مرگ یک صخره نارنجی رنگ؛ درگذشت یک مدافع خشن با قلب مهربان(عکس)؛ صاحب عکس فوتبالیست موفرفری با لباس نارنجی رنگ که دست به تیرک ایستاده، درگذشت.
به گزارش ورزش، احمد آقا این اواخر هر وقت که در جمع جوانترها قرار میگرفت، به آنها میگفت مواظب سلامتیتان باشید. او سالها بعد از جنگ با بیماری سرطان، سرانجام روز گذشته تسلیم این درد بیدرمان شد؛ ناخوشی سختی که سالها بدترین دردها را به تن رنجور شده او تحمیل کرد.
احمد جانعلی برای بسیاری از هواداران فوتبال ایران نام شناخته شدهای نیست، اما گهگاه انتشار تصویر او با سبیل پُرپشت و موهای فرفری با پیراهن سایپا که لوگوی بزرگ کارخانه خودروسازی را روی سینه خود دارد، فوتبالیترها را پیگیر خواندن درباره تیمی میکرد که در دو فصل ۷۴ و ۷۵ ، دو سال متوالی قهرمان ایران شد، بدون اینکه ستاره خاصی داشته باشد.
سایپا، تیم نوظهوری که با گودرز حبیبی قهرمان مسابقات سوپرجام تهران شد و سپس با حضور در لیگ برتر، با بیژن ذوالفقارنسب در دو فصل متوالی با عبور از همه مدعیان به مقام قهرمانی لیگ رسید؛ آن تیم ستونی بزرگ در قلب دفاعی خود داشت؛ احمد جانعلی، مدافع بسیار خشن و مستحکمی که با حسن اسپیلی یک دژ نفوذناپذیر را در قلب دفاعی نارنجی پوشان تشکیل میدادند؛ به این دو حسین عسگری هم اضافه میشد تا سایپا با شیوه ۲-۵-۳ اغلب مهاجمان گلزن لیگ را متوقف کند. این خط دفاعی بود که البته کمتر مهاجمی دوست داشت با آنها تنه به تنه بشود؛ کمااینکه ادموند بزیک، مهاجم سابق آرارات و پرسپولیس در این باره میگوید: «بازی مقابل سایپا همیشه برای ما سخت بود چون احمد آقا و حسن اسپیلی هیچ رحمی نسبت به مهاجمان نداشتند.»
با این حال، صرف نظر از کاراکتر ترسناک فوتبالی در قلب دفاع سایپا، احمد جانعلی برای فوتبال دوستان و نزدیکانش یک مرد مهربان بود که او را به مجید حلوایی، مدافع ملیپوش دهه ۴۰ تشبیه میکردند و البته بیرون از زمین شخصیتی کاملا متفاوت را به نمایش میگذاشت، او بچهی محله کن تهران بود و در طبیعت و بالا بلندیهای آنجا رشد کرده و به سمت فوتبال کشیده شده بود.
از احمد آقا نقل میکنند که او مدت زمانی در حالی که یک بازیکن حرفهای بود، مینیبوسی هم داشت که با آن مسافر جابجا میکرد؛ مسافرانی که میخواستند به امامزاده داوود(ع) بروند و احمد آقا در سربالاییهای مسیر، تا آنجا که میشد پایش را روی گاز میگذاشت تا این سینهکش تند را رد کند. جانعلی پس از مدتی، مینی بوس را اجاره داد و بهصورت جدیتر فوتبال را پیگیری کرد؛ اگرچه با وجود درخشش در مسابقات باشگاهی هرگز از طرف مربیان تیم ملی روی خوشی ندید.
جانعلی البته تجربه دعوت به یکی، دو اردوی تیم ملی را دارد، اما مربیانی که در آن دوره هدایت تیم ملی را برعهده داشتند، بازیکنان دیگر را به او ترجیح می دادند. جانعلی پس از دوران فوتبال در تیمهای پایه سایپا مشغول به کار بود و یکبار هم با تیم ۷ نفره معلولان ایران به مقام قهرمانی آسیا رسید؛ افتخاری که بزرگترین نقطه کارنامه مربیگری این کاپیتان سابق و خوش اخلاق سایپا محسوب میشود و کمتر کسی از آن خبر دارد؛ بازیکنی که اگرچه روی سر همه مهاجمان سر میزد و ساق و کفشهای آنها را با تکلهای خشن هدف قرار میگرفت، در نهایت حریف این حریف بزرگ و بیرحم(سرطان) نشد. او حالا به حسین عسگری پیوسته است؛ دوست صمیمی او و دیگر مدافع و کاپیتان دو دهه قبل سایپا که در جوانی درگذشت و جامعه فوتبال را عزادار کرد؛ روحش شاد و یادش گرامی.
پاسخ ها