مهارت استادی (چیرگی) نوعی مسیر و فرایند است، نه اتفاق آنی که در لحظه رخ دهد. چیرگی حالتی ذهنی بهمفهوم تسلط و برتری بر مهارت مدنظرمان است؛ اما برای دستیافتن به آن چه باید کرد؟
«چیرگی» ترجمهی فارسی واژهی Mastery عنوان کتاب این هفته است. این کتاب پنجمین اثر رابرت گرین، نویسندهی سرشناس کتابهایی پرفروش درزمینهی استراتژی و قدرت و موفقیت است. البته عنوانهای دیگری نظیر «استادی» و «مهارت» و «مهارت استادی» نیز برای این کتاب در نظر گرفته شده است.
تسلط داشتن در زمینهای خاص، همان چیزی است که بهعنوان استادی میشناسیم؛ اما استادی نقطهی دردسترس یا معینی نیست که آن را تعیین کنیم و سعی کنیم به آن نقطه برسیم؛ بلکه هنر استادی و چیرگی فرایندی پیوسته است که در طول مسیر زندگی همواره ادامه دارد و هربار به مرحلهی برتر و بالاتری صعود میکند. چیرگی مرحلهی اوج خودشکوفایی فرد است که الزاما ارتباطی با هوش ذاتی و استعداد خدادادی افراد ندارد. یادگیری عمیق مهارت باید مدام در حال نوشدن باشد.
مردم اغلب منشأ موفقیت را استعدادی ذاتی میدانند و تصور میکنند استادان بزرگ دورههای مختلف به این دلیل نابغه بودهاند که هوشی برتر از دیگران داشتهاند. باوجوداین، واقعیت این است که همهی ما میتوانیم تا آن حد به موفقیت و تسلط برسیم، تنها اگر تمام فکر و ذهنمان را به مأموریت زندگی خودمان بسپاریم. کشف ندای درونی و یافتن نیرویی درونی که بهصورت بالقوه صاحبش هستیم، همان چیزی است که بهخاطرش به این جهان آمدهایم.
همهی ما ممکن است در لحظاتی که غرق در کاری بوده و تمرکز زیادی کردهایم، قدرت شهود را تجربه کرده باشیم؛ اما این قدرت بهطورموقت به کمکمان آمده و استمرار نداشته است. وقتی به چیرگی دست پیدا میکنیم، شهود تبدیل به نیرویی میشود که تحت فرمان و ارادهی ما عمل میکند. این شهود ثمرهی تلاش دائمی و پایدار بر فرایندی زمانبر است؛ درنتیجه، همواره از قدرت آن بهرهمند خواهیم بود.
دنیایی که در آن زندگی میکنیم، بسیار پیچیده و سریعا در حال پیشرفت است. در چنین دنیایی به سازگاری مداوم و ترکیبی از مهارتها درکنار هم نیاز داریم و بر مهارتهای عاطفی، شناختی، اجتماعی و کاری بهطورهمزمان باید تسلط پیدا کنیم. بااینحال، برای رسیدن به مرحلهی والایی از چیرگی، گاهی لازم است در مسیری بهجز آن راه امنی حرکت کنیم که جامعه و خانواده برایمان در نظر میگیرند.
کتاب «چیرگی» حاصل تحقیقات گسترده و مصاحبههای رابرت گرین با استادان بزرگ معاصر، نظیر پل گراهام و راماشاندران و فردی روچ است. قدردانی او از رایان هالیدی در انتهای کتاب، نشان میدهد رایان در مراحل تحقیقات و انتخاب استادان برجستهی معاصر برای مصاحبههایش نقش موثری داشته است. همچنین، او با بیان داستان زندگی استادان مشهور تاریخ همچون لئوناردو داوینچی، مارسل پروست، داروین، فارادی و موتزارت در هریک از فصلهای کتاب کوشیده است کلیدهای دستیابی به چیرگی را کاملا تشریح کند. این کتاب راهنمای دستیافتن به عالیترین نوع قدرت، یعنی چیرگی است.
