بیایید با هم چند ماهی به عقبتر برگردیم تا به اوایل سال نو و روزهای عید برسیم؛ روزهایی که در آنها هیجانزده، خوشبین و امیدوار به آینده هستیم و اهداف و برنامه ریزی های مختلفی برای خود و زندگیمان در نظر میگیریم. حالا برنامههایی را که آن روزها برای خود ریخته بودید، با آن چیزی مقایسه کنید که بعدها انجام دادید. چقدر به اهداف و برنامههایتان پایبند بودهاید؟ آیا برای رسیدن به اهداف خود قدمی برداشتهاید؟ بعد از گذشت این مدتزمان، به اهدافی نگاه کردهاید که در اوایل سال نو روی کاغذ آورده بودید؟ اگر پاسختان به این سؤالها منفی است، در ادامه مطلب همراه ما باشید. در این مطلب، از توصیههایی کاربردی و قابلاجرا برای هدف گذاری صحیح در زندگی خواهیم گفت که باعث میشوند به اهدافتان برسید.
عملنکردن به آنچه برای رسیدن به اهدافمان لازم است، بزرگترین مانع میان ما و اهدافمان است. چرا بسیاری از ما اهداف بزرگی را برای خود در نظر میگیریم اما نمیتوانیم به آن چیزی عمل کنیم که در ذهن داشتهایم؟
مسئله این نیست که شما توانایی رسیدن به اهدافتان را ندارید؛ اتفاقا خیلی هم خوب از پس انجام این کار برخواهید آمد. مشکل این است که هدف گذاری شما در همان ابتدای امر، اشتباه بوده است.
اما چرا بیشتر ما نمیتوانیم به اهدافمان برسیم؟ چرا نمیتوانیم برای محققکردن اهدافمان و تبدیلکردن آنها به واقعیت عمل کنیم؟ به دو دلیل:
پس تا به اینجای کار متوجه شدیم که مشکل کار در نبود اقدام عملی است. برای آنکه بتوانیم به آن چیزی عمل کنیم که در ذهن داریم، باید اهدافی کوچکتر برای خود تعیین کنیم تا بتوانیم در بازههای زمانی کوتاهتر به آنها دست یابیم.
توصیه مهم دیگر برای هدف گذاری صحیح در زندگی، تقسیم و تجزیه اهداف بزرگ به اهداف کوچکتر و قابلاجرا است. منظور این است که اهدافی کوچکتر برای خود تعیین کنیم تا بتوانیم در بازههای زمانی کوتاهتر به آنها دست یابیم و تمامی تلاش خود را معطوف به محققکردن آنها کنیم. محققشدن این اهداف کوچکتر، درنهایت، ما را به هدف بزرگترمان خواهد رساند.
اما چرا باید هدف بزرگمان را به اهداف کوچکتر تجزیه کنیم؟ علت این مسئله به آن چیزی ارتباط پیدا میکند که هنگام مواجهه با هدفی بزرگ در ذهن داریم. وقتی هدفی بزرگ برای خود تعیین میکنیم، بیاختیار این احساس و ذهنیت را پیدا میکنیم که باید شاخ غول را بشکنیم. درواقع رسیدن به این هدف بزرگ، در ذهنمان، غیرممکن به نظر میرسد؛ به همین خاطر از تلاش برای محققکردن آن منصرف میشویم.
از سوی دیگر اگر هدف بزرگمان را به چند هدف کوچکتر تجزیه کنیم و برای محققکردن این اهداف کوچکتر تلاش کنیم (تلاشی که از همین امروز شروع شود)، ذهنیتمان عوض میشود و دیگر چیزی به نظرمان غیرممکن نمیرسد.
