در طول تاریخ بشر، خیلی از افراد موفق یا مشهور کوشیدهاند در قالب جملات، ریسک و ریسک پذیری را تعریف کنند و شرح دهند. برخی از آنها از دیگران موفقتر بودند و توانستند تصویر واضحی از اینکه ریسکپذیری چیست ارائه کنند. در این مقاله، تعدادی از این جملات الهامبخش درباره ریسکپذیری را با شما در میان میگذاریم. گاهی یک جمله سرنوشت یک زندگی را عوض میکند؛ پس تا انتها با سخنان این بزرگان همراه باشید.
مهم است به حرف کسانی که به شما میگویند «خیلی ریسک بزرگی میکنی» گوش ندهید؛ اما مهمتر این است که به ترسهای درونیتان هم توجهی نکنید. همان ترسهایی که در گوش شما عبارتهایی مانند آنها از تو زرنگترند، زیباترند، خوششانسترند و… را زمزمه میکنند. مطمئنم به احترامی که شایستۀ آن هستی خواهی رسید، اگر راهی را که دوست داری دنبال کنی؛ نه صرفا بهخاطر انگیزههای مختلف، بلکه بهخاطر نیروی این باور که میتوانی اثرگذار شوی و زندگی را فقط از دریچه موفقیت و شکست نبینی.
ترس از مرگ بیهودهترینِ ترسهاست. برای کسی که مرده، ترس از تصادف بیمعنی است.
هیچ انسانی ارزش واقعی خود را درک نمیکند؛ مگر آنکه آماده باشد تا جسم و روح و رفاه خود را برای یک هدف والاتر به خطر بیندازد.
فقط آنهایی که ریسک رفتن به مسیرهای دورودراز را میکنند متوجه میشوند که یک نفر تا کجا میتواند پیش برود.
انگار این قانون نانوشته و تغییرناپذیر طبیعت است که آنهایی که ریسک نمیکنند نمیتوانند برنده شوند.
زندگی ذاتا پر از ریسک است. یگانه ریسکی که باید به هر قیمتی از آن پرهیز کنید ریسکِ هیچکارینکردن است.
تصمیمگیری نوعی ریسک است که ریشه در شجاعت آزادمنشانه دارد.
هر انسانی حق دارد جان خود را برای حفظ زندگیاش به خطر بیندازد. تا به حال شده به کسی که برای نجات جانش از آتشسوزی، خود را از پنجره به بیرون پرت میکند اتهام خودکشی بزنیم؟!
معمولا فرق بین انسانِ موفق و شکستخورده فرق بین تواناییها و ایدههای آنها نیست؛ بلکه توان یکی از آنها در عاقلانه ریسککردن است.
بپذیر که هرکسی ممکن است آسیب ببیند، ممکن است شکست بخورد و حتما در مواقعی خواهد خورد. باقیِ ضعفهای ما مانند شکستخوردن در عشق یا شرمساری از آن نیز ترسناکاند. بهنظر من، ما باید از یک قانون ساده پیروی کنیم: اگر توان پذیرش بدترین چیزها را داریم، پس ریسک کنیم.
باید شهر راحتیِ خود را ترک کنی و به جنگل استعدادهای ناشناختهات بروی. نمیتوانی با اتوبوس به چنین جایی بروی! فقط با ریسککردن و سخت کوشی و با علم به اینکه شاید ندانی دقیقا داری چه میکنی به آنجا میرسی. آنچه کشف میکنی فوقالعاده خواهد بود. خودت را کشف خواهی کرد.
ریسکپذیریِ خلاقانه نقش اساسی در رسیدن به هر هدفی در زندگی دارد. هرچند ریسکِ بدونِ فکر خطرناک است، شاید خطرناکترین کار احتیاط بیشازحد و بدون فکر است که به بیعملی و ازدسترفتن فرصتها منجر میشود.
توصیه من به جوانان این است که جهان آنقدرها هم که قدیمیها به شما میگویند جای خطرناکی نیست. هرکسی را که دیدم ریسک کرده، بهخاطرش شغلش را از دست داده، و در نهایت ۲ سال بعد به شغل بهتری رسیده است.
پیش از شروع نبرد، زمان مشورت با ترسهایتان است. باید آن موقع به همۀ آنها گوش بدهید. وقتی همۀ ترسها و واقعیتها را سبکسنگین کردید و تصمیم خود را گرفتید، آنها را کنار بگذارید و پیش بروید.
باید بپذیری که شاید شکست بخوری. اگر همۀ تلاشت را بکنی و پیروز نشوی، دستکم میتوانی از تلاشت راضی باشی. اگر شکست را بهعنوان یک احتمال نپذیری، آنگاه نه اهداف بلندی تعیین میکنی و نه ریسک میکنی و نه تلاشی خواهی کرد.
هرکسی یک عضله ریسک دارد. شما آن را با امتحانکردن کارهای جدید ورزش میدهید. اگر چنین نکنید، کمکم آب میرود. روزی حداقل یک بار آن را به کار بیندازید.
من از آن دسته آدمهاییام که معتقد است زندگی ریسک است. هر بار که خانه را ترک میکنی، ریسک میکنی و دلیلی ندارد که با دستهای بهپشتبستهشده زندگی کنی. اگر اجازه بدهم دیگران مرا از کاری که دوست دارم بازدارند، حماقت کردهام.
فقط با ماجراجویی است که برخی افراد موفق به کشف خود میشوند.
