رویای همهی کسبوکارها این است که روزی به سازمانی بزرگ و حرفهای تبدیل شوند، اما پس از مدتی گرفتار پاردوکس رشد میشوند. بزرگشدن اندازهی شرکت، هم منفعت دارد و هم زیان. پس چه باید کرد؟
بیشتر شرکتهای بزرگ و موفق سریع و چابک شروع میکنند. آنها روی مشتری متمرکز میشوند و پیچیدگی را نمیخواهند. اما بسیاری از شرکتها یک معاملهی پراضطراب و خطرآفرین را قبول میکنند؛ آنها به مقیاس بزرگتری می رسند، اما ذهنیت مؤسس خود را از دست میدهند. درواقع نقاط قوت و ارزشهای اساسی را که به آنها کمک کرد تا به موفقیت و رشد برسند، فراموش میکنند.
شرکتها در سفر پرماجرایی که در حین رشد دارند، با ازدستدادن ذهنیت موسس، به توقف رشد برمیخورند. اینجا است که تناقض رشد بهوجود میآید و رشد، رشد را نابود میکند. چه چیز باعث میشود کار شرکتها به اینجا برسد؟ چه میشود که پیچیدگیهای سازمانی که در اثر رشد بهوجود میآیند، جلوی رشدش را میگیرند. زمانی میرسد که اگر از موسس همان شرکت بپرسید آیا حاضر است در سازمان خودش استخدام شود، پاسخش منفی است. بهنظر نمیرسد چنین بحرانی، ناشی از عوامل بیرونی باشد. درصد بالایی از این توقف، ناشی از عوامل درونی شرکت است. این خبر، هم خبر خوشی است و هم خبر بد. خبر بد اینکه شرکتها نمیتوانند تقصیر این بحران و توقف رشد را گردن عوامل خارجی نظیر دولت و شرایط جامعه و ... بیندازند. ولی خبر خوب اینکه خوشبختانه این بحرانهای رشد، قابل پیشبینی ازطریق ذهنیت موسس است و میتوان از آنها اجتناب و شرکت را پیش از درگیرشدن با بحران رشد، در مسیر درستی هدایت کرد.
جیمز آلن و کریس زوک، دو نویسندهی کتاب ذهنیت موسس، سه اصل کلیدی مدیریت بحرانها و مشکلات رشد و پرهیز از آنها را توضیح میدهند. آنها در این کتاب، بنیانگذاران و رهبران اجرایی کسبوکارها را به بازاندیشی و بازسازی ذهنیتشان برای پیشگیری از بحرانها و غلبه بر آنها فرا میخوانند.
در مقدمهی کتاب مفهومی بهنام «پارادوکس رشد» شرح داده شده است. به این معنا که کسبوکارها بهمرور که رشد میکنند، با بحرانهای تازهای روبهرو میشوند که ممکن است آنها را دچار فروپاشی کند. این مسئله با رشد در تناقض است، اما حقیقت دارد. همزمان با رشد هر کسبوکار، مشکلات جدیدی پدیدار میشود که اگر پیشبینی نشده باشد، میتواند شرکت را با بحرانهایی جدی روبهرو کند. چرا که رشد باعث پیچیدگی در ساختار شرکت میشود. پیچیدگی هم قاتل خاموش رشد است.
بحران رشد در ۳ مرحله برای سازمانهای درحال رشد اتفاق میافتد. مراحل بحران شامل اضافهبار و ازنفسافتادن و سقوط آزاد است. نویسندگان، این مفاهیم را به اینشکل شرح دادهاند:
هریک از سه بحرانی که ما شناسایی کردهایم، در مرحلهی متفاوتی از حیات سازمان رخ میدهد:
بحران اول، اضافه بار به سوء عملکرد داخلی و ازدستدادن تکانهی خارجی اشاره دارد. مدیران شرکتهای جوان و دارای رشد سریع وقتی که سعی میکنند اندازهی کسبوکارشان را بهسرعت بزرگ کنند، با چنین بحرانی روبهرو میشوند.
بحران دوم، ازنفسافتادن است. در بسیاری از شرکتهای موفق، رشد سریع باعث افزایش لایههای پیچیدگی در سازمان میشود و مأموریت مشخصی را که زمانی انرژیبخش و راهنمای عمل سازمان بود، کماثر میسازد. درنتیجه، سرعت حرکت شتابان سازمان ناگهان کند میشود. این دورهی سرگشتگی شرکت است. پدال گاز رشد دیگر مثل قبل جواب نمیدهد و رقبای جوانتر و سریعتر بهتدریج از سازمان پیشی میگیرند. اکثر شرکتهایی که از نفس میافتند، دیگر به حالت سابق باز نمیگردند.
