«سنگفرش هر خیابان از طلاست» به این معنی نیست که سنگفرش خیابانها را از طلا میسازند؛ بلکه یعنی هرجای دنیا باشید، میتوانید فرصتی برای پیشرفت مالی خود پیدا کنید.
کیم وو چونگ، تاجر ثروتمند اهل کرهجنوبی، سفرهای بسیاری به نقاط مختلف جهان کرده است. او دلیل سفرهایش را بهدستآوردن اطلاعات بهروز و فوری میداند تا بتواند بهموقع تصمیمگیری کند. بهاعتقاد او، در هر جای کرهی زمین، فرصتی برای کسب پول و درآمد وجود دارد. منظور او از کلمهی طلا در عنوان کتاب، همان پول است؛ پولی که بهاندازهی طلا ارزش دارد. او میگوید بوی پول را هر کجا باشد، فورا حس میکند و میتواند بهخوبی فرصتهای پولساز را کشف کند. کیم کارکردن را در هر وضعیتی بهتر از گوشهای نشستن و فکرکردن میداند. کتاب او خطاب به تمام جوانان جهان است، فارغ از اینکه در کدام شهر یا کشور زندگی میکنند.
همیشه شاهد بودهایم نام افراد رؤیاپرداز در تاریخ ثبت میشود و تنها رؤیاهای بزرگ انسانهای موفقیتطلب بوده که تغییرات و پیشرفتهای بزرگی بهوجود آورده است. آنها بهسختی و با پشتکار فراوان کار کردهاند و همین زیاد کارکردن برای رؤیاهایشان بوده است که دستاوردهای مهمی برایشان بهارمغان آورده و نام آنها را برای همیشه جاودانه کرده است. نگاهکردن به مسیری که افراد موفق طی میکنند، میتواند الگویی برای ما برای پیشرفت و رشدمان باشد. این نکتهای است که در بسیاری از کتابهای موفقیت و پیشرفت کاری بهچشم میخورد. کتاب «سنگفرش هر خیابان از طلاست» نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما برای آن دسته از مدیران کمتجربه و علاقهمند به کارآفرینی که هنوز جسارت پاگذاشتن به میدان را ندارند، میتواند انگیزه و قدرت زیادی برای آغاز کارشان ایجاد کند.
کتاب «سنگفرش هر خیابان از طلاست» را میتوان راهنمایی خوشبینانه و پیرو فلسفههای افرادی چون دیل کارنگی و نورمن وینسنت پیل دانست. این کتاب بهنوعی زندگینامهی بنیانگذار و مدیر شرکت دوو، چهلوپنجمین امپراتوری صنعتی جهان و داستان پیشرفت و رسیدن او از فقر به ثروتی فراوان (۲۲ میلیارد دلار فروش در سال ۱۹۹۱) است. کیم وو چونگ به توصیههای کوتاهمدت اعتقادی ندارد؛ بلکه مطالعهی زیاد، سختکوشی، اعتمادبهنفس، پایداری و برخورد منصفانه را رمز تحقق موفقیت و پیشرفت شخصی و کمک به جامعه میداند.
تنها قدرت برای تغییر در جهان هستی از نگاه نویسندهی کتاب، رؤیاهای انسانها است. او تاریخ را متعلق به رؤیاپردازان میداند و کتابش را با بخش رؤیاها شروع میکند و از رؤیاهایی حرف میزند که خود در سر داشته است و با سختکوشی توانسته بخش زیادی از آنها را محقق کند. این کتاب در سالهای دوری نوشته شده؛ اما گویی مخاطبش جوانان امروز است. او در بخش رؤیاها بهخوبی به این نکته اشاره میکند که رؤیاها جرقهای برای آغاز هر کار و دستیابی به پیشرفت هستند؛ اما جوانان امروز انگار رؤیا و آرزویی برای آیندهی خود در سر نمیپرورانند و فقط به امروز و فردای خود فکر میکنند؛ درنتیجه، تلاش کمتر و گلهمندی بیشتری هم از آنها میبینیم. کیم وو چونگ رؤیاها را به دستگاه راداری تشبیه میکند که میتواند مسیر زندگی را تعیین کند و کسی که رؤیایی ندارد، زندگی بدون هدف و بدون جهتی خواهد داشت.
بزرگترین توانایی ذهنی هر فرد این است که مشکلات را به موقعیت تبدیل کند. موضوع مهم برای کیم لذتبردن از کار و شادی حاصل از آن است. او معتقد است مدیران و صاحبان مشاغل برای پیشرفت علاوهبر رؤیا به میهنپرستی نیاز دارند؛ چون میهنپرستی بهمعنای دلسوزی برای کشور خود و نوعدوستی است و این صفات میتواند دغدغهی مهمی برای تبدیل مشکلات به فرصت و رسیدن به موفقیت باشد. بدینترتیب، آنها میتوانند خود را وقف کار کنند و درعینحال، از کارشان لذت هم ببرند. هیچکس نیست خود را وقف کار دلخواهش کند و موفق نشود.
