ویروس کرونا و ترکیب آن با فناوری منجر به رخ دادن اتفاقهایی در جهان امروز شده است که ظاهرا تکرار تاریخ را نشان میدهد.
ویروس کرونا و بحرانهایی که در پی شیوع آن در سطح جهانی رخ داد، بسیاری از متخصصان را در حوزههای متنوع شوکه کرد. حتی کارشناسان باسابقهی اپیدمی که تجربههایی همچون ویروس کشندهی سارس را در سابقه داشتند، با مشاهدهی رخداد پیشآمده و عواقب آن، به فکر فرو رفتند. قرنطینهی وسیعی که ابتدا در محل شیوع بیماری، ووهان چین، انجام شد و سپس به ۱۴ شهر همسایه و تقریبا به کل کشور توسعه یافت، بزرگترین قرنطینهای بود که در تاریخ مشاهده کردهایم.
باوجود عجیب و جدید بودن رخدادهای پیشآمده بر اثر ویروس کرونا و بیماری مرتبط با آن موسوم به کووید ۱۹ (COVID-19)، بسیاری کارشناسان، رخدادهای پیشآمده را شبیه به همهگیریهای تاریخی میدانند و بهنوعی آن را تکرار تاریخ خواهندهاند. در هر رخداد همهگیری، نشانهها و الگوهای ثابت ایدئولوژیکی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شکل میگیرند. در دنیای امروز، فناوری و ساختارهای جهانیسازی باعث شدهاند تا تقریبا تمامی الگوهای همهگیری بهصورت همزمان، مجددا تکرار شوند.
اپیدمیها همیشه براساس دانش انسان از روشهای انتقال و پیشگیری شکل میگیرند همین دانش، در اکثر مواقع حتی گسترش و پیشگیری از شیوع را نیز شکل میدهند. انسانها از قرنها پیش تلاش میکردهاند تا از افراد بیمار با نشانههای واگیردار دوری کنند. از زمان عهد عتیق تا دورانی که افرادی همچون بقراط بهعنوان دانشمندان بزرگ شناخته میشدند، دستورهای پیشگیری از ابتلا به بیماریهای واگیردار وجود داشته است. همهی آنها پیشنهاد میکردهاند که از افرادی با نشانههای آبریزش، سرفه، عطسه و هر علامت مشابه، دوری کنیم. البته پیشنهادهای مذکور، همگی پیش از شکلگیری دانش انسان از میکروبها تدوین شده بودند و بههمین دلیل، درک کاملی از دلیل شیوع بیماری نداشتند. درنهایت، بسیاری از شیوههای پیشگیری سنتی، کارآمدی کافی را نداشتند.
فراموش نکنید که روشهای علمی شناسایی بیماریهای میکروبی و ویروسی و نحوهی شیوع آنها، مفاهیمی جدید در تاریخ بشر هستند. بههرحال در بحران اخیر نهتنها دلیل ابتلا به ویروس کرونا بهسرعت کشف شد، بلکه پس از چند ساعت بررسی ژنوم اصلی آن، دانشمندان NIH توانستند پروتئین مناسب برای ساخت واکسن را نیز شناسایی کنند. نظارت مدرن، ابزارهای سلامت عمومی، آژمایشهای حرفهای و سیستمهای بررسی دقیق، همگی باعث شدهاند تا تحلیل بیماری و اقدام علیه آن، سرعت بگیرد.
اپیدمیهای جهانی عموما با خسارتهای شدید بر کسبوکارها و اقتصاد همراه هستند. همین خسارتها، تأثیر عمیقی بر واکنش عمومی نسبت به ویروس دارند. سقوط اخیر در بازارهای بزرگ مالی در هفتهی گذشته و رخدادهای مشابه آن تنها یک مثال از آثار عمیق همهگیریها روی ملتها، کسبوکارها و افراد محسوب میشود. تعطیلی بنادر و فرودگاهها و دیگر زیرساختهای سفر، هزینههای سنگینی بههمراه دارد. به این موارد، تعطلیی مراکز آموزشی و کارخانهها و دفاتر کاری را هم اضافه کنید.
ویروس SARS که در سال ۲۰۰۳ یک همهگیری بزرگ را بههمراه داشت، هزینهای نزدیک به چند ده میلیارد دلار به اقتصاد جهانی تحمیل کرد و احتمالا COVID-19 خسارتی بسیار بزرگتر را بههمراه خواهد داشت. بهعلاوه، امروز بازارهای جهانی بیشازپیش به هم متصل هستند و امکان فروش عظیم سهامها در همهی سطوح هنوز وجود دارد. درنتیجهی همین اتصال (که از دستاوردهای فناوری محسوب میشود) شاید شاهد بحرانهای مالی بسیار عظیم باشیم که چند دهه پیش، قابل تصور هم نبودند.
پنهانکاری و عدم شفافیت در دوران بحرانهای سلامتی، در تمامی سطوح از سیاست تا اقتصاد، آثاری منفی بههمراه دارد. درواقع کارشناسان اعتقاد دارند پنهانکاری و رازداری در این موارد منجر به شیوع بیشتر اپیدمی میشود و مدیریت سلامت عمومی را هم دشوار میکند.