بحران سوم یعنی سقوط آزاد، بیش از دو بحران دیگر موجودیت شرکت را به خطر میاندازد. در این وضعیت، رشد شرکت در بازار اصلیاش بهطور کامل متوقف میشود و مدل کسبوکارش که تا همین اواخر عامل موفقیتش بود، دیگر بهکار نمیآید. برای شرکت در حال سقوط آزاد، وقت تنگ است. تیم مدیریت احساس میکنند که کنترل اوضاع را ازدست دادهاند و نمیتوانند ریشهی بحران را شناسایی کنند.
اما باید دید ذهنیت موسس چطور میتواند بر بحرانهای قابل پیشبینی رشد غلبه کند. تمرکز بر ذهنیت موسس که سه ویژگی کلیدی دارد، میتواند باعث اجتناب از این بحرانها شود. ویژگیهای کلیدی آن عبارت است از: مأموریت شورشی و ذهنیت مالکانه و وسواس به خط مقدم. مشکل از جایی شروع میشود که همزمان با بزرگترشدن شرکتها ذهنیت موسس در آنها کمرنگ میشود. پیچیدگی سازمانی با افزایش مقیاس شرکت، بیشتر میشود و فرایندها را زیادتر و حس شورشی بودن را کم میکند. بهعنوان مثال، شرکت نوکیا یکی از آن شرکتهایی است که با وجود پیشرفتهای عالی در مسیر تکنولوژی و پرچمداری در بازار موبایل در بسیاری از زمینهها، بهدلیل افزایش پیچیدگیهای سازمانی و رشد فزاینده، نتوانست آنطور که شایسته بود، با بهرهبرداری از مزیتهایش رهبری بازار در تلفنهای بعدی را در دست بگیرد.
کتاب ذهنیت موسس، پر از داستانهای جالبتوجه و الهامبخش از شرکتهایی است که با کمک رهبران خود، توانستند از بحران ورشکستگی نجات پیدا کنند؛ درحالیکه از بیرون بهنظر میرسید، هیچ شانسی نداشتند. مثل شرکت داویتا که در سال ۱۹۹۹ متحول شد. این داستانها تأثیر ذهنیت موسس و تزریق نیروی تازه به درون شرکت و تمرکز بر مشکلات داخلی آن را بر پیروزی و موفقیت شرکتها بهخوبی بهنمایش گذاشته است.
جیمز آلن و کریس زوک که از شرکای تجاری شرکت Bain & Company هستند، تحقیقاتشان را در این شرکت روی کسبوکارهای متعددی در سراسر جهان و تمرکز بر «سودآوری پایدار» شرکتها انجام دادهاند. کار شرکت بیناندکمپانی مشاوره دادن به شرکتها برای حفظ سودآوری پایدار همزمان با رشد است. آنها متوجه شدند که تنها ۱۰ درصد از شرکتها میتوانند سودآوریشان را در طول یک دهه فعالیت و بیشتر، حفظ کنند و همچنان پیش بروند. سپس به سراغ شرکتهای موفقی رفتند که توانسته بودند رشد سودآورشان را در بلندمدت (۱۰ سال به بالا) حفظ کنند. این تحقیقات نشان داد که دو عامل اصلی باعث حفظ این سودآوری بوده است. یکی تمرکز شرکتها بر فرصتهای نزدیک به کسبوکارشان و دیگری یافتن فرصتهای جدید رشد ازطریق گسترش کسبوکار اصلیشان.
تحقیقات گستردهی کریس زوک و جیمز آلن از مدیران عامل بسیار در سراسر جهان این نتیجه را نیز برایشان بههمراه داشت که بیشتر شرکتهای موفق با رشد سودآور پایدار از سه حالت خارج نبودند: یا مانند شرکت اوراکل و هایر، موسس شرکت همچنان مدیرعامل شرکت است، یا هنوز در هیئتمدیرهی شرکت فعالیت دارد؛ یا از همه مهمتر، مانند ایکیا، اصول اولیه و بنیادی شرکت هنوز در سازمان جاری است. همچنین اکثر مدیران عامل و مدیران تیمها عوامل داخلی را علت اصلی بسیاری از موانع رشدشان میدانستند.
کتاب ذهنیت موسس، حاصل تحقیقات گستردهی نویسندگانش است که مطالب آن از مرکز نتایج بیناندکمپانی استخراج شده است. این کتاب به مدیران و رهبران نشان میدهد چطور سه عنصر اصلی ذهنیت مؤسس یعنی مأموریت شورشی و وسواس خط مقدم و طرز فکر مالکیت، نقش مهمی در رشد پایدار سودآور دارند. هر رهبری (نهتنها بنیانگذار مجموعه) میتواند ذهنیت موسس را در تمام سازمان پیاده کند و از آن بهره ببرد و درنتیجه رشد پایدار و سودآور ایجاد کند. این نشان میدهد یک شرکت برای بهرهمندی از ذهنیت موسس نیازی نیست حتماً توسط بنیانگذار اداره شود. بلکه هر رهبر و مدیری میتواند به ویژگیهای این ذهنیت توجه و آن را در مسیر رشد شرکت حفظ کند. ذهنیت موسس دربارهی رفتارها و تفکراتی است که باید در شرکتهای پایدار با وفادارترین کارکنان، جاری و ساری است.
