آتروفی مغزی (Brain Atrophy/ Cerebral Atrophy) اختلالی است که سبب میشود مغز یا قسمتهایی از آن کوچک شود. به همین خاطر، برای اشاره به این اختلال، از عبارت کوچک شدن مغز هم استفاده میشود. در نتیجۀ این اتفاق، بخشی از سلولهای مغزی (نورونها) از بین میرود. پیامد دیگر بیماری ازبینرفتن آن دسته از پیوندهایی است که برای سلولها، نقش ارتباطی دارند (پیوندهای سلولی). هریک از بیماریهایی که باعث آسیبدیدن مغز میشوند، مانند آلزایمر و ناراحتیهایی مثل سکته مغزی، ممکن است علت ابتلا به آتروفی مغزی باشند. در ادامه مطلب حاضر، بیشتر راجعبه این اختلال مغزی خواهید خواند، از علائم و عوارض بیماری گرفته تا راههای تشخیص و درمان آن. همراه ما باشید.
آنچه در این مقاله خواهید خواند:
انواع آتروفی مغزی | علائم کوچک شدن مغز | دلایل ابتلا به آتروفی مغزی | روند تشخیص آتروفی مغزی | درمان کوچک شدن مغز | پیشگیری از آتروفی مغزی
کوچک شدن مغز و پیری ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. بهبیان بهتر، هرچه سنمان بالاتر میرود، سلولهای مغزی بیشتری از دست میدهیم و این کاملا طبیعی است. این فرایندِ طبیعی بهآهستگی انجام میگیرد؛ اما آتروفی مغزی با سرعت بیشتری سلولها را از بین میبرد و تأثیر آن بهمراتب مخربتر است؛ بهویژه اگر علت ابتلای به آن، آسیب مغزی یا بیماری های مغز و اعصاب باشد.
در دستهبندیای کلی، آتروفی مغزی دو نوع دارد:
بسته به آنکه آتروفی کانونی باشد یا تعمیمیافته، علائم متفاوتی خواهد داشت.
در دستهبندی دیگری، که کمی جزئیتر است، آتروفی مغزی را به سه نوع زیر تقسیم میکنند:
علائم هریک از این سه نوع آتروفی مغزی هم متفاوت از دیگری است.
میانگین عمر بیماران مبتلا به آتروفی مغزی، بسته به دلیل کوچک شدن مغز، کمتر یا بیشتر خواهد شد. کسانی که بهخاطر آلزایمر درگیر این اختلال میشوند، از زمانی که تشخیص آتروفی در آنها قطعی شد، نهایتا بین ۴ تا ۸ سال دیگر عمر خواهند کرد. اگر بیماری ام اس علت ابتلا به آتروفی باشد، در صورت موفقیتآمیزبودن راهکارهای درمانی، این بازه زمانی طولانیتر خواهد شد؛ تا جایی که حتی میتوان انتظار طول عمر معمول را برای بیمار داشت.
علائم کوچک شدن مغز بر اساس انواع مختلف این بیماری و نیز بسته به اینکه کدام قسمت یا قسمتها از مغز درگیر بیماری شده باشند قابلبررسیاند.
این نوع از کوچک شدن مغز معمولا در دوران بزرگسالی اتفاق میافتد و با ازدستدادن مهارتها همراه است. آتروفی مغزی پیشرونده معمولا کانونی نیست و قسمتهای مختلفی از مغز را تحتتأثیر قرار میدهد. البته بعضا اتفاق میافتد که برخی قسمتهای مغز، هنگام ابتلا به این نوع آتروفی، بیشتر از سایر قسمتها آسیب میبینند. وضعیت علائم بیماری هم در گذر ماهها و سالها، بهمرور، وخیمتر میشود.
علائم آتروفی مغزی پیشرونده شامل موارد زیر است:
این نوع از کوچک شدن مغز معمولا در نتیجۀ تجربۀ ناگهانی سکته یا عفونت مغزی و یا ترومای سر (آسیبدیدن ناحیه سر بر اثر اصابت جسم خارجی) رخ میدهد. از زمان تجربه هریک از این سه مورد، معمولا چند هفتهای زمان میبرد تا علائم آتروفی مغزی کانونی حاد خود را نشان دهند. این علائم عبارتاند از:
این نوع آتروفی مغزی کانونی است. در واقع، تمامی مغز را درگیر نمیکند و بر یک یا چند قسمت بخصوص از آن اثر میگذارد. علائم کوچک شدن مغز مادرزادی از همان دوران نوزادی و کودکی خود را نشان خواهد داد. این علائم شامل موارد زیرند:
هرچه سن بالاتر رود، احتمال بروز برخی علائم آتروفی مغزی بیشتر میشود. زوال عقل، برای مثال، بیشتر کسانی را درگیر میکند که سنشان به ۶۵ سال یا بیشتر رسیده باشد.
