مانلی کسرایی در گفت و گو با ورزش؛ ماجرای یک توهین عجیب و جنجالی به ولادیمیر آلکنو؛ مانلی کسرایی، مترجم ولادیمیر الکنو در المپیک طی چند هفته اخیر فشارهای زیادی را تحمل کرد.
به گزارش ورزش، تیم ملی والیبال ایران در حالی از رسیدن به مرحله حذفی المپیک توکیو بازماند که از چند ماه قبل با حواشی زیادی دست و پنجه نرم می کرد اما در این بین به نظر می رسد که مترجم ولادیمیر آلکنو یعنی مانلی کسرایی ناعادلانه مورد هجوم برخی اتهامات و قضاوت ها قرار گرفت.
به همین بهانه با مانلی کسرایی، مترجم ولادیمیر آلکنو در رقابت های لیگ ملت ها و المپیک تماس گرفتیم که در اینجا متن کامل مصاحبه او با خبرنگار ورزش را می خوانید:
*فکر کردم آلکنو مزاحم تلفنی است
من هیچ آشنایی خاصی با آلکنو نداشتم. ما یک دوست مشترک داریم که ایشان سرمربی تکواندوی تیم شهر «کازان» هستند، همان جایی که تیم والیبال زنیت کازان قراردارد. روزی که آلکنو قراردادش را با ایران امضا کرد، با این دوست مشترک در یکی از رستوران های شهر ملاقات می کنند. او در حال صحبت درباره مسائل فکریاش بوده که هیچ آشنایی خاصی با ایران ندارد که این دوست ما مرا معرفی میکند. ایشان به من زنگ زد و من اول فکر کردم که مزاحم تلفنی است و قطع کردم . مجددا زنگ زد و گفت من ولادیمیر آلکنو هستم. میدانستم قرار است سرمربی ایران شود؛ ایشان گفت میخواهد از من اطلاعات کلی بگیرد، درمورد ایران و به مترجم نیاز دارد که من از او پرسیدم قراردادش چند ساله است. وقتی گفت قراردادم 4 ماهه است، گفتم حاضر هستم به او برای این مدت کوتاه کمک کنم. شرط بخصوصی هم ندارم . نه از شما پولی میخواهم و نه از فدراسیون ایران. گفتم شرط اول من این است که فدراسیون ایران به من یک ریال هم ندهد تا بعدا حرف و حدیثی پشت سرم نباشد. ایشان خیلی تعجب کرد و گفتند یک پیام برای آقای داورزنی بفرستید و بگویید شما مورد تایید من هستید . اما آقای داورزنی جواب من را ندادند.
*هشت بار تستم منفی شد ولی قرنطینه بودم!
در تاریخ ۲۳ دی سال پیش این پیام را به آقای داورزنی فرستادم. این پیام موجود است. در این پیام متذکر شدم که قبول این پیشنهاد برای من یک وظیفه ملی میهنی است. یک ماه گذشت و دوباره آقای آلکنو تماس گرفتند و گفتند آیا میتوانیم یک صحبت چهار نفری به همراه آقای خوشخبر و داورزنی داشته باشیم؟ که من گفتم در خدمت هستم. آقای آلکنو میخواستند فارسی حرف زدن من را محک بزنند و در پایان این صحبت که در رابطه با همه مسائل حرف زده شد آلکنو گفت:که من میخواهم آقای کسرایی مترجم من در ایران باشند. بعد از این حرف آقایان سکوت کردند و بعد گفتند تماس میگیریم. بعد از دوهفته آقای خوشخبر تماس گرفتند و گفتند کپی پاسورت خودتون رو بفرستید.
گفتم من یک برگه میخواهم که روی آن نوشته باشید من یک ریال هم از فدراسیون نگرفته ام که این قرارداد امضا نشد و یک توافق دوطرفه شد و من به ایران آمدم. به محض ورود به من گفتند تست شما مثبت است. بلافاصله از طریق یکی از دوستان پزشکم و از طریق دو آزمایشگاه معتبر دیگر تست دادم. در عرض چهار روز ۶ تست دادم که همه منفی شد. ولی به من گفته شد که همچنان باید یک هفته در قرنطینه باشم.آقای آلکنو در این مدت سر تمرین میرفت و مدام میگفت من نمیتوانم ارتباط برقرار کنم و من میخواهم با بازیکنان صحبت کنم. روز چهارم خودشان به من گفتند لباست را بپوش و برویم سر تمرین.
