بچه هایی رو میشناسی که اینجوری باشن؟
هایدی گزل، از دانشگاه کارولینای شمالی در گرینزبورو، این توصیف سه قسمتی را به تقریباً ۷۰۰ دانشآموز کلاس سوم ارائه داد تا آنها بتوانند به او در شناسایی آنچه روانشناسان رشد «کودکان مضطرب و گوشهگیر» مینامند، کمک کنند. این کودکان میخواهند با همسالان خود تعامل داشته باشند، اما کمرویی آنها را عقب نگه میدارد.
وقتی بچههای خجالتی در کنار بچههای دیگر هستند، احساس میکنند غریبهها به آنها نگاه میکنند. حتی در میان چهرههای آشنا، آنها اغلب به تنهایی بازی میکنند یا فقط در سکوت، بدون اینکه به آنها ملحق شوند، به تماشای تفریح دیگران میپردازند.
بسیاری از کودکان خجالتی در یک چرخه معیوب گرفتار میشوند که آنها را از ارتباط با سایر کودکان باز میدارد: از آنجا که در محیطهای اجتماعی احساس ناراحتی میکنند، از تعامل با همسالان خود اجتناب میکنند. این بدان معناست که آنها تمرین کمتری برای صحبت کردن و بازی با سایر کودکان دارند، بنابراین فرصت کمتری برای توسعه مهارتهای اجتماعی — از جمله گفتگو، حل و فصل مشاجرات، رعایت نوبت یا کشف کارهای سرگرمکننده برای انجام دادن با هم — دارند. فقدان نسبی مهارتهای اجتماعی آنها بیشتر به احساس ناراحتی و تمایل آنها به اجتناب از موقعیتهای اجتماعی منجر میشود.
بچههای خجالتی خودشان را از بقیه جدا نگه میدارند، چون روی ناراحتی خودشان تمرکز دارند. برای مثال، آنها زمان زنگ تفریح را صرف مطالعه میکنند یا در سکوت از فاصله سه متری به بچههای دیگر خیره میشوند. متأسفانه، پیام ناخواستهای که با این کار به همسالان خود میفرستند این است که نمیخواهند با آنها دوست باشند.
بچههای دیگر اغلب به این رفتار گوشهگیرانه واکنش منفی نشان میدهند. در مقایسه با بچههایی که از دیگران کنارهگیری نمیکنند، بچههای خجالتی بیشتر احتمال دارد که توسط همسالان خود مورد تنفر قرار گیرند. پسران خجالتی معمولاً بیشتر از دختران خجالتی مورد قضاوت قرار میگیرند. (توجه: واکنش به خجالتی بودن ممکن است مختص فرهنگ باشد؛ طبق بررسی روبین و همکاران در سال ۲۰۱۰، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد خجالتی بودن ممکن است در برخی از فرهنگهای آسیایی از نظر اجتماعی قابل قبولتر باشد.)
بر اساس رتبهبندی همسالان و مشاهدات زمین بازی، گزل سه زیرگروه مهم از کودکان خجالتی را شناسایی کرد که هر کدام الگوهای روابط اجتماعی بسیار متفاوتی داشتند. همه این کودکان رفتارهای خجالتی ذکر شده در بالا را نشان میدادند، اما آنچه آنها علاوه بر خجالتی بودن انجام میدادند، به شدت به نحوه برخورد سایر کودکان با آنها مرتبط بود. (توجه: برخی از کودکان خجالتی در هیچ یک از این دستهها قرار نمیگرفتند.)
۱. بچههای خجالتیِ سازگار
اگرچه این کودکان شروع کننده مکالمه یا بازی نبودند، اما وقتی یکی از همسالانشان به آنها نزدیک میشد، به گرمی پاسخ میدادند. این کودکان عموماً توسط همسالانشان پذیرفته میشدند و تقریباً به اندازه بچههای اجتماعیتر دوست داشتند. سایر کودکان آنها را نسبتاً سرگرم کننده و باهوشتر از حد متوسط میدانستند. علیرغم تمایلشان به عقبنشینی، گشودگی آنها به پیشنهادهای کودکان دیگر — و شاید روابط خانوادگی مثبت آنها — به آنها اجازه میداد تا مهارتهای اجتماعی کافی را برای کنار آمدن با همسالان خود توسعه دهند.
