فرصتی برای رد شدن از گذشته؛ به این نام احترام بگذاریم؛ دراگان اسکوچیچ؛ سلیقه در این میان شاید خیلی هم نیست، دیگر زمان آن رسیده به این نام احترام بگذاریم؛ دراگان اسکوچیچ.
به گزارش ورزش، 17 بهمن 98 و روز دربی برگشت بین استقلال و پرسپولیس بود که در انتظار شنیدن اسم سرمربی جدید تیم ملی از بین دو گزینه علی دایی و امیر قلعه نویی بودیم و به یکباره یک نام متفاوت هدایت تیم ملی ایران را به عهده گرفت؛ این انتخاب بهقدری غیرمنتظره بود که فوتبالی ها از دوست و آشنا و نزدیک ترین منابع خود به دنبال صحت این خبر بودند، اما دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم ملی ایران انتخاب شده بود.
برخی می گفتند در بدترین زمان ممکن هدایت تیم ملی را به عهده گرفته است. ما مستاصل از دو شکست تلخ برابر عراق و بحرین، در حال بدرقه مارک ویلموتس با انباشته ای غیرقابل باور از بدهی بودیم که نوبت به او رسید. آنهایی که این انتخاب را قبول نداشتند، از دراگان اسکوچیچ به عنوان "سرمربی سابق خونه به خونه" نام برده و اینگونه ابراز خشم می کردند و عده ای نیز به کارنامه قابل قبول هم نسلان او اشاره کرده و حداقل در آن شرایط و در بین گزینه های موجود از این انتخاب استقبال کردند. اما تقریبا کسی خیلی هم از حضور او روی نیمکت تیم ملی استقبال نکرد و سرمربی کروات در شرایطی بسیار دشوار کارش را آغاز کرد.
اولین بار نامش را در ملوان شنیدیم و آن روزی که استقلال تحت هدایت ژنرال را در انزلی با چهار گل بدرقه کرد، از نزدیک متوجه شدیم دراگان اسکوچیچ ماموریت خود را در فوتبال ایران آغاز کرده است. در ادامه هر از چندگاهی تصور می کردیم تیم های او فوتبال باکیفیتی ارائه می دهند و در نهایت نوبت به قمار تیم ملی رسید.
شیوع ویروس کرونا فرصت داد تا التهاب ناشی از این انتخاب کاهش یابد. دراگان اسکوچیچ اما برای همدل کردن تیم ملی به بلژیک و روسیه و اینور و آنور دنیا سفر کرد تا چشم در چشم، به ستاره های بزرگ تیم ملی نشان دهد قرار است در ماموریت بسیار دشوار دور برگشت، او روی نیمکت ایران حضور یابد. حتی در این مدت و قبل از اولین بازی رسمی دراگان نیز شایعاتی در مورد احتمال جدایی این سرمربی منتشر شد و بالاخره نوبت به چهارگانه غیرممکن آنهم در شرایطی رسید که از حداقل حق خود یعنی میزبانی محروم بودیم.
در مقابل هنگ کنگ چندان خوب نبودیم، اما بحرین و در روز پایانی عراق را به راحتی مغلوب کردیم و راهی دور نهایی شدیم. آن نتایج و حضور در دور دوم مقدماتی به خودی خود دستاورد بزرگی محسوب نمی شود، اما مهم ترین منتقدان دراگان اسکوچیچ نیز ته دل خود می دانستند سابقه فوتبال ایران در مقابل نام های رقیب چندان درخشان نبوده و حتی در بهترین روزهای بعد از انقلاب خود مقابل بحرین و عراق به مشکل خورده بودیم.
حتی وقتی بعد از آن چهار نتیجه درخشان به ایران بازگشتیم هم رئیس فدراسیون رغبت چندانی به حمایت بی شائبه از دراگان اسکوچیچ نشان نداد. گاهی ستاره های تیم ملی نیز بی دلیل شرایط فعلی را با روزهای قبل مقایسه کرده و شاید ناخواسته در مسیر کاهش اتوریته این سرمربی گام برداشتند، اما دراگان سکوت کرده و به مانند دور اول، به کارش ادامه داد.
فوتبال ورای سلایق، بازی آمار و ارقام است؛ در صورتی که این تئوری را قبول داریم این آمار را هم مرور کنیم؛ پنج کلین شیت متوالی، 29 گل زده در تنها 9 بازی، دو گل خورده، 9 پیروزی و متوالی و رکورد 100 درصد پیروزی.
در مقابل تمامی این اعداد نام تیم ملی ایران، ستاره های دوست داشتنی این تیم و البته دراگان اسکوچیچ قرار دارد. اگر به هر دلیلی به این نام آخری علاقه نداریم عیبی ندارد، اما نمی توانیم اعداد و ارقام را دست کاری کرده و ارزش کار او را زیر سوال ببریم.
کاش امشب که بهترین پیروزی بعد از انقلاب خود برابر رقیب دیرینه را کسب کردیم، با هم قرار بگذاریم از کی روش و برانکو و ایکس و ایگرگ گذر کنیم. البته قرار هم نیست بیش از اندازه جوگیر شده و دراگان اسکوچیچ را در حد کاپلو بالا ببریم، خیر. هیچکس هم کتمان نمی کند که اگر شرایط حضور زیدان، کونته و یواخیم لوو در ایران فراهم است نباید حتی ثانیه ای وقت تلف کرده و به دراگان اسکوچیچ زمان داد، اما اگر نشد حداقل بابت این کارنامه قابل احترام، کلاه از سر برداریم.
به او به اندازه کاری که کرده برایش ارزش قائل شویم. اگر هم دوستش نداریم حداقل در موردش بی انصافی نکنیم. این جمله را هم اگر شد با خودمان مرور کنیم؛ در حال حاضر دراگان اسکوچیچ سرمربی تیم ملی ایران است، ما با هم منافع مشترک داریم، پس بهتر است به او احترام بگذاریم.
آریا فاطمی مقدم
پاسخ ها