از دیدگاه رابرت گرین، توانایی چیرگی بر محیط زندگیمان به پیشرفت فرم عالیتری از هوش و عقلانیت بستگی دارد؛ فرمی که هم تحلیل و هم شهود را دربر دارد و تعادلی میان آنها برقرار میکند. کتاب او ترکیبی از مباحث مهم زیادی دربارهی ظرفیت انسان برای خودسازی است. این مباحث شامل ارزشهای شخصی، خودشناسی و قدرت اراده و خلاقیت و سازگاری میشود. او میگوید بخت و اقبال هر انسانی بهدست خودش است که هرکس قابلیتی بالقوه برای خلق هنر خویش دارد. این قابلیت بالقوه مانند مهارتی آموختنی است که میتواند بهصورت فعل درآید و جهان منحصربهفرد خویش را بیافریند. سپس در طول زندگی مدام پرورش مییابد.
رابرت گرین اعتقاد دارد نوع خاصی از هوش و قدرت است که بیشترین حد توانمندی بشر را بهنمایش میگذارد. این هوش و قدرت در هیچ دانشگاهی تدریس نمیشود و استادان بزرگ تاریخ هم دربارهاش حرفی نزدهاند؛ اما شاید همهی ما آن را در لحظاتی تجربه کرده باشیم که غرق در کار مشخصی هستیم؛ زمانیکه پرانرژی هستیم و بسیار تمرکز کردهایم و ذهنمان به هیچچیز جز آن کار فکر نمیکند. در این تمرکز عمیق است که فرشتههای الهام و ایدههای ناب خودشان را به ما نشان میدهند و هر انسانی میتواند چیزی منحصربهفرد خلق کند و قدرت خاص خودش را نشان بدهد. این اتفاق مستلزم آن است که انسان از حالت انفعالی زندگیکردن و تنها واکنش به اتفاقات بیرون از خویش خارج شود و خود سببساز و تعیینکنندهی اتفاقات زندگیاش باشد.
در کتاب چیرگی، نویسنده این نوع خاص قدرت را با کلمهی Mastery بهمعنای تسلط یا چیرگی یا مهارت استادی نام میبرد و میگوید این حسی است که باعث میشود هر فردی احساس کند تسلط و آگاهی بیشتری بر واقعیت و سایر آدمها و وضعیت خودش دارد. چنین حسی باید به وضعیت و حالت ذهنی همیشگی فرد شود تا بهعنوان استاد بزرگی در حوزهی خودش بدرخشد؛ همانطورکه امثال توماس ادیسون و مارتا گراهام درخشیدند. این فرایند آموختنی است و در طول زمان اتفاق میافتد، نه بهصورت آنی و لحظهای. مسیری سخت و پرپیچوخم دارد و حوصلهی زیادی میطلبد.
بهاعتقاد رابرت گرین، هر شخص برای دستیابی به چیرگی در زندگی سه مرحلهی مشخص را باید بگذراند: ۱. شاگردیکردن یا کارآموزی؛ ۲. عملگرایی خلاق؛ ۳. چیرگی. در تمام این مراحل، به پایداری و ماندن در مسیر نیاز است تا به نتیجهی دلخواه برسیم.
در اولین مرحله، فرد کارآموزی تازهکار و ناآشنا است و حتی شاید هنوز دقیقا نداند در چه حوزهای میخواهد وارد شود. در این مرحله، باید اصول اولیه را آموخت و دانش خود را بهبهترین شکل ارتقا داد. در مرحلهی دوم، تمرین و ممارست باعث میشود شخص بینش عمیقتری دربارهی زمینهی فعالیت خود بهدست آورد. این درک بیشتر درکنار پرداختن به عمل، او را به سطح تازهای از قدرت میرساند؛ بهصورتی که میتواند آزادانهتر تجربه و آزمایش کند. در مرحلهی سوم، فرد آنقدر به حد درخورتوجهی از دانش و تجربههای عملی رسیده است که تمرکز عمیقی برایش حاصل میشود. این باعث میشود زمینهی تخصصی فرد با جزئیات کاملی خودش را نشان بدهد. این حجم از شفافیت و چیرگی بر کار، از شخص، انسانی قدرتمند و استادی ماندگار میسازد.
