این ستارهها آینده باشگاه هستند؛ هوینس: مولر میتواند رییس باشگاه بایرن شود؛ اولی هوینس، رییس سابق باشگاه بایرن مونیخ، در مصاحبهای با AZ به مناسبت 70 سالگی درباره اتفاقات مهم زندگیاش صحبت کرده است.
به گزارش ورزش، هوینس از سال 1970 تا 1979 در بایرن توپ زد و بازیکنی موفق نیز بود. او پس از آن به عنوان سرمربی و رییس این باشگاه نیز موفقیتهایی را با آنها به دست آورد. امروز او رییس افتخاری این باشگاه به حساب میآید و عضو هئیت نظارت نیز هست.
آقای هوینس، شام 70 سالگی شما چیست؟
اصولا من میخواستم مهمانی بزرگ با حضور 150 نفر داشته باشم. از مانیکا گروبر درخواست کرده بودم بیاید چون با هم دوست هستیم. میخواستم کاری کنم مردم در این روزهای سخت بخندند. مانیکا پیش از این در مهمانی دیگری هم حضور داشت و حتی کسانی که همه چیز را به باواریایی نمیفهمند هم خوششان آمده بود (میخندد). اما متاسفانه این اتفاق رخ نخواهد داد. ما این تولد را با جمعی کوچک جشن میگیریم و کنار هم چیزی میخوریم. من نمیخواهم همسرم که در طول تعطیلات غذاهای خوبی برای فرزندان و نوههای ما پخته بار دیگر مشغول کار زیاد شود.
آیا شما هم آشپز خوبی هستید یا فقط در نقش تیستر ظاهر میشوید؟
من بیشتر تیستر هستم. میتوانم قرص نان درست کنم و شاید تخم مرغ همزده و نیمرو درست کنم. فقط همین.
نظر همسرتان در این باره که حالا بیشتر از قبل در خانه میمانید چیست؟
من نمیتوانم به قدری که برای همسرم کافی باشد در خانه بمانم.
واقعا؟
بله. او فکر میکند من هنوز به اندازه کافی در خانه نیستم. من بیرون میروم و بسیاری از مواقع خصوصا در تابستان به بازی گلف و دیدار دوستانم مشغول هستم. من همیشه به کارخانه سوسیس که در نورنبرگ داریم سر میزنم تا همه چیز خوب پیش برود، حتی با این که پسرم خیلی خوب مدیریت این کارخانه را به عهده دارد. گاهی به ساختمان باشگاه بایرن سر میزنم. اینطور نیست که همیشه در خانه نشسته باشم و فقط به خرید بروم. واقعا از خرید کردن لذت میبرم، برای مثال به خوبی با بازار نزدیک خانه آشنا هستم چون بخشی از محصولاتمان را در آنجا به فروش میرسانیم. گاهی وقتی یک جعبه یا فویل درست قرار نگرفته به پسرم میگویم.
برای چه چیز به خصوصی از حضور هر روزه در ساختمان باشگاه بایرن دلتنگ هستید؟
مکالمات روزانه. من اخیرا برای شام پیش از کریسمس آنجا بودم که خیلی خوب بود. ما در کنار هم غذا خوردیم، نوشیدیم و سپس سیگاری کشیدیم. این سنت پیش از کریسمس است. بنابراین من با خودم فکر کردم: ما باشگاه بزرگی هستیم. بایرن فقط در حرف نمیگوید که ما خانواده بزرگی هستیم، واقعا همینطور است.
در جشن تولد 70 سالگی به چه چیزهایی افتخار میکنی؟
هیچ مورد خاصی وجود ندارد. من هم در زندگی فراز و نشیبهایی داشتم. چشم انداز و محصول کلی خوب به نظر میرسد. زمانی که 18 ساله بودم پس از فارغ التحصیلی از مدرسه با بی ام و کوچکم به مونیخ آمدم. وقتی در حال رانندگی بودم چنان تحت تاثیر این شهر قرار گرفتم که متوجه یک چراغ قرمز نشدم و تصادف کردم. اما اتفاقاتی که پس از آن رخ داد تا حدود زیادی بسیار خوب بودند.
