حرفهای مهم و جنجالی سرپرست تیم ملی والیبال؛ فرهاد قائمی خودت دست پرورده مافیای والیبالی!؛ امیر خوش خبر سرپرست سابق تیم ملی والیبال، پس از سالها همکاری سرانجام از سمت خود کناره گیری کرد.
به گزارش ورزش، حذف تیم ملی والیبال ایران از رقابت های المپیک با جدایی هایی همراه بود. پس از اینکه سعید معروف اعلام کرد که از حضور در تیم ملی خداحافظی می کند، امیر خوش خبر سرپرست تیم ملی والیبال نیز به سالها همکاری خود با فدراسیون والیبال پایان داد.
پیش از آغاز رقابت های المپیک، حواشی زیادی پیرامون تیم ملی به وجود آمد. فرهاد قائمی یکی از بازیکنانی بود که پس از حضور در یک جلسه تمرینی، توسط آلکنو خط زده شد و او مصاحبه های تندی را انجام داد. خوش خبر در گفتگو با خبرنگار ورزش درخصوص مسائل مختلف به صحبت پرداخت.
خوش خبر صحبت هایش را اینگونه آغاز کرد: همه تیم هایی که در المپیک حضور دارند، برنامه ریزی و تلاش کردند. اگر بچه ها در بازی ها کم گذاشته باشند، باید تک به تک آنها را نقد کنید اما چیزی که مسلم بود، آنها از جان مایه گذاشتند. فقط دیدار با کانادا شاید مقداری حس و حال بازی را نداشتند. در سایر مسابقات، آنها نمره قابل قبولی گرفتند. شکست برابر ژاپن، مانع از صعودمان شد. حتی اگر صعود می کردیم، نهایتا به برزیل می خوردیم و برابر آنها شانس بسیار کمی برای پیروزی داشتیم.
* شعارهای داورزنی پله پله تعبیر شدند
اینکه فدراسیون هدف گذاری و بلندپروازی کند، ایرادی ندارد و حتی ممکن است یک نوع اعتماد به نفس را در تیم ایجاد کند. اوایل که آقای داورزنی آمده بودند، شعارهایی مانند کسب مقام در لیگ جهانی، قهرمانی آسیا و... را در اتاقش چسبانده بود و شاید در وهله اول کسی آنها را نگاه می کرد، بلندپروازانه به نظر می رسید و حتی به او نیز انتقاد شد. ولی پله پله تمام این شعارها تعبیر شدند. حالا ما به یکی دو مورد از این شعارها نرسیدیم که نمی تواند نکته منفی برای فدراسیون باشد.
* نتایج المپیک قابل انتقاد است
قبل از آغاز لیگ جهانی، فدراسیون اهداف خود را ترسیم کرده بود. خیلی قبل تر از لیگ جهانی، فدراسیون همچین شعاری داده بود و آلکنو اعلام کرده بود قصد دارد در این مسابقات تیم را بشناسد. فدراسیون به او اعلام کرده بود که لیگ جهانی برای ما مهم نیست و المپیک در اولویت است. بهترین برداشت از مسابقات را ایران داشت که بتواند سیستم های مختلف را تست کرده و ظرفیت بازیکنان را شناسایی کند تا در المپیک با شناخت بیشتر از بازیکنان استفاده کند. من به نتیجه کسب شده در لیگ جهانی ایراد نمی گیرم ولی در مسابقات المپیک، نتایج قابل نقد و انتقاد است ولی اینکه بگوییم بچه ها کم فروشی کردند یا بد بازی کردند، اینگونه نیست. من تعصب، شجاعت و غیرتشان را در آن میدان بسیار سخت به عینه دیدم.
* آلکنو بازیکنان جوانی را به تیم ملی معرفی کرد
شما توجه کنید که آقای آلکنو چه افرادی را به تیم ملی دعوت کرد و چه کسانی را خط زد. هر مربی جرأت این کار را نداشت. شاید با همان بازیکنان تیم ملی قبلی نیز همین نتیجه را کسب می کردیم. یا نهایتا از گروه صعود می کردیم و برزیل ما را حذف می کرد. ظرفیت ما همین بود. اما آلکنو به میثم صالحی، صابر کاظمی، بردیا سعادت و آرمان صالحی میدان داد. بازیکنانی با ظرفیت های بسیار بالا به جامعه والیبال معرفی کرد. تیم ملی می تواند با این بازیکنان حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. آلکنو 26 فروردین وارد ایران شده و سوم خرداد راهی مسابقات لیگ جهانی شد و زمان زیادی را در اختیار نداشت.
