویی روانه میشویم؛ اما ارزشها دقیقا چهچیزهاییاند؟ مهربانی، پرتلاشبودن، خلاقیت یا داشتن روابط عمیق با دیگران از جمله ارزشهایی است که میتوانند به مسیرمان در راستای توسعه فردی جهت بدهند. باید دید که چهچیزهایی برایمان مهمتر است و ما را بیشتر راضی و خشنود نگه میدارد.
با در نظرداشتن ارزشهایی برای خود، رسیدن به اهداف برایمان معنا پیدا میکنند. یعنی ما در مسیر رسیدن به هدفی حرکت خواهیم کرد که همراه با چهارچوبهای موردعلاقه و مفاهیم مهم زندگیمان به دست میآیند.
همان طور که در گام اول گفتیم، برای تقویت مهارت های توسعه فردی در خود به برنامهریزی نیاز است. برنامهریزی یعنی بدانیم که چطور، چگونه، چرا و چهموقع باید بهسمت اهدافمان حرکت کنیم. برنامهها برای توسعه فردی باید با در نظرگرفتن اهداف بلندمدت پیگیری شوند:
برای اینکه ببینیم در حال رسیدن به اهدافمان برای توسعه فردی هستیم یا خیر، باید اوضاع را مدام پیگیری و رصد کنیم. لازم است مسیری را که طی میکنیم بهدقت زیر نظر بگیریم و ببینیم روند رشدمان به چه ترتیب بوده است. پس همیشه در مسیر توسعه فردی باید کمی بایستیم، همهچیز را مرور کنیم و اگر نیاز بود، جادهمان را تغییر بدهیم. توجه به راه و خودآگاهی باعث میشود رشد بیشتری داشته باشیم.
هرقدر مهارتها و توانمندیهای بیشتری داشته باشیم، فرصتهای رنگارنگتری هم در زندگیمان پیدا میشود. بهتر است روی یادگیری مهارتهای مختلف سرمایهگذاری کنیم. هرقدر خود را از ابعاد متنوعتر توسعه بدهیم، قویتر و موفقتر خواهیم بود.
جورج الیوت (George Eliot)، نویسنده معروف انگلیسی میگوید:
هیچوقت برای تبدیلشدن به کسی که میتوانستیم باشیم دیر نیست.
برای تلاش در راستای توسعه فردی باید چیزهای تازه یاد بگیریم. نمیشود دست روی دست بگذاریم و به دستاوردهای قدیمیمان اکتفا کنیم. حتی اگر دستاوردهای گذشتهمان بسیار افتخارآفرین هم باشند، باز با پیشرفتن در مسیر زندگی به یادگیری چیزهای تازه نیاز داریم؛ مثلا یادگیری زبانی تازه، آشنایی با سبک درست رزومهنویسی، یادگرفتن نواختن ساز و هر مهارت تازهای میتواند ما را با خودمان آشناتر و ما را به نسخه بهتری از خودمان تبدیل کند.
برای تقویت مهارت های توسعه فردی، جای منبع الهام در زندگی را هم باید خالی بگذاریم. این جایخالی باید با مرجع و منبعی پر شود که ما را پرشور و پرانگیزه کند. بعضی وقتها حضور یک شخص در زندگی منبع الهاممان میشود و گاهی ترتیبدادن موقعیتی خاص؛ مثلا مرتبکردن اتاق کارمان ممکن است شور و انگیزه کافی برای کارکردن به ما بدهد. در هر حال، نیاز به یافتن منبع الهامی شورانگیز در مسیر توسعه فردی داریم. منبع الهام شما چیست؟
نکته: کوچینگ توسعه فردی
شاید عبارت کوچینگ توسعه فردی به گوشتان خورده باشد. کوچینگ یعنی مربیگری؛ اما بحث ورزش و بدنسازی و چیزهایی از این دست نیست. کوچینگ توسعه فردی یعنی حضور مربی آگاهی که در طراحی برنامهای مناسب برای توسعهدادن ابعاد مختلف زندگیمان کمکمان میکند. جالب نیست؟ فردی باتجربه و آگاه در مسیر خودسازی در کنارمان قرار میگیرد.
رسیدن به خودآگاهی در زندگی مهم است؛ از مهم هم مهمتر. اگر کوچهپسکوچههای ذهن و رفتارمان را بشناسیم، به توسعهای باورنکردنی در زندگی شخصی خواهیم رسید. این توسعه ما را در ابعاد مختلف زندگی موفقتر خواهد کرد. کسی که خودش را بهخوبی میشناسد تصمیمات بهتری در زندگی خصوصی و شغلیاش میگیرد. اینطور نیست؟
یکی دیگر از مصادیق مهم توسعه فردی تقویت کنجکاوی و پرسشگری است. نباید بدون جستوجو و بهسادگی در مسائل مختلفِ زندگی قانع شویم. وجود واژه «چرا» در فرهنگ واژگانمان ما را به کشف بهتر هر موضوع میرساند. کنجکاوی و پرسشگری را نباید فراموش کنیم، بههیچوجه.
توماس جفرسون (Thomas Edison)، فیلسوف آمریکایی میگوید:
من واقعا به شانس در زندگی اعتقاد دارم؛ معتقدم هرقدر بیشتر تلاش میکنم، شانسم هم بیشتر میشود.
