چقدر با هوش عاطفی (هوش هیجانی) آشنایی دارید؟ آیا تاکنون بهدنبال بهبود روابط خود با دیگران بودهاید؟ آیا میدانید که بخش اصلی روابط ما با خودمان و دیگران وابسته به هوش عاطفی ماست؟ کتاب مدیریت خویشتن اثر پائول مورگان با هدف ارتقای سطح هوش عاطفی نوشته شده است. اگر شما هم مایل هستید که هوش عاطفی و خلاقیت خود را بسنجید و با رشد آن، روابط خود را بهبود دهید، به صفحه درستی هدایت شدهاید. لطفا در معرفی کتاب امروز، با ما همراه باشید. در پایان اگر تجربهای در این راستا دارید، با ما در میان بگذارید.
پائول مورگان (Paul Morgan) مدرس دانشگاه در رشته روانشناسی کاربردی است. او بهعنوان مشاور شرکتهایی مانند فورت (Forte)، پلیگرام (Polygram)، اَبِی نشنال (Abbey National)، سامرفیلد (Somerfield)، آسدا (Asda) و بارکلایس بانک (Barclays Bank) فعالیت داشته است. همچنین برخی از تیمهای بزرگ ورزشی مانند فوتبال و راگبی بریتانیا از او کمک گرفتهاند. پائول مدیرعامل شرکت Development Direct Ltd، مدیر بخش تحقیق و توسعه Quantumcoaching.co.uk و مشاور فنی SAQ International است.
پائول خالق بزرگترین برنامه روانشناسی ورزش در جهان، برنامه کیفیت تجارت اروپا، مربی آموزش تجارت و آموزش و متخصص برجستهای در زمینه کاربرد روانشناسی در عملکرد انسان است.
کتاب مدیریت خویشتن درباره مدیریت هوش عاطفی نوشته شده است. هوش عاطفی بهمعنای توانایی فرد در تشخیص نوع احساسات خود و دیگران است. هوش عاطفی یعنی چگونگی درک احساسات و شناخت اثر احساسهای مختلف بر کیفیت زندگی.
کتاب مدیریت خویشتن در حجم کمی به نگارش درآمده است و نکات مهمی را برای شناخت و تقویت هوش عاطفی به مخاطب میگوید. این کتاب که سبکی ساده و روان دارد، گرچه به مسئلهای کاملا روانشناختی اشاره دارد، برای همه افراد قابلدرک است و از زبان تخصصی و سنگین استفاده نشده است.
کتاب با هدف همراهی مخاطب درباره هوش عاطفی نوشته شده است. مخاطب ابتدا مفهوم هوش عاطفی را میشناسد، سپس نقش احساسات در کیفیت زندگی را درک میکند و در پایان یاد میگیرد که چطور با مدیریت هوش عاطفی، زندگیاش را به شیوه درستتری مدیریت کند.
جسارتداشتن، نهراسیدن و توجه به احساسات درونی انسان از مهمترین مفاهیمی است که نویسنده بر آن متمرکز است. همان طور که در بخشی از کتاب میخوانیم:
وقتی میفهمید سوار یک اسب مردهاید، بهترین راهبرد پیادهشدن است.
درواقع نویسنده در کتاب مدیریت خویشتن، میخواهد نگرش ارتقای سطح فکر و احساسات و همچنین توانایی تغییر را به مخاطب آموزش دهد: مسئلهای که کمتر در مدارس و محیط آموزشی به افراد آموزش داده میشود و یکی از مؤثرترین شاخصهای کیفیت زندگی در دنیای امروز به حساب میآِید.
نویسنده درباره این کتاب میگوید: «کتابی مملو از راهکارهایی که موردهای بسیاری را درباره خود شما که احتمالا از آنها اطلاع نداشتهاید، نشان میدهد؛ کتابی که شما را در ایجاد طیف وسیعی از مهارتها و خصیصههایی یاری خواهد کرد که واقعا میتوانند زندگی شما را دگرگون سازند. این کتاب خودآگاهی شما را گسترش میدهد و بر شما آشکار میسازد که تا چه اندازه کارها را بهطور خودکار و ناآگاهانه انجام میدهید. به شما کمک خواهد کرد که رسالت حقیقی خود را در زندگی بیابید. با خواندن این کتاب، خواهید آموخت که چگونه از خلاقیت و شهود خود استفاده کنید، چگونه فکر افراد دیگر را بخوانید و چگونه روابط تراز اول و قابلاعتماد به وجود آورید. همچنین خواهید آموخت که چگونه احساسات خود را بهگونهای اداره کنید که شادتر و موفقتر باشید.»
کتاب مدیریت خویشتن ده فصل دارد. ترتیب این فصلها بهگونهای است که مخاطب با رویکرد پذیرش، کتاب را بخواند. درواقع مطالب کتاب کاملا بر اساس واقعیتهای روانشناختی چیده شدهاند. باهم سرفصلهای این کتاب را مرور میکنیم:
خواندن کتاب مدیریت خویشتن را به شما پیشنهاد میکنیم، اگر شما:
مدیریت خویشتن از شما نمیخواهد تا برای بهبود کیفیت زندگی تان درختان را در آغوش بگیرید یا با فرشتههای نگهبان خود صحبت کنید. به شما نویدی هم از متحولشدن با کمک کلیشههای تکراری نمیدهد، بلکه مدیریت خویشتن راهنمای کاملی را برای ارزیابی هوش عاطفی در اختیارتان قرار میدهد؛ تمرینها و راهکارهایی که میتوانید هوش عاطفیتان را بهطور دائم بهبود ببخشید و زندگی و کار خویش را با تغییرات مثبت متحول سازید. در این لحظه تصمیم با شماست. (بخشی از مقدمه)
***
آیا با کمک نقشهای قدیمی تلاش میکنید تا به گشتوگذار در شهر بپردازید؟ چهکسی این اندازه احمق است؟ ما نیز برای گشتوگذار در دنیای اجتماعی خود، نقشهای روانشناختی در اختیار داریم. اين نقشه مسیرهای درک خویشتن و دیگران را به اضافه آنچه باید در موقعیتهای گوناگون انجام داد، دربرمیگیرد. اين نقشههای روانشناختی، همزمان با رشدونمو ما توسعه مییابند. وقتی دقیق باشند، بهخوبی قادر به درک جهان و نیل به نتیجههای موردنظر خود میشویم. با وجود این، در موقعیتهای بسیاری، نقشههای روانشناختی ما مشابه نقشهی جامع سی سال پیش شهر است. نتیجهها میتوانند بهطور عمیقی ناامیدکننده باشند و به یأس، ناکامی و احساس شکست منجر گردند. (ص۵۵)
پاسخ ها