کتاب حاضر ساختاری شفاف و مرحلهبهمرحله دارد که در ۶ فصل تنظیم شده است. در این ۶ فصل، مراحل یادگیری مهارت استادی یا چیرگی با ذکر بیوگرافی و داستانهای زندگی استادان اشارهشده آموزش داده شده است.
فصل اول با عنوان ندای درونیتان را کشف کنید: مأموریت زندگی شما خواننده را به ورود به دنیای درونیاش فرامیخواند؛ نیرویی که در کودکی برای هرکس آشکار و مفهوم بود و ما را بهسمت کارهای دلخواهمان میکشاند. اولین گام بهسمت چیرگی از درون آغاز میشود؛ یعنی اینکه واقعا بفهمید که هستید و دوباره با آن نیروی درونی ارتباط برقرار کنید.
به واقعیت تن دهید: شاگردی ایدئال عنوان فصل دوم است. این فصل بر مرحلهی شاگردیکردن متمرکز میشود و انجام آن را مرحلهای ضروری برای طیکردن مسیر رسیدن به چیرگی میداند. در فرایند شاگردیکردن، باید درسهایی از استادان برجستهی آن حوزه بیاموزید؛ بنابراین، بر مهارتهای مهم و اساسی چیره میشوید.
فصل سوم با عنوان قدرت استادان را از آن خود کنید: نیروی راهبری دریافت راهنمایی از راهبر مناسب و شایسته را بهدلیل محدودیت عمر و زمان توصیه میکند. داشتن رابطهای عمیق و معنادار با راهبری که بیشترین تناسب و هماهنگی را با شما دارد، طرزفکر او را به شما جذب میکند و در مسیر درستی قرار میدهد.
فصل چهارم دربارهی هوش اجتماعی صحبت میکند و آدمها را همانطورکه هستند ببینید: هوش اجتماعی نام دارد. هوش اجتماعی، یعنی دیدن آدمها با کمک چراغی پرنور و دریچهای واقعبینانه، نه صرفا براساس حس درونی خودمان و انگیزههای شخصی. این بینش نیازمند کسب مهارت درزمینهی ارتباطات و افزایش هوش اجتماعیمان است.
ذهن نوآفرین را فعال کنید. عملگرایی خلاق عنوان فصل پنجم است. حالا که تا اینجا مهارتهای مختلفی را کسب کردید، ذهنتان تمایل دارد از این مهارتها برای انجام کارها استفاده کند. این نگرش افراد است که مانع عملکردشان میشود، نه کمبود استعداد. پس لازم است با جسارت و شجاعت دست به عمل بزنید و بهطورمداوم دانش و مهارتتان را گسترش دهید.
در فصل پایانی با عنوان چیرگی، رابرت گرین میگوید وقت ترکیب شهود با تعقل است. وقتی خودمان را به عمیقترین حد ممکن در شاخهی مطالعه غوطهور میکنیم و به گرایشهای درونمان پایبند میمانیم، آموزهها را درونی میکنیم. نتیجهی درونیکردن آموزهها یافتن شهود و بصیرتی واقعی است. با ترکیب این درونیافتهای شهودی با عقلانیت، قلمرو ذهن گسترش پیدا میکند؛ بنابراین، توانایی گذر از محدودیتها را پیدا خواهیم کرد. این همان قدرتی است که مغز برای دستیابی به آن طراحی و آفریده شده است. اگر قدرت و شهود درونیمان را تا انتها و بهطورمداوم دنبال کنیم، به درجهی چیرگی خواهیم رسید.