به خاطر داشته باشید که اگر نتوانیم تصویری واضح از هدفمان در ذهن مجسم کنیم، هیچوقت توان رسیدن به آن را نخواهیم داشت. داشتن هدف بزرگ، مثل قدمگذاشتن به اتاقی تاریک است. اول که وارد آن میشویم، هیچچیزی پیدا نیست؛ اما بهمحض آنکه هدفمان را به اهداف کوچکتر تجزیه کنیم، انگار که چراغی روشن کرده باشیم: همهچیز روشنتر و واضح میشود.
بنا به آنچه گفته شد، برای هدف گذاری صحیح در زندگی و رسیدن به اهداف بزرگ باید دو کار انجام دهید:
این شیوه هدف گذاری با اصطلاح «هدف گذاری برای زمان حال» شناخته میشود.
به خاطر داشته باشید که این شیوه هدف گذاری صرفا محدود به اهداف و برنامهریزیهای مالی نمیشود. تمامی جنبههای مختلف زندگی، اعم از سلامتی ، تناسب اندام ، معنویات و حال روحی، رشد و توسعه فردی ، تحصیلات، روابط اجتماعی و موارد دیگر را هم در بر میگیرد.
گری کلر (Gary Keller) و جی پاپاسان (Jay Papasan) در کتابشان به نام «آن یک چیز! (The One Thing)» هدف گذاری برای زمان حال را بهزیبایی توصیف کردهاند. آنها هدفها را به عروسکهای روسی ماتریوشکا تشبیه کردهاند. این عروسکها از کوچک به بزرگ ساخته میشوند و طراحیشان به گونهای است که درون هم قرار میگیرند.
با استفاده از روش هدف گذاری برای زمان حال، هدفی برای آینده تعیین میکنید؛ سپس، با شیوهای روشمند، به زمان حال برمیگردید و کاری را مشخص میکنید که در همین لحظه باید انجام دهید.
این فرایند را میتوانیم به عروسکهای روسی ماتریوشکا تشبیه کنیم: هدف شما در لحظه حال، بهنوعی در هدف امروز شما لانه کرده است. هدف امروز هم در هدف این هفته جای میگیرد و این مورد آخر هم در هدف این ماه… . چیزهای کوچک، بهمرور زمان، کنار هم جمع میشوند و تصویری بزرگتر به وجود میآورند. شما باتوجهبه این نکتهها، درواقع در حال چیدن مهرههای دومینوی خود هستید.
هدف گذاری برای زمان حال مثل این است که مهرههای دومینوی خود را بچینید و به اولین مهره ضربه بزنید. مهرهها یکی پس از دیگری خواهند افتاد و درنهایت، شما را به مهره آخر خواهند رساند که همان هدف نهاییتان باشد.
مثالی که در ادامه مطرح میکنیم، درک بهتری از موضوع به شما خواهد داد: فرض کنید هدف نهایی ما این است که در سال ۵۰ جلد کتاب بخوانیم. برای آنکه هدفمان را به اهداف کوچکتری تقسیم کنیم تا بتوانیم در بازههای زمانی کوتاهتری به هریک دست یابیم، باید به ترتیب زیر عمل کنیم. دقت داشته باشید که فقط با انجام این کار، میتوانیم احتمال رسیدن به هدف نهاییمان را بیشتر کنیم:
آن یک چیز چیست که قرار است روزی به آن دست یابیم؟
هدف ما این است که بتوانیم تا پایان عمرمان، سالانه ۵۰ جلد کتاب بخوانیم.
باتوجهبه هدفی که در مرحله قبلی تعیین کردهایم، آن یک چیزی که تا ۵ سال آینده میتوانیم به آن دست یابیم چیست؟
برای آنکه بتوانیم تا پایان عمر، سالانه ۵۰ جلد کتاب بخوانیم، باید تا ۵ سال آتی ۲۵۰ جلد کتاب خوانده باشیم. این هدف ۵سالهای است که برای خود تعیین میکنیم.
برای آنکه بتوانیم تا ۵ سال آینده ۲۵۰ جلد کتاب بخوانیم، باید بتوانیم در ۱۲ ماه آتی ۵۰ جلد کتاب بخوانیم.
