برنامه و حرفهای مصطفی آجورلو در مناظره فوتبال برتر؛ فوتبال ایران باید در اتاق شیشهای اداره شود؛ یکی از چهار کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال، مدیرعامل سابق باشگاههای پاس تهران و تراکتور تبریز است که میخواهد پس از مدتها دوری از فوتبال اینبار در نقشی جدید بازگردد.
به گزارش ورزش در مناظره غیرمستقیم کاندیداهای ریاست فدراسیون فوتبال که شب گذشته در برنامه فوتبال برتر پخش شد، مصطفی آجورلو در 6 محور مطرح شده برنامههای خود را ارائه کرد؛ او در مناظره کمهیجان دیشب، جنجالیترین سخنها را به میان آورد و در غیاب علی کریمی این ادعا را مطرح کرد که وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک در انتخابات فدراسیون فوتبال جهتگیری دارند و درخواست کرد تا سیاسیون دخالت نکنند!
مشروح صحبتهای آجورلو در برنامه مناظره با سایر کاندیداهای فدراسیون فوتبال را در ادامه میخوانید:
محور اول: اقتصاد فوتبال
درآمد هزار میلیارد تومانی در سال اصلا رویا نیست
طبیعتا میخواهیم ما درباره فوتبال صحبت کنیم و امروز هم در فوتبال در دنیا دیگر آماتور نیست، فوتبالی که ما امروز داریم و بیستمین سالی است که دارد فعالیت میکند، باید به مدار فوتبال حرفهای جهان وارد شود؛ فوتبال جهان، اقتصاد است. شما مهمترین سوال، را اولین سوال قرار دادید که ممنون هستم. طبیعتا اصلیترین موضوعی که در حوزه فوتبال میتوانیم به آن بپردازیم، بحث اقتصاد است. من فکر میکنم حداقل اگر سالانه ما 1000 میلیارد تومان پول برای فوتبال ترسیم کنیم، بگوییم که رویاست؟ من میگویم خیر، سال گذشته که رئال مادرید 400 میلیون دلار سود کرده ضرب در دلار نرخ امروز کنیم میشود 12 هزار میلیارد تومان.ما نمیتوانیم بعنوان کل ایران یک دوازدهم این مبلغ را بدست بیاوریم؟
بدهی هست و نباید بترسیم
فوتبال ما به عنوان فوتبال 80 میلیون جمعیت ایران، یک بیستیم این باشگاه نیست؟ به نظر من چرا. ما اولا نباید از این بدهی بترسیم، چرا که بدهی وجود دارد و طبیعتا این بدهی را با ظرفیتهای فوتبالی که داریم حتما میتوانیم نه عددهای رویایی که امروز بخواهیم بگوییم 50 هزار میلیارد یا 25 هزار میلیارد تومان یا 20 هزار میلیارد تومان؛ آیا به حداقلی آن میتوانیم 2 هزار یا هزار میلیارد تومان را تصور کنیم؟ به نظر من آری.
ما روی گنج 25 هزار میلیارد تومانی نشستهایم!
من در باشگاه پاس، با اینکه پول دولتی گرفتم اما بخشی از آن را از اسپانسر به دست آوردم؛ در تراکتورسازی هم حدود 45 میلیارد تومان پول گرفتم، یک ریال در باشگاه تراکتورسازی به من بودجه دولتی ندادند پس من طبیعتا 45 میلیارد تومان پول درآمدزایی از بازار داشتم و 100 میلیارد هم قراردادهای سال بعدی بود. این مسئله نشان میدهد که فوتبال را باید در چرخه اقتصاد تعریف کنیم، اگر ما توانستیم این تعریف را انجام دهیم دیگر آن زمان کسی من را نمیترساند که چرا به فوتبالی میروی که به 500 نفر بدهکار است به جای اینکه امروز بیایند و به من این اعتماد را بدهند که آقای آجورلو برو و پول را در میآوری. چرا که ما روی گنجی نشستهایم که این گنج بالای 25000 میلیارد تومان در آن پول است.