۲. بچههای خجالتی نابالغ
این کودکان معمولاً در موقعیتهای اجتماعی عقب میکشیدند، اما وقتی سعی میکردند به همسالان خود نزدیک شوند، این کار را به شیوههایی انجام میدادند که بچههای دیگر آن را بچگانه یا آزاردهنده میدانستند. برای مثال، گزل از دختری یاد میکند که پس از «بیرون رفتن» در بازی توییستر، بارها با پرسیدن «میتوانیم یک بازی دیگر انجام دهیم؟» حرف بچههای دیگر را قطع میکرد — حتی با اینکه آنها هنوز درگیر آن بازی بودند.
سایر کودکان عمدتاً بچههای خجالتی نابالغ را نادیده میگیرند. آنها بیشتر از بچههای خجالتیِ سازگار، مورد بیمهری همسالان خود قرار میگیرند، زیرا بین گوشهگیری و جلب توجه به خودشان به روشهای مخرب و آزاردهنده در نوسان هستند. آنها همچنین دوستان کمتری نسبت به افراد معمولی داشتند.
۳. بچههای خجالتی پرخاشگر
به نظر میرسد که کودکانی که هم پرخاشگر و هم خجالتی هستند، متناقض باشند، اما گزل زیرگروهی از کودکان خجالتی را شناسایی کرد که بیشتر در خود فرو میرفتند، اما وقتی با همسالان خود تعامل داشتند، اغلب این کار را با عصبانیت یا خصومت انجام میدادند. در مقایسه با کودکان اجتماعیتر و سایر کودکان خجالتی، این کودکان بیشترین مشکل را در روابط با همسالان خود دارند. آنها به احتمال زیاد توسط همسالان خود طرد، طرد یا مورد آزار و اذیت قرار میگیرند — تا حدی به این دلیل که رفتار آنها بسیار ناخوشایند است و تا حدی به این دلیل که دوستان بسیار کمی برای محافظت یا دفاع از خود دارند.
درمان شناختی-رفتاری استاندارد برای اضطراب شامل کمک به افراد در مواجهه با موقعیتهای ترسناک است تا بتوانند اعتماد به نفس خود را برای مدیریت آنها افزایش دهند. با این حال، زیرگروههای کودکان خجالتی که توسط گزل شناسایی شدهاند، به وضوح نشان میدهند که ما نمیتوانیم فقط کودکان خجالتی را به موقعیتهای اجتماعی سوق دهیم و امیدوار باشیم که اوضاع درست شود. به عنوان مثال، هم برای کودکان خجالتی نابالغ و هم برای کودکان خجالتی پرخاشگر، اضطراب آنها در مورد تعامل با همسالان کاملاً موجه است: همسالان آنها واقعاً تمایل دارند به آنها پاسخ منفی بدهند!
قرار گرفتن در معرض طرد شدن (بیشتر) به کودکان در افزایش اعتماد به نفس اجتماعی کمک نمیکند. کودکان خجالتی به راهنماییهای خاصی در مورد نحوه ارتباط مثبت با همسالان و همچنین تمرین این کار نیاز دارند.
کودکان خجالتی لازم نیست به طور جادویی به برونگراهای اهل مهمانی تبدیل شوند تا بتوانند در جمع جا بیفتند و دوست پیدا کنند. مطمئناً در دنیا جایی برای سبک آرامتری از ارتباط وجود دارد! با این حال، آنها باید راههایی برای تعامل پیدا کنند که با شخصیت آنها مطابقت داشته باشد و منجر به واکنشهای مثبت دیگران شود. در اینجا چند روش وجود دارد که میتوانید به فرزند خجالتی خود کمک کنید تا یاد بگیرد با همسالان خود کنار بیاید.
پاسخ ها