مهرداد اولادی در یک چشم به هم زدن؛ پنج سال از مرگ ستاره سابق فوتبال ایران گذشت؛ مهرداد اولادی از روستای قادیکلا. روستایی که برای خیلی ها نام آشنا است چرا که فوتبالیست های زیادی متولد آنجا هستند.
به گزارش ورزش، 5 سال از زمانی که یک خبر تلخ از بیمارستان شهدای تجریش مخابره شد، گذشت. مهرداد اولادی به خاطر ایست قلبی و تلاش ناموفق پزشکان در احیای او دار فانی را وداع گفت. در سن 30 سالگی و چه زود گذشت. مهرداد فوتبال را از کوچه و پس کوچه های روستایش آغاز کرد. پدرش تعریف می کرد گرایشش به توپ از همان بچگی به قدری بالا بود که هر که او را می دید می گفت یک فوتبالیست موفق می شود، چون جنس عشقش به توپ و فوتبال از جنس ناب بود.
ساعت ها پرسه زدن در زمین های خاکی روستا از او یک فوتبالیست خوب ساخت. مثل خیلی از فوتبالیست های قا ئمشهری خیلی زود پیراهن تیم پرسپولیس قا ئمشهر را برتن کرد و اصغر رامشگر که در آن برهه از زمان رابطه ی خوبی با باشگاه پرسپولیس داشت او را به پرسپولیس معرفی کرد و در ابتدای راه پیراهن این تیم بزرگ را برتن کرد.
چه فوتبالیست خوش قد و قامتی بود. هم ضربه سر داشت هم تکنیک. هم روی زمین خوب بازی می کرد و هم روی هوا. جنگنده بود و پرتلاش و خوب به توپ شوک می داد. با این همه توانمندی انتظار اتفاقات بهتری برای مهرداد اولای در فوتبالش می رفت. شروع خوبش در پرسپولیس موجب شد تا در برهه ای که حضور بازیکنان ایرانی در تیم های اماراتی آزاد بود راهی الشباب شود اما در بازگشت دوباره به ایران شرایط متفاوتی را تجربه کرد. درخشش با ملوان و افت در پرسپولیس .او حتی برای بازگشت دوباره به روزهای اوج پیراهن استقلال را برتن کرد اما اتفاقات برای او خوب پیش نرفت. شاید خیلی زود روحیه اش را باخت و شاید هم از جنگیدن با اتفاقاتی که علیه او رقم می خورد خسته شده بود.
در ملوان به دنبال احیای دوباره روزهای خوبش بود اما در یک روز عجیب دچار اتفاقی باورنکردنی شد و تلاش پزشکان هم برای بازگشت او به زندگی نتیجه نداد تا اولادی در سن 30 سالگی در حالی که هنوز می توانست فوتبال بازی کند، به دیار باقی بشتابد.
چه زود گذشت. بازیکنی که افشین قطبی سرمربی وقت تیم ملی می خواست بعنوان مرد اول خط حمله به او در جام ملت های 2011 آسیا بازی دهد.
ای کاش فوتبال همه ی زندگی اش نبود و و قتی از نگاه ها دور شد غمگین نمی شد و متوجه می شد در اوج هم روزی فوتبالش تمام می شود و این زندگی است که ادامه دارد. ای کاش کسی می بود که او را بهتر راهنمایی می کرد به خصوص در روزهای سخت و ناکامی. ای کاش کسی می بود تا مهرداد را متوجه می کرد فوتبال توام با پیروزی است و شکست و شکست بهانه ای است برای دوباره پیروز شدن. اما افسوس ها پایان ندارد و تنها یک حسرت به دنبال داشت. نه تنها فوتبال برای مهرداد اولای بلکه زندگی خیلی زود برای این بازیکن جوان تمام شد و در یک چشم بهم زدن 5 سال گذشت که باور کردنی نیست.
فوتبال با همه زیبایی هایش بیرحم است. کافی است خطا کنی آنوقت راه نجات و پیدا کردن آدم هایی که تو را تغییر دهند گاهی خیلی خیلی خیلی سخت و حتی ناممکن است.
روح مهرداد اولادی شاد .
پاسخ ها