یکطرفه به قاضی نرفتن، چیزیست که از مشهورترین چهرهی فوتبال ایران و از یکی از صاحبنظرترینهای آن انتظار میرود.
به گزارش ورزش، مصاحبه علی دایی در مورد عدم دعوت از مهدی طارمی به تیم ملی از سوی اسکوچیچ، شاید یکی از یکطرفهترین مصاحبهها و اظهارنظرهای این چهرهی بزرگ و ماندگار فوتبال ایران باشد. در حالی که مخالفان سرسخت اسکوچیچ نیز در این موضوع، سعی حداقلی بر تاکید به وجهه و اقتدار سرمربی در انتخاب بازیکنانش دارد اما دایی حتی یک درصد هم برای اسکوچیچ حقی قائل نشده است.
جدا از اینکه دایی به عنوان یک چهرهی صاحبنظر در فوتبال ایران حق دارد تا نظراتش را بدون پردهپوشی و محافظهکاری بیان کند اما زمانی که او برای انجام این مصاحبه و بیان نظرش انتخاب کرده شاید با آن غیرت و تعصبی که همواره دایی نسبت به تیم ملی نشان داده همخوانی نداشته باشد. او میتوانست همین نظرات را چند روز دیگر و پس از انجام بازیهای تیم ملی انجام دهد. بگذریم از اینکه انتظار میرود چهرهای مثل دایی با آن میزان مقبولیت و محبوبیت در فوتبال ایران، بیشتر در نقش میانجی برای حل این موضوع قدم بردارد نه اینکه خود در یک طرف دعوا بایستد.
چه بسا اگر دایی دوران مربیگری خود در تیم ملی را به خاطر میآورد و حتی این آیندهنگری که ممکن است در آینده بار دیگر سرمربی تیم ملی شود را لحاظ میکرد، اینگونه بیمحابا یک طرف را مورد عتاب قرار نمیداد و بازیکنی که ممکن است روزی شاگرد او در تیم ملی شود را تا این حد مبرا از خطا و محق جلوه نمیداد. اگر او میتوانست در مقام قضاوت، خود را جای سرمربی تیم ملی قرار دهد آنگاه با همین قاطعیت از شاگرد سابق خود دفاع میکرد؟
مگر همین دایی در زمان سرمربیگری تیم ملی، از حق خود برای عدم دعوت از علی کریمی نمیگفت؟ یا مگر نه اینکه او برای مدت زمان اندکی ترجیح داد تا از نام مهدی مهدویکیا عبور کند؟ مگر نه اینکه وقتی از او در مورد دعوت از کریم باقری که بهترین بازیکن لیگ بود سوال شد از عدم کارایی این بازیکن در سیستم تیم ملی گفت و بعدا او را دعوت کرد؟ این شواهد برای این به دایی یادآوری میشود که از کسی که قبلا در جایگاه اسکوچیچ بوده و با این موضوع سلیقه سرمربی و سلیقه جامعه هواداری درگیر بوده، انتظار میرود نگاهش با کسانی که قبلا این تجربه را نداشتهاند متفاوت باشد و نباید همچون یک هوادار عامی و متعصب به یکی از طرفین جدال بین اسکوچیچ و طارمی نگاه کند.
اظهارنظر دایی با استناد به مصاحبهای صورت گرفته که مشخص شده به خوبی و درستی ترجمه نشده. اگر طارمی شتابزده و بدون خواندن مصاحبه کامل اسکوچیچ و درک منظور او دست به توییت زدن برد، اما جای این سوال هست که چرا دایی دوباره و پس از آنکه فرصت کافی برای خواندن و درک نظرات اسکوچیچ در مورد تاکتیکپذیری بازیکنان ایرانی داشته، به جملهای استناد میکند که مشخصا تحریف شده است. استناد به تیتر «بازیکنان ایرانی تاکتیکپذیر نیستند» که یک تیتر تحریفشده است و در گذر ترجمه و تبدیل شدن به تیتر، مناقشه آفرین شده آن هم پس از گذشت مدت زمان زیادی از آن مصاحبه، برازنده مردی که جامعه فوتبال برای نظراتش ارزش و وزن زیادی قائل است، نیست.
با این همه کاش دایی از تلاش کادر فنی تیم ملی برای حل مسالمتآمیز این موضوع و عدم همراهی طارمی هم میگفت. او که خود یک بار تجربهی مشابهی با محمد مایلیکهن داشته خوب میداند که حل نشدن این موضوع هم به تیم ملی ضربه میزند و هم به خود بازیکن. دایی یادش است که وقتی پس از آن مناقشه بار دیگر به تیم ملی برگشت، در هشت بازی مقدماتی جام جهانی با مربیگری مایلی کهن در شرایطی که در همه بازیها حاضر بود و یک دقیقه را هم از دست نداد تنها دو گل زد و دچار افت محسوسی نسبت به عملکردش در جام ملتهای سال قبل شده بود.
حالا که دایی ترجیح داده در مقام بازیکن به موضوع اسکوچیچ و طارمی واکنش نشان دهد و نه در مقام سرمربی، و قصد حمایت از طارمی به عنوان شاگرد سابقش را هم دارد چه بهتر که تلفن را بردارد و به او بگوید که در این مناقشه حتی اگر حق صد در صد هم با او باشد طوری رفتار نکند که در نهایت عملکردش در تیم ملی در صورت بازگشت دوباره، تحت تاثیر قرار گیرد. این همان چیزی است که از مشهورترین چهره فوتبال ایران در دنیا انتظار میرود. یک مصالحهگر که با توجه به مقبولیتش در بین اغلب بازیکنان و مربیان و هواداران فوتبال ایران توان حل مسائلی را دارد که بسیاری از حلش عاجزند.
حجت شفیعی
پاسخ ها