کودکان برای یادگیری مدیریت و عملکرد در مواجهه با استرسی که احساس میکنند، به کمک نیاز دارند. یکی از راههای کمک به کودکان، اذعان به احساسات آنهاست . مهم است که کودکان آنچه را که احساس میکنند درک کنند، ما کلمه "استرس" را با آگاه کردن آنها از اینکه ممکن است "دلشان شور بزند" یا اینکه قلبشان ممکن است بتپد، به آنها آموزش دهیم. به کودکان بگویید که احساس عصبانیت، تنهایی، ترس یا تنهایی اشکالی ندارد. به کودکان نام یا کلمات مربوط به احساساتشان و راههای مناسب برای ابراز آنها را آموزش دهید. به تجربه کودک بیشتر از رفتاری که نتیجه آن است، علاقه نشان دهید. مواقعی وجود دارد که کودک فقط برای اطمینان خاطر به آغوش نیاز دارد. در مورد کودکان بزرگتر، به آنها کمک کنید تا یاد بگیرند که خودشان مشکل را حل کنند و استراتژیهای مدیریتی (مقابله) را ارائه دهند. این امر استقلال و تسلط آنها را در ارائه گزینهها، یافتن راهحلها یا یافتن راههای دیگر برای آرام کردن خود ایجاد میکند. به عنوان مثال، اگر کودکی مرتباً کودکان دیگر را مورد آزار و اذیت قرار میدهد، دروغ میگوید، کنارهگیری میکند، تسلیم میشود، به کودکان دیگر آسیب میرساند یا آنها را سرزنش میکند، بزرگسال میتواند از کودک بپرسد که چه راههای دیگری برای مدیریت موقعیتی که باعث واکنش در کودک شده است، وجود دارد.
ایجاد یک محیط مثبت - کودکان را به خاطر کارهای قابل قبولی که انجام میدهند، تحسین کنید. تجربه استرس و تنش میتواند به تضعیف مفهوم و اعتماد به نفس فرد منجر شود. به کودکان کمک کنید تا نکات مثبت خود و اینکه افراد ارزشمندی هستند را ببینند و درک کنند. بدون قضاوت در مورد کودک یا موقعیت به او گوش دهید؛ یعنی اگر کودک تصمیم گرفت در مورد موقعیتی که باعث استرس او شده است با شما صحبت کند، به او کمک کنید. به کودک کمک کنید تا در بیان احساسات خود احساس راحتی کند. به کودک در روشن کردن احساساتش کمک کنید. ممکن است لازم باشد هرگونه تصور غلطی را که کودکان ممکن است در مورد خود یا احساساتشان داشته باشند، اصلاح کنید.
یک الگوی خوب باشید - کودکان از ما درس میگیرند، چه این درسها مثبت باشند و چه منفی. به خاطر داشته باشید که کودکان تقلیدگر هستند و ممکن است با همان روشهایی که میبینند بزرگسالان استرس خود را مدیریت میکنند، با استرس کنار بیایند. در برخی موارد، توضیح دادن، به خصوص برای کودکان بزرگتر، که چرا کاری انجام میشود، مناسب است. این توضیح اغلب میتواند واکنش کودک را کاهش دهد.
از طریق داستان به کودکان کمک کنید - گاهی اوقات کودکان نمیتوانند در مورد پریشانی که احساس میکنند با ما صحبت کنند. ممکن است کلمات یا مفاهیمی برای بیان آسان خود نداشته باشند. ممکن است احساس خجالت، شرم، گناه یا شرمندگی کنند. اگر سعی کنید با منطق بزرگسالان با آنها صحبت کنید، اکثر کودکان "خاموش میشوند". چگونه میتوانیم با کودکان در مورد ترسها و مشکلاتشان صحبت کنیم؟ چگونه میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم، به آنها بفهمانیم که آنها را درک میکنیم و راههایی برای مدیریت ترسهایشان و یافتن آرامش به آنها پیشنهاد دهیم؟ داستانها پاسخ بسیار خوبی هستند. کودکان به زمان داستان "علاقه" نشان میدهند. برخی از داستانها، داستانهای درمانی هستند که به کودکان کمک میکنند احساس بهتری داشته باشند و با ترسها و مشکلات خود بهتر کنار بیایند. شخصیت داستان میتواند یک پسر یا دختر کوچک درست مانند آنها باشد. آنها نگران چیزهای مشابهی هستند و مشکلات مشابهی برای مقابله با آنها دارند. در داستان، پسر یا دختر راههایی برای مقابله و حل مسائل نگرانکننده کودک پیدا میکنند. همانطور که کودک به داستان گوش میدهد، میتواند با قهرمان داستان همذاتپنداری کند. در داستان امنیت وجود دارد. کودک آزاد است که گوش دهد و یاد بگیرد، بدون اینکه احساس خجالت یا ناراحتی کند.
گفتن داستانهایی درباره کودکانی که احساساتی درست مانند احساسات آنها دارند، به آنها کمک میکند تا بفهمند که کودکان دیگر نیز این شرایط را تجربه کردهاند. این برای کودکان بسیار اطمینانبخش است. همچنین به آنها میفهماند که شما احساسات آنها را درک میکنید.
قصهگویی همچنین راهی برای برقراری ارتباط با کودکان فراهم میکند. اگر از احساسات کودکان مطمئن نیستید، میتوانید از آنها بپرسید: «و به نظر شما جان (نام شخصیت داستان) بیشتر از همه نگران چه چیزی بود؟» پاسخی که کودک میدهد، بازتاب مستقیم ترسها یا خشم خودش خواهد بود. این ارتباط در مورد داستان میتواند بسیار مؤثر باشد زیرا کودکان میتوانند در مورد احساسات و ترسهای شخصیتهای داستان بسیار صادق و روشنگر باشند، حتی اگر در مورد احساسات خودشان تمایلی نداشته باشند.
وقتی والدین برای کودک قصه میگویند، فضایی از گرمی و صمیمیت ایجاد میشود که هم برای والدین و هم برای کودکان آرامشبخش است. به عنوان والدین، دانستن اینکه قصهگویی یک تکنیک ساده، طبیعی و قدیمی است که میتواند برای آرامش کودکان استفاده شود، مفید است.
اگر کودکی دچار استرس است، راههای دیگری برای کمک به او برای کنترل اوضاع وجود دارد. هدف، کمک به کودک برای آرامش یافتن است. برخی از این راهها عبارتند از: تمرینهای تنفس عمیق، گوش دادن به موسیقی آرامشبخش، خواندن شعرهای کودکانه و بازیهای انگشتی، گوش دادن به صدای باران، نقاشی یا رنگآمیزی. این «استرسشکنندهها» میتوانند به کودک کمک کنند تا سطح استرسی را که احساس میکند کاهش دهد. کودکان همچنین میتوانند یاد بگیرند که انرژی مثبت استرس را مهار کرده و از آن به نفع خود استفاده کنند.
پاسخ ها