کیم در بخشی از کتاب، خوشبینی مادرزادیاش را بهرخ میکشد. او از فلسفهی زندگی صحبت میکند و میگوید درحالیکه دیگران غیرممکنها را میشمارند، من مشغول شمارش امکانات موجود هستم و این خوشبینی همواره به او کمک کرده است حتی در وضعیت ورشکستگی به فرصتها و امکانات موجود فکر کند. از دیدگاه او، هرکس باید فلسفهی زندگی خودش را داشته باشد. فلسفه مسئلهای مغرورانه یا سخت و نامفهوم نیست؛ بلکه این فلسفهی زندگی هرکس است که باعث میشود خودش را وقف کاری کند. فلسفهی طبیعت هم موضوعی جز رشد و پیشرفت نیست؛ فلسفهای که همه باید به آن تن دهیم.
مانند بسیاری از مدرسان خلاقیت و موفقیت، کیم وو چونگ هم جرقهی ایدههای خلاق را مدیون سخت و زیاد کارکردن دانسته است. مغز هنگامی رشد میکند که از آن استفاده شود. حین کارکردن است که خلاقیت پیش میآید. بیشتر کارکردن برای رؤیاها به ایدههای خلاقانه و جرقههای تازه منجر میشود. معمولا ایدههای نویسندهها هم از دل زیادنوشتن آنها بیرون میآید. دربارهی کار هم وضعیت بههمینشکل است. او جهان را جای بزرگی توصیف کرده که برای همه جا هست و هرکس میتواند کارهای تازهای انجام دهد. کارهای بسیاری هنوز در انتظار انجامشدن در جهان است؛ اما انجام این همه کار در انتظار نیازمند کشف استعدادها و تواناییهای بالقوهای است که در هر فرد وجود دارد. انسانها تواناییهای شگفتانگیزی دارند که معمولا از آن آگاه نیستند و آنهایی به موفقیت میرسند که این تواناییها را کشف میکنند. بهتر است قدری با خود سختگیر باشیم و زود از خودمان راضی نشویم. این باعث میشود نیروهای بالقوهمان را تاحدممکن گسترش دهیم و درنتیجه، نبوغ خفتهی خود را بیدار کنیم.
کیم وو چونگ خساست یا خودخواهی مادی و فکری را به یکاندازه زشت و منفور میداند. عقیدهاش این است باید دانش خود را همچون اموال خود با دیگران تقسیم کنید تا به دیگران هم فرصت یادگیری دهید. همین که برای رفاه و خوشبختی دیگران تلاش کنید، دنیا بهجای گرمتر و مهربانتر و شادتری تبدیل میشود. او خوشبختی را با دارایی و قدرت و شهرت افراد مرتبط نمیداند و معتقد است خوشبختی زمانی پدیدار میشود که مبنای فلسفهی زندگی هر فرد رفاه و آسایش دیگران باشد.
در ادامه، نویسنده از مدیریت هدفمند صحبت کرده است و مراحل آن را توضیح میدهد. مدیریت هدفمند شامل ۶ مرحله است و البته بهتنهایی کافی نیست. تصمیمگیری در محل کسبوکار چیزی بیش از پولدرآوردن است. تصمیمهای جزئی و بزرگ میتوانند در ادامهی حیات شرکت تأثیرگذار باشند و همواره تصمیمگیری نهایی با مدیر ارشد است. پس تصمیمگیری درست نیز از آن مهارتهای مهمی است که مدیران و صاحبان کسبوکار به آن بهشدت نیاز دارند و باید آن را بیاموزند.
اجتناب از جلسات کاری طولانی، راز انتصاب شغلی مناسب، ارتقای مدیران شرکت و انتخاب بهترین فرد، داشتن برنامهی آموزشی بهعنوان مدیر موفق، نحوهی تحریک مدیران تنبل برای انجام کارها، اهمیت نوآوری، نحوهی انتخاب بازارهای سودآور، بهترین استفاده از وقت و تمرینی برای ایجاد اعتمادبهنفس مباحث دیگری است که در هر فصل بهطوراجمالی به آنها پرداخته شده است. کیم در بخشی از کتابش، ۶ کلید موفقیت در آغاز هر کار را برای خواننده توصیف میکند. او دربارهی رقبا و خطرات و افرادی نیز صحبت میکند که بیشترین تأثیر را روی او گذاشتهاند و نصیحتهایی هم برای جوانان تازه بهکار مشغولشده دارد.