باتوجهبه هدفی که برای یک سال آتی در نظر گرفتهایم، آن یک چیز چیست که طی یک ماه آینده میتوانیم به آن دست یابیم؟
میتوانیم یک سال عادی را به ۵۰ الی ۵۳ هفته تقسیم کنیم. برای آنکه بتوانیم به هدف سالانهمان برسیم، باید هر ماه ۴ یا ۵ جلد کتاب بخوانیم. در این مرحله، از کتابهایی که قرار است در این ماه بخوانیم، فهرستی تهیه میکنیم.
باتوجهبه هدفی که برای یک ماه آینده در نظر گرفتهایم، آن یک چیز چیست که طی هفته آتی میتوانیم به آن دست یابیم؟
برای آنکه هدف ماهیانهمان محقق شود، باید هر هفته یک کتاب بخوانیم. حالا باید یکی از کتابهای فهرست مرحله قبل را انتخاب و شروع به خواندن آن کنیم.
باتوجهبه هدفی که برای هفته آتی تعیین کردهایم، آن یک چیز چیست که امروز میتوانیم به آن دست یابیم؟
یک کتاب معمولی تقریبا حدود ۲۵۰ صفحه دارد. برای آنکه هدف هفتگی محقق شود و بتوانیم هر هفته یک کتاب بخوانیم، تقریبا باید روزانه ۳۶ صفحه از کتاب را بخوانیم.
برای آنکه بتوانیم این هدف را محقق کنیم، لازم است هر روز یک ساعت مشخص را صرف خواندن کتاب کنیم؛ مثلا ساعت ۸ صبح را انتخاب میکنیم و در تقویم زمانیمان مینویسیم که هر روز رأس این ساعت، شروع به خواندن کتاب میکنیم.
باتوجهبه هدف روزانهای که تعیین کردهایم، آن یک چیز چیست که در همین لحظه حال میتوانیم به آن دست یابیم؟
در این لحظه و در زمان حال، چیزی که میتوانیم به آن دست پیدا کنیم، این است که شروع به خواندن کتاب کنیم و اولین صفحه از ۳۶ صفحهمان را بخوانیم.
مراحلی که بیان کردیم، یکی از روشهای عالی برای هدف گذاری صحیح در زندگی است. حالا وظیفه ما این است که مهرههای دومینو را یکی پس از دیگری بیندازیم تا به مهره آخر و هدف نهاییمان برسیم.
شاید روشی که برای هدف گذاری صحیح در زندگی به شما معرفی کردیم، در نگاه اول، به نظرتان بیش از حد ساده برسد؛ اما یادتان باشد که قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود. همین دستاوردهای کوچک در کنار یکدیگر، در بلندمدت، شما را به چیزهایی خواهند رساند که شاید حالا حتی خیالشان هم از ذهنتان نگذرد.
شما هم مثل هرکس دیگری، هدف بزرگی را برای خودتان تعیین کردهاید که گاهی حتی فکرکردن به آن، برایتان دلهرهانگیز است؛ چه برسد به محققکردن آن، اما کافی است دستبهکار شوید و هدفتان را به اهداف کوچکتر تجزیه کنید: اهدافی که بتوان در بازههای زمانی کوتاهتر به هریک دست یافت. آن وقت خواهید دید که چطور همهچیز عوض میشود و شکل دیگری پیدا میکند.
نظر شما چیست؟ آیا با خواندن این مقاله، انگیزه کافی برای استفاده از این روش هدف گذاری را پیدا کردهاید؟ توصیه یا نکته دیگری به ذهنتان میرسد که به شمار مطالب گفتهشده اضافه کنید؟ خوشحال خواهیم شد، اگر در قسمت دیدگاهها، ما و خوانندگان را از نظرات و پیشنهادهایتان مطلع کنید.
اگر خواندن این مطلب برایتان مفید بود، لطفا آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
پاسخ ها