ضربه مغزی، بیماریها و عفونتها از علل اصلی کاهش تعداد سلولهای مغزی و ابتلا به آتروفیاند. در ادامه، جزئیات بیشتری راجعبه هریک از اینها خواهید خواند.
سکته مغزی و آسیب تروماتیک مغزی، ۲ عامل اصلی آسیبدیدن مغزند:
بیماریها و اختلالهایی که در ادامه شرحشان را خواهید خواند از دیگر علل مهم ابتلا به کوچک شدن مغز هستند.
طی ابتلا به این بیماری، سلولهای مغزی بهمرور کمتر و کمتر میشوند. پیوندهای سلولی نیز مختل میشوند و ازبینرفتن ارتباطهای سلولی یا حداقل کاهش اثر اینها از دیگر پیامدهای ابتلا به این بیماری است. ازدستدادن حافظه و اختلال مهارت فکرکردن هر دو از آلزایمر ناشی میشوند. شدت اینها گاهی به حدی میرسد که زندگی بیمار را بهکلی دگرگون میکند. بیماری آلزایمر، معمولا از ۶۰سالگی بهبعد خود را نشان میدهد و خود از علل اصلی زوال عقل است.
علت بروز زوال عقل، در ۶۰ تا ۸۰ درصد موارد، ابتلا به آلزایمر است.
فلج مغزی نوعی اختلال حرکتی است و از رشد نامتعارف و غیرعادی مغز جنین، در رحم مادر، ناشی میشود. ناهماهنگی عضلات (حرکتهای ناموزون عضلات)، مشکل در راهرفتن و دیگر ناراحتیهای مرتبط با حرکتکردن از پیامدهای ابتلا به فلج مغزیاند.
نوعی اختلال ارثی است که بهمرور زمان به نورونها آسیب میرساند. معمولا در سالها میانی زندگی شروع میشود. در گذر سالیان، تواناییها و مهارتهای ذهنی و جسمی بیمار، در پی ابتلا به هانتینگتون، مختل میشوند. این عارضهها باعث بروز اختلالهای دیگری مثل افسردگی شدید و رقصاک (حرکتهای غیرارادی در سرتاسر بدن، شبیه به پیچوتابهایی که بدن هنگام رقصیدن میبیند/ Chorea) هم خواهند شد.
لکودیستروفیها (Leukodystrophies) مجموعه اختلالهایی ارثیاند که سبب آسیبدیدن غلاف میلین میشوند. غلاف میلین پوششی محافظ است که اطراف سلولهای عصبی را میپوشاند. شروع بیماری معمولا در دوران کودکی است. حافظه، حرکت، رفتار، بینایی و شنوایی، در اثر ابتلا به آن، دچار مشکل میشوند.
ام اس نوعی بیماری خودایمنی است که در پی ابتلا به آن، دستگاه ایمنی بدن به پوششهای محافظی که اطراف سلولهای عصبی را پوشاندهاند حمله میکند. این بیماری معمولا از اوایل دوران بزرگسالی شروع میشود و زنان بیشتر از مردان به آن مبتلا میشوند. تعداد سلولهای عصبی بهمرور زمان کمتر و آسیبپذیرتر میشوند. نتیجه این روندِ نزولی پدیدآمدن مشکلاتی است در رابطه با ادراک حسی، حرکتکردن و هماهنگی میان عضلات. مثل سایر بیماریهای مطرحشده، ام اس هم ممکن است به زوال عقل و کوچک شدن مغز بینجامد.
در ادامه، از عفونتهایی خواهید خواند که ممکن است علت دیگری برای ابتلا به کوچک شدن مغز باشند.
سرایت ویروس اچ. آی. وی باعث ابتلا به ایدز میشود؛ عفونتی که دستگاه ایمنی بدن را هدف قرار میدهد. هرچند خود ویروس مستقیما به نورونها حمله نمیکند، با آزادکردن پروتئینها و ترکیبهای دیگر، به پیوندهای ارتباطی میان آنها آسیب میزند. اختلال توکسوپلاسموز (Toxoplasmosis) نیز، که ارتباط نزدیکی با ایدز دارد، ممکن است به نورونهای مغزی آسیب بزند.