*در انتخاب آلکنو تعلل کردیم
ما در انتخاب سرمربی تیم ملی تعلل کردیم. بهتر بود ما از مهرماه سال قبل مربی جدیدمان را انتخاب می کردیم و اردوهای یک هفته ای برگزار می کرد و در نهایت اردویمان را در اول فروردین یا مانند هر سال آغاز می کردیم. اینکه چه عاملی باعث شد آلمان، ژاپن و کانادا را ببریم جای بحث دارد. علی رغم تلاش بچه ها، نتایجی که دوست داشتیم، حاصل نشد و در مرحله بدی حذف شدیم.
* از حرف های من برداشت های اشتباهی شد
در برنامه رادیویی در خصوص مسائل حاشیه ای از من سوال شد که گفتم نیازی به نبش قبر نیست. از حرف های من برداشت بدی شد. من گفتم اجازه بدهید تیم به مسابقات برود و پس از آن درباره این مسائل صحبت کنید و حتی آقای آلکنو برای برگزاری کنفرانس مطبوعاتی چه به صورت حضوری و چه به صورت آنلاین اعلام آمادگی کردند. حرف های من این بود که پس از مسابقات هر سوالی از هر کسی داشتید بپرسید ولی اینگونه برداشت شد که من گفته ام حرف های زیادی دارم که آنها را بعدا خواهم گفت. نخیر، من حرف های زیادی ندارم. هیچ چیز مبهم و پوشیده ای وجود ندارد. به نظر من حاشیه ای که برای تیم ملی ایجاد شد، کاملا مشخص و روشن است.
* آلکنو یکی از ثروتمندترین مربیان دنیاست
آقای فرهاد قائمی آمدند و صحبتی را مطرح کردند که من فکر می کنم در اوج عصبانیتشان بود. ایشان به کسی اتهام عروسک خیمه شب بازی و یا پولکی بودن زد که دقیقا این شخص برعکس این ادعاهاست. یعنی آلکنو یک مربی کاملا مقتدر و دیکتاتور و خدا را شکر از نظر مالی جزو مربیان ثروتمند دنیاست. چون نزدیک 10، 12 سال در باشگاهی بوده که بیشترین دستمزد را در والیبال پرداخت می کند و نیازی به مبلغ قراردادشان در ایران نداشت. فلسفه ایشان برای حضور در ایران فقط و فقط بحث المپیک بود. چون او دیده بود ایران ظرفیت و پتانسیل کار کردن را دارد. آلکنو قصد داشت با کارنامه ای درخشان از دنیای والیبال خداحافظی کند.
* من نمی توانم در انتخاب بازیکنی دخالت کنم
او از دستیارش که 9 سال است با هم کار می کند، حرف شنوی نداشت بعد شما فکر کنید که آقای آلکنو از امیر خوش خبر حرف شنوی داشته باشد؟ حتی یک بار هم در این زمینه از من نظرخواهی نشد. من به خودم اجازه نمی دادم در این موارد کنجکاوی کنم. ما 17 بازیکن را به لیگ جهانی برده بودیم. از اسفندیار یا حضرت پور بپرسید. آنها از من سوال می کردند آیا نامشان در مسابقات هست یا نه. من پاسخ دادم که واقعا نه می توانم سوال کنم و نه می توانم نظری بدهم. اگر آلکنو روزی از من بپرسد آیا اسفندیار را انتخاب کنم یا نه، می گویم که او از نظر اخلاقی بازیکن خوبی است. مگر کار من فنی است که درباره دریافت یا اسپک زدن او نظر بدهم؟ من نه در این زمینه سر درمیارم و نه شایستگی صحبت کردن درباره مسائل فنی نظر بدهم.
* حرف های قائمی خام بود
حرفی که فرهاد قائمی زد، کاملا حرف خامی بود. بله آقای آلکنو تیم را تمرین می داد و پس از پایان آن، در اتاق من چایی، قهوه یا میوه ای می خورد و به هتلش می رفت. یا قبل از شروع تمرین با من برنامه ها را مرور می کردیم، اینکه چه وسایلی مورد نیاز است یا بازی دوستانه برگزار کنیم و... اما درباره بازیکنان به هیچ عنوان با من مشورتی نشد. خوشبختانه تمام این افراد حاضرند. آقای آلکنو کاملا جوابگو هستند. فکر کنید آقای ولاسکو از من نظرخواهی کند که کدام بازیکن را انتخاب کنم. مربیان در این سطح حتی کولاکوویچ یا کواچ و لوزانو چنین کاری را انجام ندادند.