در سال ۲۰۱۲، نشر وایکینگ کتاب Mastery را اولینبار در آمریکا و در ۳۱۸ صفحه منتشر کرد و بعدازآن، نسخههای ویراستاریشدهی دیگری از این کتاب منتشر شد. در ایران، انتشارات جنگل نسخهی انگلیسی کتاب Mastery را در ۳۵۲ صفحه دردسترس مخاطبان قرار داده است. این کتاب در دستهبندی موضوعی جزو کتابهای خودسازی و موفقیت قرار دارد.
کتاب Mastery را ناشران مختلف ایرانی همچون دیگر کتابهای رابرت گرین، با عناوین متفاوتی منتشر کردهاند. در سال ۱۳۹۷، نشر هورمزد این کتاب را با عنوان «مهارتهای استادی» و ترجمهی لیلی سالاری و ویراستاری مهران ارهچی چاپ کرد. «استادی» عنوان دیگری است که همچنین، در سال ۱۳۹۸ نسل نواندیش این کتاب را با عنوان «استادی» و ترجمهی فاطمه باغستانی و ویراستاری سمانه عباسی و در ۴۰۰ صفحه منتشر کرده است.
کتاب حاضر با عنوان «مهارت» با ترجمهی رامین کریمیثالث بهصورت ناشرمترجم در سال ۱۳۹۶ چاپ شد. دو سال بعد همین ترجمه را نشر سایلاو با عنوان «مهارت: نهایت دانش و تخصص» منتشر کرد. نشر نوین اخیرا این کتاب را با عنوان «چیرگی: راهنمای دستیابی به عالیترین فرم قدرت» و ترجمهی آرسام هورداد، بهعنوان کتابی درزمینهی خودسازی و موفقیت روانهی بازار نشر کرده است. کتاب چیرگی در میان خوانندگان گودریدز و آمازون محبوبیت چشمگیری پیدا کرده و بیش از ۴ ستاره بهدست آورده و دیدگاههای مثبت زیادی هم دریافت کرده است.
رابرت گرین در سال ۱۹۵۹ در آمریکا بهدنیا آمد. وی کوچکترین عضو خانوادهی گرین بود. بهگفتهی خودش قبل از نویسندگی، به ۸۰ شغل مختلف چون کارگری ساختمان، مترجمی، سردبیری مجله و نویسندگی فیلمنامه روی آورده است. گرین فارغالتحصیل دانشگاه ویسکانسن مدیسون است؛ درحالیکه ابتدا در دانشگاه کالیفرنیا تحصیلاتش را آغاز کرده بود. وی نویسندهی ۶ کتاب پرفروش بینالمللی «قانون پنجاهم»، «۴۸ قانون قدرت»، «قوانین طبیعت بشر»، «۳۳ استراتژی جنگ»، «قوانین نفوذ» و «استادی» است. این کتابها موضوعاتی چون استراتژی، قدرت، وسوسه، روانشناسی، موفقیت و خودسازی را دربر میگیرند.
رابرت گرین نوشتن کتاب «۴۸ قانون قدرت» را نقطهی عطف زندگیاش بهعنوان نویسنده میداند. از این کتاب بیش از یکمیلیون و دویستهزار نسخه در جهان فروخته شده است که سبب شد نام رابرت گرین بر سر دهانها بیفتد. کتابهای وی در نیویورکتایمز، USA Today، نیویورکر و نیوزویک و فوربس در کانون توجه قرار گرفته و بهنمایش درآمده است.
نویسندهی کتاب Mastery علاوهبر نویسندگی، به شنا و دوچرخهسواری کوهستان و ذنبودیسم هم علاقهمند است. ناگفته نماند او در لسآنجلس زندگی میکند و به پنج زبان زندهی دنیا مسلط است.
پاسخ ها