یکی از اشتباهات رایج والدین این است که فکر میکنند باید تمام نیازهای فرزند را برآورده کنند. این افراد گمان میکنند عشقورزیدن بهمعنای ترجیحدادن نیازهای فرزند به نیازهای خودشان است. با اینکه قصد چنین والدینی صلاح فرزندان است، ممکن است اثر عکس روی آنها داشته باشد. این کار بهمرور زمان به فرزندان میآموزد که نیازها و آرزوهای خود را سرکوب کنند و دائم به فکر برآوردن نیاز دیگران باشند. گاهی اوقات نیاز و خواستههای شما و اعضای خانوادهتان با هم تداخل دارند و امکان برآوردهکردن همزمان آنها وجود ندارد. در این صورت چطور باید نیازها را اولویتبندی کنیم؟ در این مقاله قرار است به پاسخ این سؤال برسیم. همچنین متوجه میشوید چه اولویتی میان نیازهای خود و فرزندانتان بگذارید و چه میزان از خواستههای آنها را برآورده کنید.
جان بولبی (John Bowlby) در دهه ۱۹۵۰ میلادی، نظریه دلبستگی را مطرح کرد. بهکمک این نظریه علمی میتوانیم چگونگی وابستگی خود به دیگران را درک کنیم. دانشمندان با بررسی تعامل مادر و کودک اثبات کردهاند رابطهای که در کودکی با والدین داریم، روی نوع روابطمان در بزرگسالی اثر میگذارد. این مسئله اهمیت بسیاری دارد، چراکه کیفیت روابط ما نقش مهمی در سلامت شخصی و خوشحالیمان ایفا میکند.
کودکانی که دلبستگی ایمن دارند، راحتتر خواستههای خود را بیان میکنند و در صورتی که به خواسته خود نرسند، راحتتر با آن کنار میآیند. والدین این کودکان بیشتر اوقات از لحاظ احساسی در دسترس آنها بودهاند و نیازهای فرزندان را پذیرفتهاند. این دسته از والدین به فرزندان خود مستقیم یا غیرمستقیم فهماندهاند که «حواسم بهت هست، حرفهات رو میشنوم و قراره نیازت رو بپذیرم.»
به یاد داشته باشید قبولکردن نیازهای فرزندان صرفا بهمعنای برآوردهکردن آنها نیست. همه نیازهای فرزند باید شناخته شوند، اما لازم نیست از خیلی چیزها برای برآوردهکردن آنها بگذریم.
بسیاری از افراد بهجای پذیرفتن نیازهای خود، آنها را انکار میکنند. این کار دلایل مختلفی دارد. خیلیها تحمل برآوردهنشدن نیازها و غم ناشی از آن را ندارند، برخی دیگر نمیخواهند به دیگران متکی باشند تا مبادا از آنها ناامید شوند یا شاید نیازمندبودن در فرهنگ آنها جلوه جالبی ندارد.
اگر در کودکی نیازهای خود را انکار کردهاید، به نحوه رفتارتان در مواجهه با نیاز فرزندتان دقت کنید. آیا سریعا بدون درنظرگرفتن شرایط خود، نیاز او را برآورده میکنید؟ آیا از نیازهای فرزندتان فرار میکنید، اما نهایتا آنها را برآورده میکنید؟
هیچیک از این واکنشها بد نیستند، بلکه نیازهای خود شما را نمایان میکنند. اگر دقت بیشتری به این واکنشها کنید و به شرایط خود آگاهتر باشید، در مواجهه با نیازهای کودک هم رفتار بهتری خواهید داشت.
توجه داشته باشید اگر دائما نیازهای خود را انکار کنید، این کار را به کودک خود هم یاد میدهید. در این صورت حتی اگر خلاف آن را به کودک توضیح دهید، چندان کارآمد نخواهد بود.