کتاب حاضر نوشتهی کیم وو چونگ، نویسنده و تاجر کرهای، دربارهی چگونگی رسیدن به موفقیتهای مالی و ثروت است. سال ۱۹۹۲، نشر ویلیام مورو در نیویورک این کتاب را اولینبار در ۲۵۴ صفحه منتشر کرد. کیم وو چونگ رازهایش در رسیدن به جایگاه موفقیتش را در این کتاب برملا کرده است که میتواند برای مدیران تازهکار جذاب و خواندنی باشد. کتاب «سنگفرش هر خیابان از طلاست» در دستهبندی موضوعی، جزو کتابهای موفقیت در کسبوکار و مدیریت صنعتی و شاید ژانر بیوگرافی قرار میگیرد.
نویسندهی کتاب «سنگفرش هر خیابان از طلاست» اصل کتاب را به زبان کرهای نوشته است؛ اما از سال ۱۳۷۱ تاکنون، ناشران مختلف بارهاوبارها آن را با ترجمههای متفاوتی از روی نسخهی انگلیسی با عنوان Every street is paved with gold: the road to real success به فارسی برگردانده و چاپ کردهاند. در میان ترجمههای مختلف این کتاب، ترجمههای خوب و روان کم نیستند؛ اما ترجمهای که در این معرفی کتاب انتخاب کردیم، از نشر پارسه است که در سال ۱۳۹۸ به چاپ بیستوپنجم رسید و با ترجمهی آرمین هدایتی چاپ شد.
کرار، از اعضای تحریریه نشریهی فورچون، دربارهی این کتاب مینویسد:
کیم به تصوراتی شخصیت میبخشد که آسیایشرقی را به مرکز رشد پویای اقتصادی تبدیل کرده است.
آمازون کتاب کیم وو چونگ را مجموعهای از نکتههای اثباتشده و تکنیکهای منحصربهفرد میداند.
کیم وو چونگ «Kim Woo-jung» در دسامبر ۱۹۳۶ در کرهجنوبی بهدنیا آمد. وو چونگ نام کرهای و کیم نامخانوادگی او است. کیم از پسرک روزنامهفروش تهیدست به صاحب کسبوکاری تبدیل شد که اکنون فروشش از سونی و زیراکس هم بیشتر است. از او در سراسر جهان، بهویژه در کرهجنوبی، بهعنوان میلیاردری خودساخته یاد میشود. تا سال ۱۹۹۹، مدیر شرکت دوو بود و بعد از فروپاشی دوو، تبعید شد و در فهرست اینترپل قرار گرفت.
سرانجام سال ۲۰۰۵ و بعد از بازگشت به کرهجنوبی، دستگیر شد و مسئولیت کامل سقوط دوو را پذیرفت و بهدلیل آسیبهای وارده از مردم عذرخواهی کرد. با وجود سوابق بزهکاری و اتهامات موجود در کارنامهی کیم، از او بهعنوان فردی با هوش مالی چشمگیر و توانا در استفاده از فرصتها و موفق در نجات شرکتهای در حال سقوط یاد میشود. کیم وو چونگ در دسامبر ۲۰۱۹ دار فانی را وداع گفت.
شاید مهمترین نکتهای که در کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست بر آن بارها تأکید شده است، زیاد و سخت کارکردن باشد. اگرچه کیم وو چونگ در دوران زندگیاش اشتباهاتی مرتکب و باعث شد سالهایی را در زندان سپری کند یا شرکتش در بحران مالی آسیا در سال ۱۹۹۹ ورشکست شود، نوشتههایش بدیندلیل نیز ارزشمند است که میتواند کارهایی را به کارآفرینان جوان بیاموزد که نباید انجام دهند.
کتاب او در آمازون از نظر رتبهبندی جایگاه چشمگیری ندارد و دیدگاههای مثبت و منفی متفاوتی دربارهاش ثبت شده است؛ اما آنچه خواندن مطالب او را درخور توجه میکند، شخصیت جنجالی او و تأثیر فراوان و قدرتمندی است که بهدلیل هوش مالیاش بر اقتصاد بسیاری از شرکتهای کرهای (هرچند گاهی منفی) برجای گذاشته است. بهنظر میرسد خواندن این کتاب برای هر مدیر و کارآفرین جوانی میتواند الهامبخش و انگیزهدهنده باشد تا راه بد را از خوب تشخیص دهد و از اشتباهات او درس بگیرد و از لابهلای صحبتهایش، سختکوشی را برای کسب موفقیت از راه درست کشف کند. کتاب او از آثار پرفروش کرهجنوبی در دوران خود بوده است.
پاسخ ها