راههای درآمدزایی
اما امروز که ما میخواهیم شروع کنیم، طبیعتا از عدد پایین آن شروع میکنیم؛ ظرفیتهای تبلیغاتی و حمایتی که با 18 تیم ملی وجود دارد و ما این تولید محتوایی که داریم برای تیم ملی و باشگاهها داریم انجام میدهیم. ما امروزه به اندازه یک سریال در تلویزیون آیا نقش داریم؟ کارگردان، تهیهکننده، نقش اول، فیلمبردار، صدابردار و ... که همه اینها وجود دارد و ما 90 دقیقه ما محتوا تولید میکنیم که در دهها برنامه تلویزیونی پخش میشود. ما هم در محتوا نقطهنظر داریم و هم در تبلیغات زیرنویس آن و طبیعتا این یک بخشی از آن پولی است که در ذهن ما وجود دارد.
مهمترین از آن، ما نباید تصور داشته باشیم که فقط پول در اینجاست؛ پول در زندگی مردم است، اگر مردم کت و شلوار، ساعت، عدس، برنج و در واقع هر چیزی که برای روزمرهشان وجود دارد، میشود آن به معنای زندگی مردم و هوادار را به اقتصادی فوتبالی تبدیل کرد که میشود رئال مادرید و بارسلونا. ما اگر توانستیم زندگی مردم را به طور مثال آب معدنی را با زندگی هواداری ترکیب کنیم، آن موقع پول است. یا همین خط تلفن که میشود یک عدد بسیار سنگینی که برای فوتبال کشورمان یک ارمغان قابلقبولی خواهد داشت.
نگاهی به آنچه اروپاییها میکنند، تمدنسازی است
من طبیعتا فکر میکنم که فوتبال برای امروز ما بسترهایی را ایجاد کرده که ما دیگر نیاز نیست برویم آن را کشف کنیم، کافیست به اروپا نگاهی داشته باشیم؛ اروپاییها این کار را دارند انجام میدهند و تمدنسازی به همین معناست. ما وقتی چیز خوبی داریم آنها استفاده کنند و وقتی آنها چیز خوبی دارند، ما باید استفاده کنیم و یاد بگیریم. در جامعه فوتبال حرفهای درآمدها معلوم است که از چه جاهایی تامین میشود.
دعوا تمام شده و وقت آن است که باهم اتفاق کنیم
در واقع آن اتفاقی که ما باید در اقتصاد دیجیتال و فوتبالی که امروز در فضای مجازی آنقدر پهنهاش گسترده است که فرای بحث تلویزیونی، که ما نه تنها باید بترسیم بلکه باید با اعتماد کامل و مسلط در این عرصه باهم اتفاق کنیم نه دعوا. امروز جای دعوا نیست و دعوا تمام شده است؛ ما برای سربلندی فوتبال ایران باید دست به دست هم بدهیم، چه امروز و چه فردا. چه کاندیداهایی که با هم هستیم و چه دوستانی که متولد شدهاند در فوتبال و خالق فوتبال هستند و مدیران فوتبال.
محور دوم: تحول در نظام باشگاهداری
یک باشگاه حرفهای را ساختم!
من فکر میکنم که اتفاقی که حلقه مفقوده فوتبال ایران است، فوتبال حرفهای است؛ اسم آن است اما خودش نیست. پول حرفهای به بازیکن میدهیم اما به داور نمیدهیم. به اهالی فوتبال، به رسانه و مجموعههای که در فوتبال نقشآفرین هستند. این اتفاقی که باید بیفتد، چرخهای است که من فکر میکنم 20 سال پیش در پاس انجام دادم. وقتی پاس دفتر اداری در خیابان مطهری داشت، من کوچ کردم و به اکباتان رفتم و یک پتو انداختم و در آنجا زیرساخت یک باشگاه حرفهای را ساختم.
(با اشاره به کیومرث هاشمی)البته متاسفانه دوستان کم لطفی کردند و به همدان فرستادند، اگر این اتفاق امروز میبود، میتوانست شاخصه فوتبال ایران در فوتبال حرفهای باشد؛ در فوتبال حرفهای چه نیاز داریم؟ آنچه نیاز بوده این است که باشگاه حرفهای باید تولید نیروی خودش را خودش انجام دهد نه آنکه برود از بیرون جذب کند، در واقع همان فوتبال پایه. به این معنا که در ساختاری دارد، از آکادمی شروع میشود؛ بازیکن ساختن نه بازیکن خریدن، مثلا همین پاس که دوستان به همدان فرستادند، 7 سال از تمام نیروهای ردههای سنیاش استفاده میکرد که به طور مثال میتوان به آرش برهانی، محمد نصرتی، هادی شکوری، میثم منیعی، میلاد میداوودی و کمال کامیابینیا.