کتاب «The Founder's Mentality: How to Overcome the Predictable Crises of Growth» را انتشارات Hbr (کسبوکار هاروارد) در سال ۲۰۱۶ به زبان انگلیسی و در ۲۲۴ صفحه منتشر کرد. این کتاب در فهرست پرفروشترین کتابهای واشنگتن پست است. چند سایت معتبر ازجمله فوربس و ایریشتایمز و یواسای تودی دربارهی این کتاب اظهارنظرهای مثبتی کرده و آن را کشف متفکرانهی چالشی کلیدی میدانند که همهی سازمانهای درحالرشد را درگیر میکند. مقالهای که در فوربس منتشر شده، ذهنیت موسس را برای رشد پایدار، حیاتی دانسته است. جیمز آلن و کریس زوک در این کتاب بهطور خاص، مخاطبانی چون بنیانگذاران کسبوکارها و رهبران اجرایی و اعضای هیئتمدیرهها را هدف گرفتهاند.
انتشارات آریانا قلم، کتاب حاضر را با عنوان «ذهنیت موسس، چگونه شرکتتان را مثل روز اول اداره کنید» و ترجمهی تخصصی الهام حیدری و نادر سیدکلالی در پاییز ۹۸ با جلدی چرمی و طراحی خاص منتشر کرد. این کتاب در موضوعات کتابخانهی ملی، جزو کتابهای رهبری و مدیریت صنعتی و شرکتها دستهبندی شده است. در سایت آمازون، کتاب ذهنیت موسس، توجه مخاطبانش را به خود جلب کرده و بیش از ۴.۴ ستاره از ۵ دریافت کرده است. در سایت گودریدز هم مخاطبان به این کتاب نزدیک ۴ ستاره دادهاند. خوانندگان موافق، خواندن این کتاب را برای بنیانگذاران استارتاپها و همینطور کسانی که در شرکتهای بزرگ کار میکنند و نیز هر کسی که میخواهد در فضای کسبوکار تأثیری بگذارد، ارزشمند و تأثیرگذار دانستهاند. اما برخی منتقدان، مطالب کتاب را تا حدی کلیشهای در فضای کسبوکار قلمداد میکنند که کاربردی نیست و راهکار عملی ارائه نمیدهد. بااینوجود، هر دو دسته در اینکه کتاب حاوی داستانهای بیشمار و مفیدی از کسبوکارهای موفق و مدیر عاملان نجاتدهندهی شرکتها است، اتفاق نظر دارند.
جیمز آلن و کریس زوک، نویسندگان مشترک کتاب ذهنیت موسس، با پیشینهی حرفهای خود در مشاوره به تیمهای اجرایی و هیئتمدیره، بینش عمیقی دربارهی پستی و بلندیهای مسیر رشد هر کسبوکار بهدست آوردهاند. آنها نویسندگان پرفروش ۵ کتاب در زمینهی استراتژی از جمله کتاب پرفروش «سودآوری از کسبوکار محوری» (Profit from the Core) هستند.
کریس زوک شریک Bain & Company مستقر در دفتر بوستون بهعنوان مشاور است. او به مدت ۲۰ سال در زمینهی استراتژی جهانی فعال بوده است. کریس بیش از ۲۵ سال است که در بین اقامت دارد و در کمک به شرکتها برای یافتن منابع جدید رشد سودآور تخصص دارد.
جیمز آلن، شریک تجاری شرکت بین در دفتر لندن است. او پیشتر استراتژی سراسری شرکت را هدایت میکرد و در حال حاضر بخش Developing Market 100 را بهمنظور توسعهی بازار شرکت اداره میکند. جیمز متخصصی برجسته و شناختهشده در زمینهی توسعهی استراتژی واحد تجاری و جهانی است. وی با بیش از ۲۵ سال سابقه در زمینهی مشاوره برای شرکتهای بینالمللی در محصولات مصرفی، نفت و گاز، فناوری و ارتباطات، مراقبتهای بهداشتی و سایر صنایع کارهای فراوانی انجام داده است. همچنین به مشتریان در زمینهی استراتژی رشد جهانی و ورود به بازارهای نوظهور و استراتژیهای چرخشی مشاوره میدهد.
پاسخ ها