التهاب مغز نام دیگر این بیماری است. در بیشتر موارد، سرایت ویروس هرپس سیمپلکس علت ابتلا به آن است (Herpes Simplex/ HSV)؛ اما سرایت ویروسهای دیگری مثل نیل غربی (West Nile) و زیکا (Zika) نیز ممکن است علت بیماری باشد. در هر صورت، ویروسهای بیماریزای آنسفالیت، فارغ از آنکه از کدام نوع باشند، به نورونها آسیب میرسانند و باعث بروز علائمی چون گیجی، تشنج و ضعف و فلج عضلانی (Paralysis) میشوند.
اختلال خودایمنی نیز ممکن است عامل دیگر ابتلا به آنسفالیت یا التهاب مغز باشد.
در پی ابتلا به سیفلیس عصبی (Neurosyphilis)، مغز و پوشش محافظ آن آسیب خواهند دید. بیشتر، کسانی در معرض ابتلا به آن هستند که دچار اختلال آمیزشی سیفلیس میشوند، اما فکری به حال گذراندن کامل دوره درمانی آن نمیکنند.
برخی از این اختلالها و بیماریها قابلپیشگیریاند و برخی خیر؛ مثلا بستن کمربند ایمنی در خودرو و استفاده از کلاهایمنی روی موتورسیکلت از وقوع آسیب تروماتیک مغزی جلوگیری میکند. ایدز و سیفلیس عصبی دو نمونه دیگر از اختلالهاییاند که با درنظرداشتن برخی مسائل، میتوان از وقوعشان جلوگیری کرد. در سوی دیگر، بیماریهایی را شاهدیم که قابلپیشگیری نیستند، مثل هانتینگتون، لکودیستروفیها و ام اس.
پزشک معالج احتمالا روند درمانش را با پرسوجو درباره احوال بیمار، شدت علائم و سوابق ابتلای او به بیماری آغاز خواهد کرد. احتمالا پزشک معالج چنین سؤالاتی را خواهد پرسید:
گاهی نیز برای تشخیص کوچک شدن مغز ، از آزمونهای حافظه یا زبانی بهره میبرند (یا دیگر آزمونهای مرتبط با سنجش کارکرد مغز). اگر تشخیص پزشک معالج ابتلای احتمالی به آتروفی مغزی باشد، آزمایش ام. آر. آی یا سیتیاسکن برای بیمار تجویز خواهد کرد. با کمک چنین آزمایشهایی میتوان محل دقیقی از مغز را که آسیب دیده مشخص کرد و به وضعیت و شدت وخامت بیماری پی برد.
ضعف و خستگی، بیحسی، ازدستدادن بینایی یا اختلالهای شخصیتی، از جمله علائمیاند که نیاز به آزمایشهای ام. آر. آی یا سیتیاسکن را ضروری میکنند.
راه درمان کوچک شدن مغز، بسته به علت بیماری و موقعیت و شدت آن، متفاوت خواهد بود. در ادامه، بهتفکیک علتهای مختلف ابتلا به آتروفی مغزی، از راهکارهای رایج برای درمان آن خواهیم گفت.
همان طور که پیشتر هم گفته شد، کوچک شدن مغز ممکن است یکی از عوارض بلندمدت ضربه مغزی باشد. در چنین مواقعی، تمرکز بر بهبود بافتهای آسیبدیده مغزی خواهد بود. برای بهبود اوضاع آسیب مغزی، معمولا به یک دوره توانبخشی نیاز است. احتمال استفاده از یک یا چند مورد از راهکارهای درمانی زیر هم وجود خواهد داشت (همزمان با توانبخشی):
بیماریها و اختلالهای مختلفی زمینهساز ابتلا به آتروفی مغزی میشوند. بسیاری از اینها قابلدرمان نیستند؛ بنابراین، اگر علت آتروفی چنین بیماری یا اختلالی باشد، کوشش اصلی فقط بر کنترل شدت علائم آن خواهد بود. برای این منظور، از مجموعهای از راهکارهای درمانی (مثل کاردرمانی یا گفتاردرمانی) و داروهای مختلف استفاده خواهد شد. با کمک این راهکارها و داروها شاید بتوان به بازیابی کارکرد مغز کمکی کرد. همچنین از طریق همین راهکارهاست که بیمار مبتلا به آتروفی مغزی با شگردهایی برای کنارآمدن با علائمش آشنا میشود.
