همه ما انسانها برای گذران زندگی به یک سری احتیاجات مانند خوراک، پوشاک، مسکن و سرگرمی نیاز داریم. و اکثر این موارد با پول به دست میآیند. مسلما برای به دست آوردن پول هم به کار یا شغل نیاز داریم تا بتوانیم هر چه را که میخواهیم تهیه کنیم؛ اما آیا هر کاری که از طریق آن پول به دست بیاوریم شغل محسوب میشود؟ مثلا ممکن است در ازای دزدی یا گدایی هم پول به دست بیاوریم، اما آیا کار درستی است و اصلا شغل محسوب میشود؟ مسلما نه! پس شغل تعریف خاص خود را دارد و شاغل هم فردی با ویژگیهای خاص است.
تا به حال به این فکر کردهاید که شغل با حرفه چه فرقی دارد؟ فرصت شغلی چیست و چه تفاوتی با موقعیت شغلی دارد؟ با من همراه باشید تا به جواب همه این سوالات برسید.
وقتی سوال شغل چیست و انواع آن مطرح می شود، همه فکر میکنند که با مفهوم سادهای روبهرو هستند که مشخص و واضح است؛ اما آیا تعریفی هم برای این واژه دارند؟ خود شما چطور؟ برای تعریف شغل چه جمله یا توضیحی دارید؟ وقتی کلمه job یا occupation را در فرهنگ لغت پیدا میکنیم، به چنین تعاریفی میرسیم:
افراد متخصص یا نهادهای مختلف تعریف خاصی از کار، شغل و شاغل ارائه میدهند. مثلا مرکز آمار ایران چنین تعریفی ارائه داده است:
به هر فعالیت اقتصادی، فکری یا جسمی که برای کسب درآمد - چه نقدی و چه غیر نقدی - انجام می شود و طی آن محصول یا خدماتی ارائه می شود، کار می گویند.
بنابراین افراد شاغل به طور کلی در دو دسته قرار میگیرند:
خب تا اینجا در مورد شغل صحبت کردیم، اما در مورد تعریف شاغل اختلافات زیادی وجود دارد. مثلا مرکز آمار ایران ادعا میکند که یک تعریف بینالمللی و استاندارد ارائه داده است، اما وقتی به تعریف نگاهی میاندازیم، میبینیم که با واقعیتهای جامعه همخوانی ندارد.
مرکز آمار ایران چنین تعریفی برای افراد شاغل ارائه داده است:
افراد شاغل، اشخاص ۱۵ سال به بالا هستند که بر اساس تعریف کار در طول یک هفته حداقل یک ساعت کار کرده باشند یا به عللی به طور موقت کار خود را رها کرده باشند.
اما مرکز آمار ایران به چنین تعریفی هم بسنده نمیکند و به یک سری افراد که بدون مزد نیز کار میکنند، شاغل میگوید. مثلا فردی که برای یکی از اعضای خانواده یا فامیل خود کار میکند ولی مزدی دریافت نمیکند.
بر این اساس یک سری از افراد اشتغال ناقص دارند. یعنی افرادی که:
در طول یک هفته در محل کار حاضر یا غایب بودهاند و به عللی مانند رکود اقتصادی، رکود کاری، کم بودن ساعت کاری، پیدا نکردن شغلی با ساعت کاری بیشتر و … کمتر از ۴۴ ساعت کار میکنند و میتوانند در طول هفته کار اضافی هم انجام دهند.
خب اگر بخواهیم طبق تعریف مرکز آمار ایران به این مسئله نگاه کنیم، تقریبا همه افراد جامعه شاغل محسوب میشوند. حتی پسر بچهای که چند ساعت در هفته در مغازه سلمانی پدرش کار میکند و کار او تنها تی کشیدن و گردگیری مغازه است!