شما مجبور شدید در سن 27 سالگی به دلیل مصدومیت زانو از دنیای فوتبال خداحافظی کنید. آیا این باعث شد بلندپروازی زیادی به عنوان سرمربی داشته باشید؟
این باعث شد من خیلی زود برای دومین کار حرفهای خودم آماده شوم. پس از دومین عملی که انجام دادم مشخص بود که فرصت زیادی ندارم. ویژگیهایی که باعث درخشش من بود مثل توانایی دویدن، کورس گذاشتن و سرعتی که داشتم دیگر مثل قبل نبودند. و خوش شانس بودم که در زمان درست در بایرن حضور داشتم.
در فصل 79-1978، وقتی هدایت نورنبرگ را برعهده گرفتی.
درست است. زمانی که اتفاقات عجیب در حضور ویلهلم نودکر به عنوان رییس در این جا رخ داد چون او میخواست مکس مرکل را به عنوان مربی انتخاب کند، من اینجا بازی میکردم. نودکر من را صدا کرد و از من پرسید آیا به سرمربی شدن فکر کردهام. فقط تصور کنید اگر برای آن شش ماه به نورنبرگ نرفته بودم و در باواریا بودم درست در وسط انقلاب در سمت پل برایتنر و سپ مایر قرار میگرفتم و هرگز سرمربی نمیشدم!
چه زمانبندی خوبی.
فقط خوش شانسی. وقتی پزشکان به من گفتند بهتر است دیگر بازی نکنم، به عنوان مربی در بایرن پذیرفته شدم. من همیشه به مسائل اقتصادی علاقمند بودم، حتی وقتی در اولم در قصابی خودمان حضور داشتم و روزهای شنبه صندوقدار بودم. این که اجازه داشتم از تجربیات روبرت شوان، سرمربی قدیمی تیم، استفاده کنم نیز کمک بسیاری به من کرد. به این شکل بود که خیلی زود با سرمربیگری آشنا شدم.
شما 30 سال سرمربی و رییس بایرن بودید. بهترین و زیباترین بخش این 30 سال چه زمانی بود؟
مشخصا وقتی بازیکن بودم. اگر به من این فرصت را بدهید تا بار دیگر به دوران جوانی برگردم، فورا سعی میکنم از همه بازیکنان فرار کرده و به یاد روزهای قدیم توپ را وارد دروازه کنم. اولین قهرمانی جام باشگاههای اروپا پیروزی برابر اتلتیکو مادرید در بروسل در سال 1974 را به خوبی به خاطر دارم. در بازی اول فاجعه بودیم چون از فصلی طولانی خسته بودیم. فردای آن روز به همان بدی تمرین کردیم. ما انتظار دو بازی را نداشتیم، بنابراین حتی لباس زیر جدید با خودمان نیاورده بودیم. در بازی مجدد مثل یک ققنوس از خاکسترمان بلند شدیم. این بازی 0-4 با دو گل مولر و من برنده شدیم. ما هرگز فوتبال بهتری با بایرن بازی نکرده بودیم. این بهترین تجربه من بود. در آن روزهای حضور در بروسل در کنار هم رشد کردیم و اتفاقی خاص بود.
علاوه بر موفقیتهای بزرگ، شکستهایی هم تجربه کردید. چه اشتباهی است که از آن پشیمان هستید؟
اتفاقات مالیاتی من اشتباه بزرگی بود. اما اول از همه خودم گزارش کردم، دوما واقعا پشیمان بودم، سوم عواقب آن را بدون هیچ اما و اگری پذیرفتم، حتی با این که وکلای من گفتند که درخواست تجدیدنظر بدهم اما هرکاری درست و لازم بود انجام دادم. این شرایط بسیار دشواری بود اما همانقدر که عجیب به نظر میرسید، باعث شد در بعضی از مسائل یک گام جلو بروم.
در چه مسائلی؟
این که متواضعتر باشم، همیشه نگاه پیروزمندانه نداشته باشم و گاهی با چیزهای کوچکتر خوشحال باشم. اگر در حال کار در خشکشویی زندان هستی و نگهبان برایت بیسکوییت کرهای پرتاب میکند، یعنی لطف او است. یک بار به مامور گفتم که سه نفر در این اتاق هستند و فردا سه بیسکوییت آنجا بود. ما همه بسیار خوشحال بودیم. شما باید چنین روابطی را در زندگی بشناسید.
در مصاحبهای پس از محکومیت گفته بودید سه نسخه از اولی هوینس وجود دارد که سومی همیشه به حرف زور نیاز دارد. آیا این نسخه امروز هم هنوز وجود دارد؟
من لزوما اینطور نمیبینم که نیازی به حرف زور داشته باشم. هنوز میتوانم وقتی احساس ناعدالتی کنم یا انتقاد ناعادلانه از بایرن یا خانوادهام ببینم دیوانه شوم. اگر به خاطر چیزهایی که فکر میکنم خوب هستند مورد انتقاد قرار بگیریم، دیوانه میشوم. این ذات من است.