هامبورگ در سال ۱۸۹۲ بزرگترین بند جهان بود و چندین کشتی باری و مسافری از آن به مقاصد گوناگون حرکت میکردند. مقامهای شهر هامبورگ با همهگیری وبا روبهرو شدند که از آسیا و هند و اروپای شرقی به آلمان رسیده بود. آنها درمقابله با بحران پیشآمده، تصمیم به ادامهی کسبوکار معمول خود گرفتند که منجر به شیوع هرچه بیشتر بیماری به سرتاسر جهان شد.
چین در سال ۲۰۰۳ هرگونه انتشار اطلاعات پیرامون ویروس سارس (از ویروسهای خانوادهی کرونا) را بهمدت ۶ ماه متوقف کرد. زمانیکه بحران بهشدت شیوع پیدا کرده بود و به هنگکنگ و تورنتو و نقاط دیگر جهان هم رسید، مقامها بالاخره آن را پذیرفتند. پنهانکاری دربارهی ویروس مذکور، آثار مخرب بسیار شدیدی داشت.
منابع خبری متعدد ادعا میکنند که دولت چین دربارهی ویروس کرونا جدید هم بهمدت یک ماه پنهانکاری اطلاعاتی کرده است. اقدام آنها در شرایط کنونی منجر به سرعت یافتن شیوع بیماری در سطح جهانی شد. در دنیای امروز که بیش از همیشه به دهکدهای جهانی شباهت دارد، هرگونه شیوع بیماری، ظرفیت گسترش به همهی نقاط جغرافیایی را دارد. در قرن ۲۱، مرزها مقاومت کمی در برابر میکروبها و ویروسها دارند. درنتیجه نیاز به یک آمادگی جهانی در برابر همهگیریها داریم که با قدرت و بودجه و تأثیرگذاری شدید، پشتیبانی شود.
در تمامی همهگیریهای تاریخی، پوشش همهجانبهی رسانهای بخش مهمی از خصوصیات بحران بوده است. حتی پیش از تولد صنعت چاپ و روزنامهنگاری گسترده، ژورنالیستها، دانشمندان، اساتید دانشگاه و دیگران، دربارهی همهگیریها مینوشتهاند. تفاوت دنیای امروز در حضور شبکههای اجتماعی همچون توییتر و اینستاگرام و فیسبوک دیده میشود. با در دسترس بودن منابع متعدد برای جمعیت عظیمی از مردم جهان، قدرت هدایت و حتی منحرف کردن اخبار و اطلاعات، چندین برابر بهنظر میرسد. در شرایط کنونی، اظهارنظرهای شخصی خطرناک شدهاند و حتی برخی اوقات آثار مرگبرای در همهگیری کنونی دارند.
انسانها همیشه در شرایط بحران همهگیری، عادت اتهامزنی به جوامع دیگر را از خود نشان دادهاند. در طول تاریخ و در جوامع گوناگون، افراد کمبرخوردار همیشه متهم به بیماریزایی بودهاند. در جریان «مگ سیاه» در قرت ۱۴ میلادی، یهودیها متهم به گسترش بیماری «طاعون خیارکی» شدند. در قرن ۱۹، بیماریهای واگیرداری همچون وبا و تیفوس و تب زرد در ایالات متحده شیوع پیدا کردند. مردم در آن زمان مهاجران یهودی، ایرلندی، ایتالیایی و کارگران مکزیکی را عامل شیوع بیماریها میدانستند. بههرحال در طول تاریخ، مثالهای متعددی وجود دارد که در آنها، جمعیتی خاص به شیوع اولیهی یک بیماری کشنده متهم شدهاند.
بحرانهای همهگیری عموما با وضع قوانین جدیدی در حوزههای مهاجرت و حتی آزادی شخصی همراه میشوند. درواقع قوانین تلاش میکنند تا بحران پیشآمده را محدود کرده و از شیوع هرچه بیشتر آن جلوگیری کنند. لغت قرنطینه تا میانهی دههی ۱۳۰۰ میلادی و شیوع «مرگ سیاه» وجود خارجی نداشت. همهگیری مذکور، تقریبا یکسوم از جمعیت اروپا را به کام مرگ کشاند. کلمهی قرنطینه برای اولینبار از لغت ایتالیایی Quarantenaria بهمعنای ۴۰ روز گرفته شد.
وقتی ایتالیا برای اولینبار قانون قرنطینه را در ونیز اجرا کرد، ورود هرگونه کشتی و کالا به بنادر شهر، بهمدت ۴۰ روز ممنوع شد تا از ورود هرگونه بیماری واگیردار جلوگیری شود. زمان ۴۰ روزه به این دلیل تصویب شد که تصور عمومی و متخصصان بر از بین رفتن خودبهخود ویروسها و اپیدمی مرتبط با آنها پس از ۴۰ روز استوار بود. بهعلاوه، بقراط اعتقاد داشت که بیماریهای عفونی عمری کمتر از ۴۰ روز دارند و تنها بیماریهای مزمن، بیش از ۴۰ روز در فرد مبتلا باقی میمانند. بههرحال دورهی مذکور پس از چند دهه به ۳۰ روز کاهش یافت.