*در هفته اول موجب خنده بچهها شدم
در اوایل به خصوص هفته اول من اشتباهات زیادی داشتم، فرض کنید من کلمه کنتر اتک( counterattack) را که به توپ های برگشتی میگویند گفتم ضد حمله که یکی از بچهها شوخی کرد و گفت بله سانتر از جناحین هم داریم و این مسائل پیش میآید. من روز گذشته در گروه واتس اپ از همه بازیکنان خداحافظی کردم و تشکر کردم که مرا تحمل کردید . ترجمه من باعث تعجب، ناراحتی و حتی پوزخند شما میشد و هر کدام به من کمک کردید که اصطلاحات والیبالی و اصولا والیبال حرفه ای را یاد بگیرم. هفته اول برای من مثل زبان چینی بود. من نکات فنی را نمیدانستم و به آقای آلکنو هم گفتم که نکات را به من بگوید ولی گفتند تو خوب ترجمه میکنی . اما سر تمرین متوجه میشدند که اصطلاحات فارسی و روسی فرق میکنند . من سعی میکردم زودتر یاد بگیرم و به مرور زمان آشنا شدم. من با اصطلاحات فوتبال کاملا آشنا هستم ولی والیبال سخت تر بود و همه ، از کادر فنی گرفته تت بازیکنان به من کمک کردند و از همه تشکر میکنم. بازیکنان رابطه بسیار خوبی با من داشتند و بعد از تمرین به خصوص جوان تر ها میآمدند و نکات فنی را به من یاد میدادند.
*درس بزرگی که آلکنو از شانس یک درصدی به من داد
از تک تک بازیکنان اگر بپرسید همه میگویند که رابطه خوبی داشتیم و هر کمکی که از دست خودم بر میآمد انجام میدادم.
به عنوان کسی که سال های سال مربی بوده ، وقتی میدیدم که یک بازیکنی خط خورده است به او روحیه میدادم و با جان و دل کنارشان بودم. با بسیاری از بچه هایی که خط خوردند و به المپیک نرفتند همچنان در تماس هستم.
روزی که آقای مرندی برای لیگ ملتها خط خوردند به عنوان یک بازیکن با تجربه ناراحت شد و من این ناراحتی را دیدم و ما نشستیم صحبت کردیم و در صحبتی که آلکنو با آقای مرندی داشتند گفتند: روزی که ما با برزیل بازی میکردیم و دو هیچ عقب بودیم و ست سوم درحال باخت بودیم هیچکس در جهان فکر نمیکرد که ما این بازی را ببریم و حتی یک درصد هم کسی به ما شانس نمیداد. امروز من قابلیت های شما را میدانم ولی به ایتالیا نمیبرمتان. اما شما یک درصد شانس برای المپیک دارید. وقتی برگشتیم و او دوباره دعوت شد به او گفت دیدی آن یک درصد چقدر میتواند تاثیر داشته باشد؟ این یکی از درس هایی بود که از آقای آلکنو یاد گرفتم.
*بسیاری از قهرمانان روسیه شاگرد من هستند
از سال ۲۰۰۳ سرمربی تیم تکواندو ی دینامو مسکو هستم. قبل از آن هم به مدت ۸ سال سرمربی تیم زسکا مسکو بودم. در سال ۲۰۱۰ سرمربی تیم ملی تکواندوی روسیه شدم و با این تیم برای شرکت در جام فجر به ایران و شهر ارومیه آمدم و یک بار هم در بندر عباس مسابقه دادیم.
تاتیانامینینا که در المپیک توکیو مدال نقره گرفت و شوهرش از شاگردان من بودند. شوهرش( کانستانتین مینین) هفده سالش بود که با ما به ارومیه آمد و در آن جا روح الله نیک پا از افغانستان که در المپیک برنز گرفت هم حضور داشت و شاگرد من ایشان را برد و طلا گرفت و اولین طلای تاریخ روسیه را گرفت. ایشان از بچگی در اردوی نونهالان شاگرد من بود. بیست سال پیش من به آقای پولادگر میگفتم تیم بفرستید روسیه و ایشان میگفتند روسیه عددی نیست و گفتم عددی میشوند و این اتفاق افتاد. بسیاری از قهرمانان روسیه از شاگردان من بودند و در المپیک لندن هم یکی از شاگردان مستقیم من به نام آناستاسیا باریشنیکووا برنز گرفت.