* قائمی از من خواست به تیم ملی دعوت شود
حرف های قائمی فقط از روی عصبانیت بود. او خط خورد، عصبانی شد و آن حرف ها را به زبان آورد. در تیم ملی، دیواری کوتاه تر از دیوار من نبود. آقای قائمی بد موقعی یقه تیم ملی را گرفت. من با او تلفنی صحبت کردم و با توجه به شرایط تیم، این مطلب را کاملا واضح، روشن و بدون هیچ گونه تعارفی به ایشان گفتم. او به من گفت این دریافت هایی که من در لیگ جهانی دیدم، از همه آنها سرتر هستم و می خواهم به تیم ملی بیایم. من پاسخ دادم که خواستن تو کافی نیست و باید آقای آلکنو بگوید که تو به تیم ملی بیایی. من حرف هایت را به ایشان منتقل می کنم.
* مستندات نحوه دعوت قائمی به تیم ملی موجود است
من با آقای توتولو تماس گرفتم چون زبان آقای آلکنو را نمی فهمیدم. حتی پیام های من موجود است و هر زمانی که خواستید، می توانید این مستندات را در تلفن همراه من مشاهده کنید. من در واتس اپ به آقای توتولو پیام دادم و گفتک لیست افراد تیم ملی را بگوید چون باید آن را اعلام کنم. ایشان جواب دادند که باید با آلکنو صحبت کنم. پس از آن، لیستی را به من دادند که شامل 16 نفر بود. من از او پرسیدم که وضعیت میرزاجانپور و قائمی چگونه است؟ آیا می توانند در اردوی تیم ملی حضور پیدا کنند؟ داستان به همین سادگی بود و مستندات آن به طور کامل موجود است.
میرزاجانپور هر روز با آلکنو در تماس بود و فیلم بازی ها و تمریناتش با تیم ملی جوانان را برای ایشان ارسال می کرد. در مورد آقای قائمی هم من به توتولو گفتم که او با من تماس گرفته و گفته است که آمادگی حضور در تیم ملی را دارد و اگر آماده بودم، من را انتخاب کنید. مستندات این مکالمات موجود است. پس از این صحبت ها، توتولو با آلکنو مشورت کرد. 16 نفر به اردو دعوت شدند، این 2 نفر را جزو نفرات دعوت شده نیامده بودند. ما در پایین لیست نوشتیم که آقایان میرزاجانپور و قائمی برای تست دهی زیر نظر آلکنو حضور پیدا می کنند.
* حرف آخر را آلکنو می زند
آقای داورزنی در برنامه تلویزیونی گفتند که ما می خواهیم فرهاد قائمی را دعوت کنیم. هنوز من و آقای آلکنو در این مورد صحبت نکرده بودیم. حتی من به داورزنی گفتم کاش اجازه می دادید با آلکنو صحبت کنم شاید او اصلا دوست نداشته باشد کسی را دعوت کند. با این وجود، بدون اینکه فشاری به ایشان وارد شود، میرزاجانپور و قائمی برای تست دادن دعوت شدند. اگر ایشان می گفتند نمی خواهم این 2 نفر دعوت شوند، آنها در اردو حضور پیدا نمی کردند حتی اگر آقای داورزنی در برنامه تلویزیونی آن حرفها را زده باشد چون در نهایت حرف آخر را آلکنو می زند.
* متأسفانه فرهاد قائمی دروغ می گوید
فرهاد قائمی گفت که پس از 10 دقیقه به من گفته اند تو را نمی خواهیم در حالیکه اینگونه نبود. تمرین ما تمام شده بود که این اتفاق ها رخ داد. خود من آن روز دنبال کارهای خروج از کشور بودم. وقتی به سالن رسیدم، تمرین تمام شده بود و 2، 3 نفر مانده بودند. از آنها پرسید قائمی کجاست که گفتند خط خورده است. از آلکنو پرسیدم چه اتفاقی رخ داده که پاسخ داد قائمی نمی توانست به این مسابقات برسد.
من هم گفتم باید این را اعلام کنم آیا خط خورده است تا رسانه ای شود؟ که آلکنو پاسخ داد من به خودش گفته ام تو تمرین نکرده ای و آماده نیستی. ما تا المپیک 8 جلسه تمرین داریم و تو به مسابقات نمی رسی. آسیب می بینی و اذیت می شوی و آنجا، جای مدارا نیست و باید بازی کنی. ما در نهایت دست دادیم و همدیگر بغل کردیم. از او تشکر کردم که برای تیم ملی دلسوزی کرده و غیرت و تعصب به خرج داده است. آلکنو دروغ نمی گوید چون از دروغ متنفر است. هر اتفاقی که رخ داده، پس از آن بوده است. قائمی می گوید که آلکنو به اتاق من آمده و پس از صحبت با من او را خط زده است. در حالیکه من آن روز و سر تمرین، اصلا در فدراسیون نبودم. متأسفانه آقای قائمی در این زمینه دروغ می گویند.
