ادبیات جهان در تاریخ ۴ اکتبر ۲۰۲۵ (۱۲ مهر ۱۴۰۴)، یکی از وجدانهای بیدار و سرسخت خود را از دست داد. ایوان کلیما، نویسنده، نمایشنامهنویس و روشنفکر برجستهی اهل چک، در سن ۹۴ سالگی در پراگ درگذشت. او مردی بود که زندگیاش با تاریخ پرآشوب قرن بیستم گره خورده بود؛ از اردوگاههای کار اجباری نازیها جان سالم به در برد و سپس دههها در برابر رژیم توتالیتر کمونیستی ایستادگی کرد.
کلیما خود در جایی گفته بود:
«اینکه زندگی میتواند مانند رشتهای نازک پاره شود، درسی بود که من در کودکی هر روز میآموختم.»
این درس، جوهر اصلی آثار او و چراغ راه زندگیاش شد. برخی از کتابهای او در لیست کتاب هایی که باید خواند قرار میگیرد.
اما ایوان کلیما که بود و چرا ما باید امروز باید او را بخوانیم؟
زندگی ایوان کلیما خود یک رمان تراژیک و در عین حال الهامبخش است. او که در یک خانواده سکولار یهودی به دنیا آمده بود، در کودکی طعم تلخ یهودستیزی را چشید و در ده سالگی به همراه خانوادهاش به اردوگاه کار اجباری ترزین فرستاده شد. او سه سال و نیم از کودکی خود را در جایی گذراند که مرگ هر لحظه در کمین بود. همین تجربهی هولناک، دید او را نسبت به شکنندگی زندگی و اهمیت کرامت انسانی شکل داد.
پس از جنگ، کلیما به حزب کمونیست پیوست، اما خیلی زود از فساد و استبداد حاکم بر آن سرخورده شد. اوج این رویارویی در سال ۱۹۶۷ بود، زمانی که با شجاعت در انجمن نویسندگان چکسلواکی علیه سانسور سخنرانی کرد و خواستار آزادی بیان شد. این اقدام منجر به اخراج او از حزب و ممنوعالقلم شدنش به مدت ۲۰ سال گردید.
در حالی که بسیاری از نویسندگان دگراندیش مانند میلان کوندرا جلای وطن کردند، ایوان کلیما تصمیم گرفت در پراگ بماند. او به یکی از چهرههای اصلی ادبیات زیرزمینی (سامیزدات) تبدیل شد و برای گذران زندگی به کارهای طاقتفرسایی چون رفتگری و کارگری روی آورد. خانهاش محفلی برای دیگر روشنفکران مخالف، از جمله واتسلاو هاول (که بعدها رئیسجمهور شد)، بود. او نماد نویسندهای بود که ترجیح داد در کنار مردمش بماند و از درون با تاریکی بجنگد.
نوشتههای ایوان کلیما کاوشی عمیق در باب وضعیت انسان تحت فشار رژیمهای استبدادی است. شخصیتهای او قهرمانان بینقص نیستند؛ آنها انسانهایی معمولی با نقاط ضعف و قوت خود هستند که تلاش میکنند در دنیایی فاسد، شرافت خود را حفظ کنند. مضامین اصلی آثار او عبارتاند از:
اگر میخواهید با دنیای این نویسندهی بزرگ آشنا شوید، این کتابها بهترین نقطه شروع هستند:
این رمان که بازتابی از زندگی خود نویسنده است، داستان یک نویسندهی ممنوعالقلم را روایت میکند که به عنوان رفتگر در خیابانهای پراگ کار میکند. او در میان زبالههای شهر، به مفاهیمی چون عشق، هنر، فناپذیری و تلاش برای یافتن معنا در دنیایی پوچ میاندیشد. این کتاب تقابل زیبای «زبالههای همهجاگیر» یک سیستم سرکوبگر و «اشتیاق انسان برای تعالی» را به تصویر میکشد.
این رمان که بسیاری آن را شاهکار ایوان کلیما میدانند، در دوران ممنوعیت ۲۰ سالهاش نوشته شد و بهصورت زیرزمینی توزیع میشد. داستان دربارهی یک قاضی وظیفهشناس به نام آدام کیندل است که باید درباره یک پرونده قتل تصمیمگیری کند، در حالی که با مجازات اعدام مخالف است. این پرونده بهانهای میشود تا او گذشته و تمام سازشهای اخلاقی زندگیاش را بازنگری کند. این کتاب یک تریلر روانشناختی قدرتمند در باب حافظه، مسئولیت و انتخابهای اخلاقی است.
این کتاب دو جلدی، خودزندگینامهی شگفتانگیز ایوان کلیما است که جایزه معتبر «ماگنزیلا لیترا» را برای او به ارمغان آورد. او در این کتاب با صداقتی بیرحمانه زندگی خود تحت دو رژیم توتالیتر قرن بیستم، نازیسم و کمونیسم، را روایت میکند. این کتاب نه تنها سرگذشت یک فرد، بلکه سندی تاریخی از جنونی است که بر یک ملت حاکم شد. این کتاب در ایران به شکل تک جلدی چاپ شده است.
این اثر، برخلاف سایر کتابهای معرفیشده، یک رمان نیست، بلکه مجموعهای عمیق و خواندنی از مقالات اوست. ایوان کلیما در این کتاب خاطرات کاملاً شخصی و زندگینامهای خود را با تأملات روشنفکرانهاش درباره زندگی تحت رژیمهای توتالیتر در هم میآمیزد. این اثر را میتشوان معرفترین اثر کلیما در بین مخاطبان فارسی زبان داسنت.
میدانم چرا هیچگاه یادِ من نیستی. من زخمی بر روحت به یادگار نگذاشتم که با هر تلنگری یادِ من بیفتی، انسان به زخمها بیشتر میاندیشد تا مرهمها.
ایوان کلیما | روح پراگ
«روح پراگ» در واقع تحلیلی است از روانشناسی یک شهر و مردمانش؛ اینکه چگونه توانستند در برابر دههها سرکوب، هویت فرهنگی و انسانی خود را حفظ کنند. این کتاب که درست پس از انقلاب مخملی منتشر شد، دریچهای است برای فهم بهتر تاریخ معاصر چک و درک این موضوع که استبداد چگونه بر جزئیترین ابعاد زندگی روزمره سایه میاندازد و روح یک ملت چگونه برای بقا مبارزه میکند.
ایوان کلیما تنها یک نویسنده نبود؛ او وجدان یک ملت بود. میراث او فراتر از مرزهای چک است و به همهی ما یادآوری میکند که ادبیات قدرتمندترین سلاح در برابر فراموشی و استبداد است. آثار او گواهی بر این حقیقت است که حتی در تاریکترین دورانها، روح انسان میتواند برای یافتن نور، عشق و معنا به مبارزه ادامه دهد
منبع: نگاهی به nytimes
پاسخ ها