در جریان انقلاب صنعتی، کشورهای اروپایی متعدد مفهومی بهنام کمربند بهداشتی توسعه دادند که در آن، نیروهای نظامی هرگونه ورود و خروج افراد مشکوک به بیماری یا دارای استعداد ابتلا به یک همهگیری را ممنوع میکردند. تا قرن ۱۹، تقریبا تمامی شهرهای بزرگ، زیرساختی برای نگهداری از بیماران مبتلا به همهگیریهای حاد توسعه داده بودند تا آنها را از مردم سالم جامعه دور کنند. تا پیش از کشف و توسعهی داروهایی همچون واکسن، افراد مبتلا به همهگیری کشنده عموما بدون دریافت خدمات درمانی رها میشدند. سرنوشت آنها با مرگ یا بهبودی خودبهخود به پایان میرسید.
چین در جریان همهگیری کرونا، سیاستهای قرنطینه را در سطوحی پیادهسازی کرد که از زمان شیوع مرگبار آنفولانزا در سال ۱۹۱۸، بیسابقه بود. برنامههای قرنطینهی سال ۱۹۱۸ شامل چند مرحلهی مهم بود. ابتدا افراد مبتلا به بیماری در بیمارستانهای مخصوص ایزوله نگهداری میشدند. افرادی که در تماس با آنها بودند نیز به قرنطینهی خانگی میرفتند و حتی در برخی موارد، حملونقل عمومی تعطیل شد. در مرحلهی بعدی، تمامی گردهمآییهای اجتماعی لغو شدند. مرحلهی آخر با تعطیلی مدارس همراه بود؛ چون کودکان و نوجوانان در معرض خطر بیشتر آنفولانزا بودند. چین همین سیاستها را در سطحی بسیار گستردهتر برای مقابله با کووید ۱۹ بهکار گرفت.
کشورهای دیگر در معرض کرونا نیز سیاستهای قرنطینهی مشابه با چین را برای پیشگیری از افزایش شیوع بیماری جدید در پیش گرفتهاند. ازطرفی، کارشناسان میگویند سیاستهای واشنگتن در مقابله با بحران مشخص نیست. دونالد ترامپ، معاون اول خود را مسئول سیاستگذاری دربارهی بحران پیشآمده کرد که هیچ تجربه و دانشی در علوم پزشکی ندارد. بههرحال بحران پیشآمده نیازمند واکنش دقیقتر دولتمردان خواهد بود تا تصمیم به اقدامهای حیاتی را در زمان مناسب، اتخاذ کنند.
در طول تاریخ، همهگیریها و تصمیمهای سیاسی در مقابله با آنها، همیشه منجر به درگیریهای داخلی سیاسی در سطح محلی و ملی شدهاند. درگیری در چنین سطوحی عموما باعث وخامت اوضاع میشود و حتی شیوع بیماری را بیشتر میکند. موفقترین اقدامهای تاریخی در جهت سلامت عمومی، همیشه با ارتباط همکارانه و مبتنی بر اعتماد مقامهای قانونی و شهروندان همراه بودهاند.
در مقابله با بحرانهای همهگیری، ارتباط دائم و شفاف، مشاورههای روانشناسی، غذا و آب و تفریح کافی برای افراد در قرنطینه و موارد مشابه، نقشی حیاتی دارند. چنین مواردی در طول تاریخ نقش راهگشای خود را بهخوبی نشان دادهاند. البته، قطعا دستیابی به چنین امکاناتی در دوران اوجگیری یک همهگیری، بسیار دشوار و طاقتفرسا خواهد بود.
ویروس کرونا جدید تمامی نشانههای تاریخی بالا را مجددا در برابر چشمان ما پدیدار کرد. از همه مهمتر، ادعای انقلاب در روشهای مقابله با همهگیریها بود که به چالش کشیده شد. از سالهای ابتدایی قرن ۱۹، متخصصان اپیدمی و قانونگذاران همیشه ادعا کردهاند که به آمادگی در سطح جهانی برای مقابله با هر بحران همهگیری رسیدهاند. ازطرفی، همیشه روشهای واکنش آنها تا چند قرن ناکارآمد بودهاند.
فناوری و آثار جهانیسازی باعث شدند تا در بحران جدیدی کرونا، تاریخ تکرار شود. همین موارد میتوانند به ما کمک کنند تا تاریخ را به شکل دیگری بنویسیم. اکنون ابزارها و منابع متعددی برای کمک به تحول در واکنشها در اختیار بشر قرار دارد. دیگر هیچ بهانهای برای عملکرد ناهماهنگ نداریم، چرا که خطر شکست بسیار بالا است و هزینههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن کمرشکن خواهد بود.
درنهایت، بسیاری از کارشناسان بینالمللی هم امیدوار هستند که طبیعت، خود به مقابله در برابر ویروس کرونا برخیزد. شاید با گرمتر شدن دما، شیوع ویروس کاهش پیدا کند و بتوان آن را بهتر کنترل کرد.
پاسخ ها