*طی ده سال چه بر سر تکواندوی ایران آمد؟
من خودم را شاگرد آقایان مهماندوست و کریمی میدانم چون از این دوستان چیزهای زیادی یاد گرفتم. تا ده سال پیش تکواندوی ایران جزو بهترین ها بود و ببینید در این سالها چه به سر تکواندوی ایران آوردند. ما سه دوره است که طلا نمیگیریم هیچ، مدال هم نمیگیریم و فقط آن مدال خانم کیمیا علیزاده بود و الان هم ما بهترین مربی ایرانیمان، آقای میهماندوست در آذربایجان فعالیت میکند.
*آلکنو گفت با این سازماندهی مدال میخواهید؟
چرایی این داستان برخورد بد با من را نمیدانم و آن روز که از توکیو برگشتیم ماموریت من تمام شده و بدهی به کسی نداشتم. آقای خوشخبر با من تماس گرفتند تا من به آنها در آخرین کنفرانس مطبوعاتی آقای آلکنو کمک کنم. من یک ساعت زودتر هم آمده بودم و وقتی برای کنفرانس بالا رفتم دیدم خبرنگاران داخل نمیروند و میترسند که در این جای محدود کرونا بگیرند. روز قبل هم آقای آلکنو گفتند کسی با من تماس نمیگیرد که کیفیت ارتباطی را چک بکنیم و روز بعد آقای آلکنو که یک قراری داشتند و با تاخیر در کنفرانس مواجه شده بودند خودش را روی من خالی میکرد و من از او میخواستم تحمل کند و او میگفت من ۴۵ دقیقه وقت دارم و خوشخبر میگفت با ۴۵ دقیقه مگر میشود کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد؟ دفعه آخر هم آلکنو زنگ زد که اگر تا پنج دقیقه دیگر کنفرانس برگزار نشود من میروم. شما با این سازماندهی میخواهید روی سکو هم بروید؟!
*ماجرای توهین یکی از مسئولان به آلکنو و کسرایی
من روی صحبتم با آقای خوشخبر بود و این را به او منتقل کردم که آقای …گفتند: آلکنو هر (کسرایی سکوت میکند) میخواهد برود، برود!(کسرایی از گفتن لفظ اینمسئول خودداری کرد ولی به شواهد خبرنگاران گفته شده: آلکنو هر قبرستانی میخواهد برود) من هم گفتم اگر این طور است من هم میروم و ایشان گفت : شما هم بفرمایید …! به من هم برخورد که آقای خوشخبر من را هل دادند که برخوردی صورت نگیرد و من را به اتاق دیگر هدایت کردند.
*آلکنو بد دهن نیست
ایشان اصلا مربی بد دهنی نیست و در اوج فشار روحی هم خود را کنترل می کرد. در زبان های انگلیسی، فرانسوی و روسی ( که من با آن ها آشنایی دارم ) الفاظی بکار برده میشود دار که ترجمه آن به زبان فارسی موجب ناراحتی و درگیری میشود.
فرض کنید ما در یک شرایطی میگوییم « الله اکبر» و یا مثلا « خدایا از دست شما» که عصبانیت خود را نشان دهیم . اما آنها لفظهای دیگری به کار میروند. برای بازیکنان اروپایی اینها حل شده است و فقط برای نشان دادن اعتراض است ولی ممکن است در ایران بد تعبیر شود. من در بازی با لهستان در لیگ ملتها که داشتیم میباختیم ایشان یک لفظی به کار برد که من یک لحظه ماندم چطور این را ترجمه کنم چون در احاطه میکروفونها بودم .
من این را برای بچه هااین طور ترجمه کردم که : خجالت زده نشویم . و بعد از بازی هم آقای خوشخبر هم گفتند خودت این مواقع ترجمه را رهبری کن. چندبار هم به بچهها گفتم ایشان الفاظی به کار بردند که معلوم است عصبانی هستند و خودشان را جمع میکردند ولی ایشان اصلا مربی بد دهنی نیست.
*رایگان کار کردم ولی مدام ایراد گرفتند
صحبت من در پایان این است که من قبل از آن که یک مترجم باشم ، یک ایرانی هستم . پوست و گوشت و استخوان من ایرانی است . من با حسن نیت آمدم و فقط برای خدمت کوچکی به کشورم . فکر می کنم در تاریخ ورزش کشور ما این اتفاق که کسی از خارج بیاید و پول نگیرد و این کار را انجام دهد نداریم.
به هر حال از همه بازیکنان و اعضای تیم ملی والیبال ایران آرزوی سلامت و تندرستی می کنم.
به امید پیروزی در بازی های آسیایی و درخشش مجدد ایران در جهان.
پاسخ ها