انسان نمیتواند اقیانوسهای جدید را کشف کند؛ مگر آنکه شجاعت چشمپوشیدن از ساحل را داشته باشد.
بهنظر من، مردم تواناییهای زیادی دارند. خیلی از آنها میتوانند کارهای شگفتانگیزی انجام دهند؛ اگر اعتماد به نفس کافی برای ریسککردن داشته باشند. با این حال، خیلی از آنها ریسک نمیکنند. در عوض، جلوی تلویزیون مینشینند و روزگار میگذرانند.
یک ساعت از زندگی که پر از ریسک و کارهای متهورانه باشد بهتر از یک عمر تماشای دکور خانه است.
امنیت تقریبا مفهومی خیالی است. در طبیعت، چیزی به این نام وجود ندارد؛ همان طور که بشر هم چنین چیزی را در زندگیاش تجربه نمیکند. پرهیز از خطر در بلندمدت فرقی با قرارگرفتن در معرض آن ندارد. زندگی یا یک ماجراجویی پر ریسک است یا هیچ!
من همیشه کارهایی میکنم که نمیتوانم انجام دهم، تا شاید یاد بگیرم چطور آنها را انجام بدهم.
خطرات زندگی بیشمار است و در شمار آنها زندگی امن!
اگر آنقدر صبر کنی تا کاری را طوری انجام بدهی که هیچ عیبونقصی در آن نباشد، هیچگاه کاری نخواهی کرد.
بیست سال بعد، بهخاطر کارهایی که نکردهای بیشتر افسوس میخوری تا کارهایی که کردهای؛ پس عزمت را جزم کن و از ساحل امن خودت پا فراتر گذار. رؤیاپردازی کن، جستوجو کن، کشف کن!
بسیاری از ایدههای عالی از بین رفتند، چون آدمهایی که این ایدهها را داشتند از ترس اینکه دیگران به آنها بخندند هرگز آنها را مطرح نکردند.
کشتی در ساحل از خطر طوفان در امان است؛ اما کشتیها برای ماندن در ساحل ساخته نشدهاند.
در جنگل به یک دوراهی رسیدم و راهی را که کمتر از آن رفته بودند برگزیدم و این همۀ تفاوت من با دیگران شد.
چیزی که میخواهم بگویم این است: خوشبختی و ارزش زندگی با تعداد سالهای عمر ما معیّن نمیشود. خوشبختی از طریق رویارویی با چالشها و ریسککردن محقق میشود. اگر حاضر به ریسککردن بهخاطر چیزی که واقعا دوستش دارید نیستید، چه فرقی با مردگان دارید؟!
ماهیگیران میدانند که دریا خطرات خودش را دارد و طوفان وحشتناک است؛ اما این خطرات مانعشان نمیشود که هر روز به دریا نروند.
مهمترین نکتهای که باید به خاطر بسپارید این است: همیشه آماده باشید بهخاطر تبدیلشدن به چیزی که ممکن است بشوید، از چیزی که الان هستید دست بکشید.
درباره زندگی و اعمالتان اینهمه لوس و ترسو نباشید. کل زندگی آزمون است. هرچه در آزمونهای بیشتری شرکت کنید، برایتان بهتر است.
مردم آرزوی یک زندگی بیدغدغه دارند. فقط زمانی که دنبال این نباشند میتوان به آنها امید داشت!
وقتی در هر حوزهای رقابت میکنی، باید طوری تلاش کنی که انگار قرار است در دقایق پایانی شکست بخوری.
چطور پروانه متولد میشود؟ وقتی آنقدر شوق پرواز داشته باشد که حاضر شود از یک کرم پیله بودن دست بکشد.
بهخاطر دشواریهایش نیست که جرئت ماجراجویی نداریم؛ بلکه بهخاطر اینکه جرئتش را نداریم، آنها سخت به نظر میرسند.
کاری که باید بکنی و شیوه انجامش ساده است. اینکه بخواهی انجامش بدهی یا نه مسئله دیگری است.
از برداشتن قدمهای بزرگ نهراسید. شما نمیتوانید با دو گام کوتاه از یک شکاف بزرگ عبور کنید.
هیچوقت اجازه ندهید دشواریها جلوی کاری را که فکر میکنید برای انجامش ساخته شدهاید بگیرند.
انجام موفق کارهایی که از آن میترسید راه پرورش اعتمادبهنفس است. سرنوشت به شانس ربطی ندارد، بلکه حاصل انتخاب است. سرنوشت چیزی نیست که بخواهیم منتظرش بمانیم، بلکه چیزی است که باید به آن دست یابیم.
جواهر دریا در ساحل یافت نمیشود. اگر آن را میخواهی، باید به درون آب شیرجه بزنی.
میتوانم شکست را بپذیرم. همه در چیزی شکست میخورند. آنچه نمیپذیرم این است که کاری نکنیم. ترس توهم است.
به چهچیز ارزشمندی دست مییافتی اگر نمیتوانستی شکست را بپذیری؟!
برداشتن قدمی جدید و ادای یک کلمه نو چیزی است که مردم بسیار از آن وحشت دارند.
اگر جرئت انجام هیچ کاری را نداشته باشی، وقتی روز به پایان رسید، «هیچ» چیزی است که به دست میآوری!
شما چه جملاتی درباره ریسک و ریسکپذیری شنیده یا خواندهاید؟ آیا خودتان هم فرد ریسکپذیری هستید؟ نظرات و تجربههایتان را با ما در بخش «ارسال دیدگاه» در میان بگذارید.
پاسخ ها