* قائمی خودش دست پرورده مافیای والیبال است!
چقدر این اتفاقات برای والیبال ما بد شد. زمانی که روزنامه مهمی مانند گاتزتا دلو اسپورت ایتالیا می نویسد که والیبال ایران دارای مافیا است و دست های پشت پرده در آن وجود دارد. آلکنو به من گفت که 2400 پیام از دوستانم از سراسر دنیا دریافت کرده ام. مافیا دیگر چیست! یک هفته کامل ذهن ایشان درگیر این مسائل بود. آقای قائمی سالها در تیم ملی والیبال بود. اگر مافیایی هم بوده، خود ایشان را انتخاب کرده و قائمی هم خودش دست پرورده همین مافیاست. اگر من این توانایی را دارم که سالهاست بازیکن را برای تیم ملی انتخاب می کنم، باید مجسمه طلای من را بسازند و دم درب فدراسیون نصب کنند و بگویند دمت گرم که عجب تیمی ساختی!
* داورزنی هیچ گاه در انتخاب بازیکنی دخالت نکرده است
من از سال 85 سرپرست تیم ملی هستم و آقای داورزنی در هیچ دوره ای در انتخاب هیچ بازیکنی دخالت نکرده است. ضمن اینکه هیچ کدام از مربی های تیم ملی زیر بار این مسئله نمی رفتند. آنها مربیان درجه یک دنیا بودند و افسارشان را دست ما نمی دادند. اگر اینگونه بود که آلکنو باید به حرف داورزنی گوش می داد و قائمی را نگه می داشت.
* سعید معروف خیلی اذیت شد
سعید معروف در تیم ملی کم اذیت نشد. اخبار و شایعات درباره اش زیاد بود اینکه به حرف مربیان گوش نمی دهد، بازیکن انتخاب می کند، تخریب می کند، به هرکسی دوست داشته باشد پاس می دهد، دست های پشت پرده است و شایعات مختلف در اوج مسابقات گریبانگیر او می شد. در همین المپیک ریو و قبل از بازی اول، مطلبی علیه او منتشر شد که معروف با پسر داورزنی بیزینس دارد. حرف های آزاردهنده ای منتشر شد که تمام بازیکنان قبل از بازی نخست در تلفن های همراهشان می خواندند. این مسائل ذهن معروف را خسته کرد. من اشتباه کردم فیلم و عکس نگرفتم.
اینکه ورزشکاران المپیکی کشورهای دیگر با معروف عکس می گرفتند یا از او لباس می خواستند بدون اینکه معروف بداند آنها برای کدام کشور هستند. اینکه فدراسیون جهانی والیبال پیراهن معروف را برای موزه والیبال می خواهد اینها احتراماتی است که در خارج از کشور به او گذاشته می شود و برعکسش در ایران ما خیلی قدر سعید معروف را ندانستیم. اگر من اینها را عنوان کنم، به بازیکن سالاری متهم می شوم اما حیف است بازیکنی به این بزرگی و با این هوش و خلاقیت و کارهای بزرگی برای والیبال کرد، اینقدر غریبانه و ناراحت از تیم ملی برود. هیچ کسی به من زنگ نزد که معروف را منصرف کنم. وقتی او می بیند مطالبه عمومی در جامعه والیبال این است که او نباشد، معروف هم می رود و والیبالش را در باشگاهش ادامه می دهد. او حالا حالاها در باشگاه های مختلف بازی می کند ولی تیم ملی دیگر برای سعید معروف تمام شد.
* از خداحافظی موسوی اطلاعی ندارم
موسوی در مورد خداحافظی از تیم ملی چیزی به من نگفته و اطلاعی ندارم. اگر او قصد داشته باشد دیگر در تیم ملی حضور نداشته باشد، نشانه هایی را از آن می دیدیم. من فکر می کنم آقایان موسوی و غفور همچنان در تیم ملی حضور خواهند داشت. امیدوارم والیبال ستاره هایش را یکجا از دست ندهد. اما سعید معروف تأثیرگذارترین و حرفه ای ترین بازیکن تیم والیبال بوده که این کشور به خوش دیده است. تفکرات حرفه ای که معروف داشت را در هیچ بازیکنی ندیده ام. فکر نمی کنم به این زودی ها کسی مانند سعید معروف در تیم ملی داشته باشیم.
پاسخ ها