نظرتان درباره انتقاد از همکاری با قطر در اجلاس سالانه چیست؟
من فکر میکنم شرایط آن شب اشتباه پیش رفت. این چیزی نبود که همه ما از بایرن تصور داشتیم. این حرفی بود که وقتی روی صحنه رفتم قصد داشتم بزنم. خدا را شکر که میکروفون دیگر روشن نبود. الان فکر میکنم که شاید درست نبود در آن جو دوباره حرفی بزنم. این مشکلات باید پیش از آن مورد بحث قرار میگرفتند، حتی با حضور منتقدان. هیچ سوالی نیست که مسئله قطر به صورت کلی با نگاهی انتقادگرایانه دیده میشود. سوال این است که آیا ما به عنوان باشگاه بایرن مونیخ میتوانیم دنیای قطر را با عدم تمدید قرارداد با خطوط هوایی قطر درست کنیم؟ من فکر نمیکنم. من باور دارم که ما باید تلاشمان را برای بهبود شرایط در قطر انجام دهیم.
چرا؟
صرفا به این دلیل که باشگاهی مثل ما به قطر سفر کند، رسانهها با افراد محلی ارتباط برقرار میکند. اگر ما دیگر به آنجا نرویم و اخباری دریافت نکنیم، مشکلات حل نخواهند شد. آنها صرفا با مکالمه حل میشوند.
مدیران باشگاه با منتقدان موضوع قطر وارد مذاکره شدهاند.
هربرت هاینر کار درستی انجام داد، بلافاصله با منتقدان تماس گرفت و اتفاقات را برسی کرد. من همیشه گفتنم تا زمانی که با بقیه حرف بزنید، میتوانید راه حلی را در کنار هم پیدا کنید.
آیا هنوز با کارل هاینس رومنیگه در تماس هستید؟
بله. ما پیش از کریسمس تلفنی حرف زدیم و برای هم کریسمس و سال نوی خوبی را آرزو کردیم. رابطه ما عالی است.
آیا از تداوم حضور ناگلزمان در بایرن اطمینان دارید؟ کارلو آنچلوتی، نیکو کواچ و هانسی فلیک برای مدت کوتاهی در این تیم حضور داشتند.
سوالی در این باره نیست. هدف و رویای ما همین است. ما با یوب هاینکس و اوتمار هیتسفیلد موفقیتهای زیادی داشتیم. هدف ما برای در زمینه مربیگری همین است. من نمیدانم آیا مربیای هنوز میتواند مثل سر الکس فرگوسن بیشتر از 10 سال در باشگاهی بماند. اما فکر میکنم سه تا پنج سال زمان لازم است تا بتوان بنای تیم را گذاشت و بازیکنان را به اتحاد رساند.
کدام از یک قهرمانهای فاتح سهگانه سال 2013 از بین فیلیپ لام، باستین شواین اشتایگر، فرانک ریبری، آرین روبن و توماس مولر میتوانند نقش دیگری را در بایرن ایفا کنند؟
من شخصا میتوانم حضور همه آنها را تصور کنم. شاید فرانک در زمینه ورزشی بتواند مریی جوانان باشد. آرین خانه زیبایی در اینجا ساخته و شاید آیندهاش را در این تیم ببیند. باستی، فیلیپ و توماس همگی میتوانند پستی داشته باشند. باستی سفیر بسیار خوبی برای ما است. این افرادی هستنید که میتوانند برای آینده باشگاه روی آنها حساب کنید. من به توماس برای انجام هرکاری اعتماد دارم. او در زمینه مالی هم باهوش و قدرتمند است. او میتواند روزی رییس باشگاه باشد.
آیا اخیرا با جاشوا کیمیش که به خاطر واکسن نزدن مورد انتقاد بوده صحبت کردید؟
من یک یا دو مکالمه با او داشتم و به عنوان یک حامی واکسن زدن با او حرف زدم اما فشاری نیاوردم. خودم میدانم که گاهی در زندگی باید به چیزهایی دوباره فکر کرد و اصلاحاتی انجام داد. بسیار خوشحالم که او نظرش را عوض کرده است.
پاسخ ها