و بازوبند کاپیتانی میرسد به ...؛ وحید امیری؛ مردی برای تمام فصول؛ یادمان باشد که در روزگار حاشیه و دعواهای بیهوده، مردی به دادمان رسید که از حاشیه بیزار است؛ او مردی برای تمام فصول است.
به گزارش ورزش، «مردی برای تمام فصول» نام نمایشنامه و البته فیلمنامهای است که براساس زندگیِ سِرتامس مور نوشته شده است.رابرت بولت نویسنده این نمایشنامه و فیلمنامه است. این نویسنده براساس توصیفی که از زبانِ رابرت وایتتینگتون، درباره سِرتامس مور شنیده بود، نامِ نمایشنامه و فیلمنامهاش را «مردی برای تمام فصول» گذاشت.
این توصیف اینگونه روایت شده بود: «مور مردی است به لطافت یک فرشته و دانشی متکی بر خویشتن. در این مرد نجابت، فروتنی و مدارا وجود داشت. مردی با سرخوشی و مشغولیات حیرتآور و گاه مردی به شدت غمگین. مردی برای تمام فصول.»
این توصیفها چه کسی را به خاطرتان میآورد؟
شاید شما هم با من موافق باشید که این توصیفها را میشود به ستاره این روزهای تیم ملی وحید امیری نسبت داد. او ستارهایست که در سختترین لحظات هم نجیب و فروتن خواهد بود. او گاهی با خشونتها و بیاخلاقیهای رقیبان مُدارا میکند. حتی زمانی که از سوی بازیکنان حریف مورد بیمهری قرار میگیرد، لطیف و مهربان است.مشغولیتِ حیرتآوری به فوتبالش دارد؛ آنگونه که از هر حاشیهای دور است. به خوبی میداند که باید متکی بر خویشتن باشد. گاهی از دست دادنِ فرصتها او را غمگین میکند. گه گاه هم همان فرشتهی نجاتی است که از آسمان انتظارش را میکشیم.
وقتی همه چیز تحت تاثیرِ ماجرای اسکوچیچ و طارمی است و همه حواسشان به این است که وآی بدون طارمی چه خواهد شد. وقتی رسانهها در پیِ آشتی دادنِ سرمربی تیم ملی و طارمی هستند. وقتی فوتبالیستهای پیشکسوت به میدان آمدند و برخی پشتِ طارمی درآمدند و برخی پشتِ اسکوچیچ رفتند.
درست در زمانی که همه چیز به حاشیه رفته بود و حتی بادِ دریای مدیترانه هم به ضرر ما میوزید؛ مردی آرام و متین و جنگنده در میدان به دادمان رسید.
گل اول را از لبنان یا شاید هم از بادِ مدیترانه خورده بودیم. بازیکنان تیم ملی تمرکز نداشتند. چمنِ ورزشگاهِ رفیق الحریری صیدا به شدت خراب بود. سامان قدوس هم کاری از پیش نبرد. علی قلیزاده هم از کار افتاده بود.تعویضی انجام میشود تا وحید امیری بالاخره یک خط جلوتر بیاید و بیشتر در کار حمله باشد. این تغییر جواب میدهد. امیری پاسی میفرستد و مدافعان میانیِ لبنان را به اشتباه میاندازد، سردار هم کار را تمام میکند.
بار دیگر وحید امیری توپ را پشت محوطه جریمه میگیرد. با قلیزاده یک و دو میکند. با پاسش آزمون را در موقعیت گل قرار میدهد. ضربه آزمون با برخورد به دفاع لبنان برمیگردد، شوت احمد اما به تور دروازه میچسبد.
و اینگونه بود که آن مرد ما را از بُحرانِ صیدا نجات داد.
دیشب هم در ورزشگاه ملک عبداله، راه پیروزی از ساقهای وحید امیری گذر کرد. دقیقه 33 و آن پاسِ بندِ کفشی به آزمون و گل اول. پنالتی هم روی حرکت وحید امیری و سانتری که داشت، برای ایران به ارمغان آمد.
شاید بهترین تعویض شب گذشته خروجِ احسان حاجصفی بود که نتیجهاش رسیدنِ بازوبند کاپیتانیِ تیم ملی به وحید امیری بود. وقتی بازوبند به بازوی او بسته شد، فهمیدیم که چقدر این بازوبند برازندهی اوست.
آنچه مرور کردیم تنها اتفاقاتِ دو بازیِ گذشته تیم ملی فوتبال کشورمان بود. وحید امیری در سالهای گذشته خاطرههایی ماندگار در ذهن و قلب ما به جا گذاشته است. او به دور از هر غرور و ادعا و حاشیهای، تنها به دویدن و تلاش کردن و موفقیت فکر میکند. مردانه میجنگد و هرگز عقب نمیکشد.
«هیچ لذتی برای یک سرباز بالا تر از این نیست که پیش مردمش سربلند باشد آن هم مردمی که به مردانگی، شرف، ایمان و غیرت معروفند. ممنونم که حمایتمان کردید، ممنونم که هستید و به تک تک شما افتخار میکنم.
هدف همه ی اعضای تیمِ ملی چیزی جز صعود به جام جهانی نیست. هدیهای که لایقش هستید.
زنده باد ایران و ایرانی.»
گاهی بهتر است فریبِ حاشیهها و لنز دوربینها را نخوریم. یادمان باشد که در روزگار حاشیه و دعواهای بیهوده، مردی به دادمان رسید که از حاشیه بیزار است.
او شاید از لنز دوربینها دور بمانند، اما برای همیشه در قلب ما خواهند ماند.
یاسر یگانه
پاسخ ها