در ادامه، با ذکر چند مثال، به شما خواهیم گفت که کوچک شدن مغز ، بسته به علت آن، دقیقا با استفاده از چه راهکارهایی درمان یا کنترل میشود:
به همین منوال، ابتدا علت اصلی کوچک شدن مغز مشخص میشود و سپس، از راهکار یا راهکارهای درمانی مناسب برای کنترل علائم آن استفاده میکنند.
راهکار درمانی قطعی و مشخص برای بخشی از بیماریها و اختلالهای مرتبط با آتروفی مغزی وجود ندارد. آلزایمر و دیگر انواع زوال عقل، فلج مغزی، بیماری هانتینگتون یا لکودیستروفیها همگی به این دسته تعلق دارند. فقط میتوان با استفاده از برخی داروها، علائم بیماری را کنترل کرد و از شدتشان کاست؛ اما نمیتوان بیماری را بهطور قطعی و دائمی درمان کرد.
عفونتهایی مثل ایدز یا آنسفالیت نیز ممکن است از علل کوچک شدن مغز باشند. ابتدا باید نوع عفونت مشخص شود (ویروسی یا باکتریایی بودن آن). برای درمان و کنترل علائم عفونتهای ویروسی از داروهای ضدویروس استفاده میشود. داروهای آنتیبیوتیک نیز در کنترل و بهبود عفونتهای باکتریایی کاربرد دارند.
سبک زندگی و عادتهای رفتاری در پیشگیری از آتروفی مغزی نقش مهم و اثرگذاری دارند. ورزشکردن، مصرف غذاهای کم کالری، کنترل قند خون و حفظ وزن مناسب بدن همگی از عادتهای سالمیاند که پایبندبودن به آنها به پیشگیری از کوچک شدن مغز یا کاهش سرعت پیشرفت این بیماری کمک خواهند کرد. چربیها، بهویژه چربیهای ترانس، در کنار اثرات زیانبار دیگری که برای سلامتی و بدن دارند، احتمال وقوع سکته مغزی را هم افزایش میدهند؛ بنابراین، با پرهیز از مصرف چربیهای ترانس، میتوان احتمال وقوع سکته مغزی و بهدنبال آن احتمال ابتلای به آتروفی را کمتر کرد.
مدیریت استرس نیز ممکن است در پیشگیری از آتروفی مغزی اثربخش باشد؛ چراکه استرسِ هیجانی با بیماریها و اختلالهایی مثل فشار خون بالا، نارسایی قلبی و سکته مغزی ارتباط نزدیکی دارد. همه این بیماریها و اختلالها به بروز زوال عقل عروقی منجر میشوند. علاوه بر این، محققان به شواهدی دست یافتهاند که از نقش احتمالی استرس در افزایش احتمال ابتلا به زوال عقل خبر میدهند.
میزان آسیب واردشده به مغز، نواحی درگیر از مغز و علت ابتلا به آتروفی عواملیاند که وضعیت آتی بیمار را تعیین میکنند. اگر کوچک شدن مغز از نوع خفیف آن باشد، در بلندمدت، با پیامدها و عوارض کمتری همراه خواهد بود. منتها اگر علت ابتلا به آتروفی مغزی بیماری یا اختلال دیگری باشد، با گذشت زمان ممکن است علائم آن وخیمتر شوند.
راهکارهای درمانی طولانیمدت بهویژه برای چنین بیمارانی مفید خواهد بود. این راهکارها روند پیشرفت بیماری را کندتر میکنند و همچنین به بیماران در مدیریت و کنترل پیامدها و عوارض ناشی از بیماری کمک میکنند. کسانی که سکته یا آسیب تروماتیک مغزی را تجربه میکنند، باید بلافاصله پس از سکته یا واردشدن آسیب، تحتنظر متخصص قرار گیرند. هرچه این وقفه زمانی طولانیتر شود، احتمال آنکه در آینده گرفتار آتروفی مغزی شدیدتری شوند بیشتر خواهد شد.
اگر نکته یا پیشنهادی دارید، میتوانید در قسمت دیدگاهها مطرح کنید. مشتاق شنیدن نظرات شما هستیم. اگر هم فکر میکنید مطلبی که خواندهاید مفید است و به کار دیگران خواهد آمد، لطفا آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
منبع healthline verywellhealth medicalnewstoday
بیماری های مغز و اعصاب
0
اشتراکگذاریTelegramWhatsAppLINEFacebookLinkedinTwitterپرینتایمیل
پاسخ ها