ورزشکردن برای سلامتی اجباری است؛ اما مزایای دیگری هم دارد. زمانیکه ورزش میکنیم، به خودمان و ظاهرمان توجه داریم و زیباتر میشویم. زیباترشدن و داشتن اندامی خوب ما را سرحالتر میکند و اعتمادبهنفس را در ما میافزاید.
رسیدن به ظاهر و ورزش از مصادیق مهم قدمزدن در مسیر تقویت مهارت های توسعه فردیاند.
تفریح و سرگرمی بخش مهمی از زندگیمان هستند و میتوانند از نظر علمی روی جسممان هم اثرات مثبت بگذارند. نباید از آنها غافل شویم. داشتن تفریح لازم است. شرکت در کلاسهای متفرقه مانند شعرخوانی، سفالگری یا هرچیز دیگری که در دایره علایقمان قرار میگیرند. سرگرمیها و تفریحات ما را انسانی چندبُعدی میکنند که زندگی را در جهات مختلف لمس و احساس میکند.
خودسازی و توسعه فردی به تلاش نیاز دارد، مثلا تقویت عادتهای مثبت. عادتکردن به چیزهای تازه کمی زمان و تلاش میخواهد؛ اما بعد از اینکه در ما نهادینه شد، به فردی تازه بدل میشویم. تا میتوانیم باید عادتهای مثبت را وارد زندگیمان کنیم و عادتهای منفی را کنار بگذاریم.
عادتی که در ضمیر و جانمان نهادینه شود، همیشه ماندگار و ماندنی خواهد بود. با دعوتکردن خود به چالشهایی با مدتزمان مشخص (مثلا ۳۰روزه)، میتوانیم عادتهای جدیدی را به زندگیمان راه بدهیم. در این زمینه تجربهای داشتهاید؟
توسعه فردی یعنی تلاش برای بیدارکردن نقاط قوتی که در ما وجود دارند و ازبینبردن نقاط ضعف. برای ورود به چنین دنیایی، لازم است با ترسهایمان روبهرو شویم و خود را از منطقه امنی خارج کنیم که هیچ اتفاق خاصی در آن رخ نمیدهد. باید با ترسها روبهرو شد و خود را به چالش کشید؛ برای نمونه، اگر خجالتی هستیم، تلاش برای قرارگرفتن در جمع از اقدامات مهم برای توسعه فردیمان در این زمینه خواهد بود. شما برای خروج از منطقه امنتان چه کردهاید؟
کری فیشر (Carrie Fisher)، نویسنده و هنرپیشه فقید آمریکایی میگوید:
بترسید؛ اما در هر حال، اقدام کنید. اقدامکردن است که اهمیت دارد. لازم نیست برای شجاعشدن صبر کنید. فقط عمل کنید تا شجاعشدن هم در شما به وقوع بپیوندد.
در میان مهارت های توسعه فردی باید به رشد مداوم فکر کنیم؛ یعنی اگر در زمینهای قوی هستیم، نیاز به قویترشدن را دستکم نگیریم. هرقدر روی نقاط قوتمان بیشتر کار کنیم، مسلطتر و موفقتر خواهیم شد. گاهی با تکیه بر همین نقاط قوت است که میتوان به جنگ ضعفها رفت. اینطور نیست؟
برای تقویت مهارت های توسعه فردی باید اشتباهاتمان را بپذیریم، نباید از اشتباهکردن بترسیم. اشتباهکردن کار آدمیزاد است. همین اشتباههای رنگارنگ بودهاند که در طول تاریخ زندگی بشر روی کره خاکی به او در رشد و ساختن کمک کردهاند.
یکی از مصادیق توسعه فردی این است که به خود اجازه اشتباهکردن بدهیم. سرزنشکردن خودمان را کنار بگذاریم و با درسگرفتن از اشتباههایمان بهسمت جلو پیش برویم. از قدیم گفتهاند که دیکته نانوشته غلط هم ندارد؛ پس اگر قرار است که رشد کنیم و خودمان را توسعه دهیم، نباید از اشتباهکردن بهراسیم.
یکی از مهمترین راههای تقویت ارتباطات شنیدن است. اگر بتوانیم در زندگی شنوندهای درجهیک باشیم، با آدمهای مختلف ارتباطات مؤثرتری برقرار خواهیم کرد. شنیدن درست باعث میشود دیگران از مصاحبت با ما لذت ببرند و از سوی دیگر، هر موضوعی را درست و دقیق بشنویم و درک کنیم.
برای شادمانهزیستن باید از مقایسهکردن بپرهیزیم؛ اما رقابت با مقایسهکردن کمی فرق دارد. وجود رقبایی لایق، که مدام در مسیر درستی از پیشرفت قرار دارند، به ما هم انگیزه و شوق حرکت میدهد. داشتن رقبایی ارزشمند در زندگی برای حرکت بهسوی جلو مهم است و در میان مهارتهای توسعه فردی جایگاه ارزشمندی دارد.
مهارت های توسعه فردی را باید آموخت و در زندگی اجرا کرد. ما آدمها پرتوان و اثرگذاریم. گاهی یادمان میرود چه تواناییهایی داریم و چهکارهایی از دستمان برمیآید. شما برای بدلشدن به نسخه بهتری از خودتان چه کردهاید؟ توصیهتان در این زمینه چیست؟
منابع دیگر: educba.com و snhu.edu
پاسخ ها