پاس همه چیز داشت
شما نگاه کنید اگر آن اتفاق در پاس نمیافتاد، چه میشد؟ ما در آنجا خبرگزاری و روزنامه داشتیم، اتاق رسانه داشتیم، استخر و سونا داشتیم، غذاخوری و خوابگاه داشتیم و همه امکانات فراهم بود. ما در واقع مشغول آموزش دادن به فوتبال ایران بودیم که بیاید به جای اینکه پول از دولت بگیرید، درآمدزایی کنید؛ من حدود 20 سال پیش با کمک با آقای قالیباف، آقای یعقوبی و دوستان دیگری بودند، سنگ بنای یک باشگاه را ساختیم.
وقتی کلنگ را زدیم، آقای هاشمیطبا گفت که 10 سال دیگر افتتاح میشود اما 11 ماه بعد که آمد افتتاح کند، باورش نمیشد و میگفت آقای آجورلو مگر میشود در ایران اینچنین کار کرد؟ طبیعتا آن پولی که ما آن روز داشتیم، از پول دولت بود اما برای اینکه این پول به چرخه بیفتد، ما نیاز به آگاهی برای درآمدزایی داریم که ما در حال حاضر این آگاهی را داریم. اگر امروز شما در همین نزدیکی خودمان در ترکیه نه در آن دوردستها نگاهی کنید، میبینید که بنگاههای اقتصادی برای باشگاههای گالاتاسرای و بشیکتاش آمدهاند و استادیوم زدهاند.
آقای رییسی نگران ما هم باشد
ما طبیعتا آنچیزی که باید انجام بدهیم، زیرساختهایی است که در کشور قول داده بودیم؛ اینجا فقط ما نیستیم بلکه دولت و مجلس هم باید بیایند و کمک کنند. ما بچههای سرراهی این مملکت نیستیم، فوتبال هستیم که 50 60 میلیون نفر در این کشور مخاطب داریم، پس جامعه حاکمیت از جمله دولت، مجلس و همین آقای رئیس محترم قوه قضاییه که به گیلان سفر کرده بودند و نگران هستند برای اینکه 2000 نفر بیکار شدهاند. به ما و احقاق حقمان کمک کند
محور سوم: ارتقا و پیشرفت تیمهای ملی
ستاد ویژه تیم ملی خواهیم داشت
برای اینکه تیم ملی بخواهد صعود کند، ما باید یک ستاد تشکیل دهیم؛ ستاد ویژه. این اولین کاری است که باید برای حمایت از تیم ملی انجام شود، این ستاد باید به صورت شبانهروزی یک کار را انجام دهد و آنهم اینکه زمینهسازی برای صعود به تیم ملی به جام جهانی؛ ما اگر بخواهیم فوتبالمان را اقتصادی یا حرفهای ببینیم و هر کاری بخواهیم با این فوتبال داشته باشیم، فوتبال ما باید در دروازه جامجهانی حضور داشته باشد و آن عددی که در اقتصاد میتواند برای ما پول میآورد، میتواند بازیکنانمان را نشان بدهد و در واقع میتواند برای آینده فوتبال ما یک اعتبار باشد، تیم ملی است.
اول آرامش و صعود بعد برنامه ریزی
ابتدا باید آرامش را ایجاد کنیم و امکانات و سفرهای مختلف که میتواند به بازیهای تدارکاتی منجر شود و بتواند برای ما آن ارمغان را داشته باشد؛ ارمغان صعود تیم ملی ایران به جام جهانی. این مقطع برای ما یک موضوع است اما موضوع بعدی در بحث راهبرد تیم ملی ما باید پیشرفت تیم ملی را در سطح جهانی برای خودمان از الان ترسیم کنیم؛ ما باید در این زمینه همیشه آرامش داشته باشیم که صعود خواهیم کرد. پس طبیعتا پیشرفت تیم ملی در سطح جهانی، استفاده از نظر کارشناسان و اندیشمندان فنی فوتبال این کشور و نقشه راه.