اگر برآوردهکردن نیازهای فرزندتان باعث رنجش شما میشود، یعنی احتمالا زیادهروی کردهاید. طبق تحقیقات، ۵۵درصد ارتباط ما با دیگران را زبان بدن، ۳۸درصدش را تن صدا و ۷درصدش را کلمات تشکیل میدهند.
اگر هنگام برآوردهکردن نیاز فرزند آه بکشید یا بیحوصله آن را انجام دهید، کودک متوجه میشود که با او صادق نیستید و این مسئله را از شما میآموزد. در این مواقع شرایط خود را شفاف به فرزندتان توضیح دهید. ابتدا نیاز او را محترم بشمارید و به او حق بدهید که این نیاز را دارد، سپس دلیل اینکه نمیتوانید خواستهاش را برآورده کنید توضیح دهید.
این مکالمه میان والد و فرزند را بهعنوان نمونه در نظر بگیرید:
میدونم اگه بهجای اینکه بیرون برم، بمونم خونه و با هم بازی کنیم خیلی بهمون خوش میگذره، ولی من دارم با دوستهام میرم بیرون چون من هم نیاز دارم با دوستهام بازی کنم. فردا درباره احساست به این مسئله صحبت میکنیم. درک میکنم اگه الان ازم ناراحتی و عصبانی هستی.
خیلی اوقات بهخاطر عذاب وجدان و دلسوزی، توانایی نه گفتن به فرزندمان را نداریم. باید در نظر داشته باشید اگر خواسته کودک را قبول کنید و آن را بدون رضایت انجام دهید، آسیب بیشتری به او میزنید تا اینکه همان ابتدا قاطعانه درخواستش را رد کنید.
مثلا ممکن است خواستههای کودک را انجام دهیم و آخر روز که کلافه شدهایم، شروع به دادوبیداد کنیم. یا هنگامی که میخواهیم سر کار برویم، برای اینکه با احساسات منفی کودک مواجه نشویم سعی کنیم بیسروصدا از خانه بیرون بزنیم یا به فرزند بگوییم «بعد این همه کاری که برات انجام دادم، این رفتار رو داری؟».
این موارد باعث میشوند فرزند در قبال نیازهای شما احساس مسئولیت کند. این در حالی است که خودمان از پذیرفتن نیازها و خواستههای خود شانه خالی کردهایم.
احساس خشم معمولا از حسادت سرچشمه میگیرد. ممکن است از اینکه فرزندانتان نیازها و خواستههای زیادی دارند عصبانی نباشید، بلکه به این مسئله که نیازهایشان بهراحتی برآورده میشوند حسادت کنید. اگر این مسئله برای شما صدق میکند، بهتر است از خود بپرسید: «چه خواستهای دارم که بیانکردن آن باعث ترس من از قضاوت دیگران میشود؟ از چه کسی میتوانم برای برآوردهکردن خواستههایم کمک بگیرم؟»
مهم نیست چه تعداد از خواستههای فرزندتان را برآورده میکنید. مهم این است که برآوردهکردن این نیازها چه حسی به شما و فرزندتان میدهد. طبق تحقیقات، فقط اختصاصدادن ۵ تا ۱۰ دقیقه از روز به بازیکردن با کودک پیوند میان او و والدین را قویتر میکند. بهتر است روی کیفیت زمانی که برای کودک میگذارید تمرکز کنید، نه تعداد دفعاتی که این کار را انجام میدهید.
شاید نه گفتن به خواسته فرزندتان و مواجهشدن با ناراحتی و عصبانیت او حس خوشایندی برای شما نباشد. بااینحال، به خاطر داشته باشید که برآوردهکردن همه خواستهها و نیازهای فرزندتان ممکن است تأثیری بسیار منفی روی او بگذارد. درنهایت بهترین راه صادقبودن با خود و فرزندتان و اولویتبندی درست نیازهاست.
شما چطور از پس برآوردهکردن نیازهای فرزند خود برمیآیید؟ آیا موافق انجام تمام خواستههای او هستید؟
پاسخ ها