از کسر امتیاز تا قهرمانی با بهادر عبدی؛ شیث رضایی باید هم از من بدش بیاید؛ در سالروز قهرمانی سرخها بهادر عبدی هم حرفهای جالبی از آن دوران و اتفاقاتش دارد.
به گزارش ورزش، پرسپولیس 12 سال پیش موفق شد در دیداری جالب در نهایت سپاهان را در فینال لیگ شکست دهد و به عنوان قهرمانی دست یابد. فصلی پر ماجرا برای سرخها که البته با دستیابی به جام همراه شد. بهادر عبدی یکی از بازیکنانی بود که کمتر کسی تصور حضور فیکس او در ترکیب تیم را داشت اما او موفق شد ستارههای صاحبنام همپستی را کنار بزند و درباره آن روزها خاطرات جالبی دارد.
آن قهرمانی مقابل تمام قهرمانیها هیچ است!
آن فصل سراسر اتفاقات جالب و به یادماندنی بود و به بهترین شکل ممکن تمام شد. پرسپولیس کلی افتخار و قهرمانی دارد ولی فکر میکنم همه آنها مقابل قهرمانی آن فصل هیچ است و آن قهرمانی چیز دیگری بود. با وجود اینکه خیلیها نمیخواستند این اتفاق بیافتد ولی در نهایت به خواستهمان رسیدیم. 6 امتیاز از ما در حالی کم شد که یک امتیازش هم میتواند سرنوشت یک فصل را تغییر دهد.
اجازه ندادند به موقع از کسر امتیاز با خبر شویم
درست است که کسر 6 امتیاز از سوی فیفا انجام شد ولی این موضوع را خیلی زودتر در جریانش بودند ولی اجازه ندادند با خبر شویم. شاید اگر زودتر با خبر شده بودیم میتوانستیم اقدامی انجام دهیم و جلوی آن را بگیریم ولی کارشکنی کردند تا قهرمانی به ما نرسد که خدا را شکر حق به حقدار رسید.
نزدیک بود افشین قطبی را خفه کنم
همه چیز به خواست خدا جوری پیش رفت که گل ما به ثمر برسد و برنده شویم. همه آرزو داشتیم جای سپهر باشیم و با همان یک گل بار خودش را بست و تا آخر عمر میتواند به همان گل افتخار کند. آن لحظه واقعاً دراماتیک بود. تا دقیقه 97 بازی همه سرپا ایستاده بودند و داشتند دعا میکردند. خود من روی نیمکت ایستاده بودم و دل توی دلمان نبود. بعد از گل به قدری از خوشحالی قطبی را فشار دادم که نزدیک بود خفهاش کنم.
کسر امتیاز سپاهان برای سرباز احمدی چشم نمیشود
آن زمان فردوسی پور 7 دقیقه را بررسی کرد و دید درست است. سه امتیازی هم که از آنها کسر شد کمترین اتفاقی بود که میشد بیافتد. من در آن بازی یک متری حادثهای بودم که برای سرباز احمدی رخ داد چون دفاع راست بازی میکردم. بعدش هم دیدید که چه بلای سر آن بنده خدا آمد و اگر 30 امتیاز هم کسر میشد جبران آن اتفاق نبود. مثل الان که برخی تیمها ضعف فنی خودشان را میخواهند بپوشانند و اسم بیماری را میآورند.
به شیث حق میدهم با من مشکل داشته باشد
در آن مقطع شیث رضایی با من مشکل پیدا کرده بود و حق هم داشت. من با اینکه هافبک نفوذی بودم قطبی من را به عنوان دفاع راست بازی داد و شیث را نیمکتنشین کرد. من هم جای او بودم که کاپیتان دوم تیم بود و یک بازیکن تازه وارد جایم را میگرفت ناراحت میشدم و مشکل پیدا میکردم. به هر حال الان با او دوستان صمیمی هستیم.
در کادرفنی هم اختلاف وجود داشت
آن زمان بهترین کادرفنی را داشتیم. قطبی که کلی تجربه پشتش بود و استیلی هم چند سالی بود خداحافظی کرده بود و شرایط بازیکنان را درک میکرد و مرزبان هم یک مربی اروپایی بود. اختلاف نظر در کادرفنی وجود داشت ولی خدا را شکر مدیریت شد. آن فصل کارهای خوبی انجام شد مثلا در گرمای شدید تابستان همه به مناطق خنک رفتند برای اردو ولی ما به جزیره کیش رفتیم و کارهای بدنی انجام دادیم که همه مسخرهمان کردند ولی دیدند جواب داد.
وقتی قطبی دید لپ تاپش را شکستند گریهاش گرفت
ماجرای لپ تاپ قطبی هم مشخص نشد کار چه کسی است و فقط دیدیم جای استوک روی صفحهاش مانده است. قطبی بنده خدا در آن مقطع خیلی شرایط سختی را تجربه کرد و به قدری تحت فشار بود که گریهاش گرفت و میگفت اگر کسی با من مشکل دارد توی روی خودم آن را بگوید. ناراحتی او از لپ تاپش نبود از جوی بود که در تیم ایجاد شده بود.
پاسخ ها