این تعریف تنها برای گرفتن آمار مفید است و به کار یک مدیر منابع انسانی نمیآید. پس مجبوریم به تعریفهای دیگری که در سطح بینالمللی عنوان شدهاند، رجوع کنیم. طبق تعریف سازمان بینالمللی کار (ILO) انواع شغل در دنیا تعریف متفاوتی با تعریف مرکز آمار ایران دارد:
کار فعالیتی است که افراد با هر سن و جنسیتی و با هدف تولید یک محصول یا ارائه خدمات انجام میدهند. این فعالیت برای خود شخص یا افراد دیگر ارزش، فایده یا آوردهای دارد. کار زمانی معنی دارد که استخدام نیز وجود داشته باشد.
در این تعریف صحبتی از قانونی بودن یا رسمی و غیررسمی بودن نیست. در ضمن کارهایی که مخصوص خود شما است و سایر افراد نمیتوانند به جای شما انجام دهند، کار محسوب نمیشود. مثلا تمیزکاری مغازه، خوابیدن یا وقتگذرانی.
سوال دیگری که ممکن است پیش بیاید این است که یک فرد میتواند چند شغله باشد؟ مسلما بله. حتی اگر یک فرد کاری مشابه را برای دو شرکت یا سازمان متفاوت انجام دهد، دو شغله محسوب میشود.
به طور کلی شغل ترکیبی از
است که در یک سازمان به فرد داده میشود.
مرکز آمار ایران برای افراد بیکار هم تعریفی ارائه داده است. طبق این تعریف:
بیکاران افراد ۱۵ سال به بالایی هستند که همزمان شرایط زیر را داشته باشند:
۱. در طول یک هفته کاری که بابت آن مزد بگیرند انجام ندهند (خوداشتغالی هم نداشته باشند)
۲. در طول یک هفته مرجع و سه هفته پیش از آن به دنبال کار باشند
۳. در طول یک هفته مرجع یا هفته پس از آن آماده یک کار مزدبگیری یا خوداشتغالی باشند. افرادی هم که کار خود را در آینده آغاز میکنند یا در حال انتظار برای برگشت به کار قبلی خود هستند – و در حال حاضر کاری نداشته و آماده انجام کار هستند – بیکار محسوب میشوند.
گاهی اوقات شغل و موقعیت شغلی با هم اشتباه گرفته میشوند و به جای هم به کار میروند. اما باید بدانید که این دو یعنی Job و Position تفاوتهایی با هم دارند. در ادامه با یک مثال ساده این تفاوت را بیان میکنیم:
فرض کنید یک شرکت آموزش خصوصی دروس کنکور با سه منشی، یک حسابدار، یک مدیر و یک سرایدار وجود دارد. این شرکت پانزده معلم استخدام کرده است. اگر این معلمها وظیفه مشابهی داشته باشند، میتوانیم بگوییم که در این شرکت پنج شغل وجود دارد: مدیر، حسابدار، معلم، منشی و سرایدار. اما تعداد موقعیتهای شغلی این موسسه بیست مورد – به غیر از مدیر – است.
با این مثال تا حد زیادی مفهوم موقعیت شغلی را درک کردهاید. مثلا ممکن است شما به دنبال کار حسابداری باشید و در حال حاضر پنج موقعیت شغلی برای مصاحبه در اختیار دارید. با انجام این مصاحبهها میتوانید یکی از فرصتهای شغلی را اشغال کنید و شروع به کار کنید.
پس شغل مجموعهای از فعالیتها و مسئولیتهای خاص است که افراد آنها را تعریف میکنند. اما ممکن است در یک شرکت برای هر شغل چندین فرصت شغلی وجود داشته باشد. مثلا در بخش مالی و حسابداری شرکت چهار حسابدار را استخدام کردهاید. در این صورت چهار موقعیت شغلی برای حسابداری تعریف کردهاید.
این موضوع در ردههای بالای سازمانی کمرنگتر میشود. مثلا تنها یک مدیر مالی، یک مدیر داخلی و یک مدیر عامل در یک شرکت وجود دارد.
پاسخ ها