باید در 10 سال آینده به جمع 8 تیم برتر دنیای فوتبال برسیم
انتخاب و وفاداری در فلسفه و مکتبی که ما میخواهیم در آن فرآیند تیم ملی بتوانیم آن کار را انتخاب کنیم و اعضایی که میخواهد مبنای انتخابگر باشد؛ نه اینکه من یا فرد بالادستی بخواهیم فردی را تعیین و نصب کنیم. هدف ما در تیم ملی، صعود به جام جهانی 2022 و صعود به جام جهانی 2026 و رسیدن به جمع 16 تیم است. همچنین برای جام جهانی 2030 و 2034 حضور در جمع 8 تیم برتر دنیاست و ضمن آنکه قهرمانی در جام ملتهای آسیا 2023 و 2027.
شما شاید بگویید که انتخابات برای 4 سال است و شما چرا آنقدر از زمان دور صحبت میکنید؟ طبیعتا اگر ما بخواهیم امروزمان را نگاه کنیم، برای آینده کشورمان خوب تصمیم نگرفتهایم. ما امروز باید خوب فندانسیون را تهیه و پیشبینی کنیم تا به آن افق دستیافتنی، دست بیایم. مگر کشور ترکیه در همسایگی ما به این اهداف نرسیده است؟ ما هم میتوانیم به آن برسیم. در حوزه فوتسال تکرار قهرمانی آسیا هدف ماست و در فوتبال ساحلی هم تکرار عنوان قهرمانی در جام آسیا و در واقع جام بینقارهای و جام جهانی است. اهداف جانبیمان تنظیم تقویم مسابقات دوستانه دوسالهای که به ما میتواند کمک کند در تورنمنتهای داخلی و خارجی و ما را در این موضوع ارتقا دهد.
از خانمهای شاغل در فوتبال عذرخواهی میکنم
ما نمیتوانیم بحث بانوان را دنبال کنیم و بگوییم آقایان بروید در آنجا کار فنی انجام دهید و نظارت کنید و سرپرستی کنید؛ ما باید استقلال بانوان را به عنوان یک موضوع به آن اعتماد داشته باشیم، یعنی همانطور که خانمها میتوانند بخش اعظمی از صندلیهای دانشگاههای ایران را کسب کنند، در فوتبال ایران هم این آینده باید ترسیم باشد و فوتبالمان تاثیرپذیر از خانمها باشد. از این جهت، به نظر من میرسد که در فوتبال، فوتسال و فوتبال ساحلی موضوع ما طبیعتا قویشدن فوتبال خانمها است.
شکل تخصصی این کار را هم باید به خود خانمها و مدیریت و مربیگریشان باور کنیم و در حوزههای مختلف این کار را به آنها بسپریم؛ ما در جامعهمان اعتمادی که به زنانمان داشتیم، هیچگاه ضرر نکردیم و از این جهت است که مقابل فوتبال بانوان سر تعظیم فرود میآوریم و از آنها عذرخواهی میکنیم چرا که در این مدت نسبت به آنها کوتاهی کردهایم.
من با دوستانی که نشستم، بعضی از آنها دو سال و یا سه سال اشکالاتی داشتند که قراردادهای بسیار ضعیفشان هم تامین نمیشود! پاداش قهرمانیشان داده نمیشود و به قول ما ورزشیها پوریای ولی نیست و ناجوانمردانه است به آقایان اتفاق نظر داشته باشیم و عمل کنیم اما نسبت به عهد وفایی که نسبت به خانمهاست کوتاهی کرده باشیم.
محور چهارم: تعامل و ارتباطات بین الملل
ستارههای مطرح را برای کسب کرسی آماده کنیم
این اتفاق، یک اتفاق بسیار مهم از این است که ما نتوانستیم عنوانهای بالادستی کنفدراسیون فوتبال آسیا را کسب کنیم و در فیفا هم نقش کمرنگی داشتیم؛ به نظر شما ما اگر همگراییمان منجر به این میشد که بازیکنان مطرح مثل علی کریمی، علی دایی، فرهاد مجیدی، مهدی مهدویکیا و ... کسانی که سرمایههای ملی فوتبال ما هستند، در حوزهای تربیت میشدند که این فرآیند را به آن برسند. من فکر میکنم جدا از اینکه در تحریمهای بینالمللی قرار داریم، خود تحریمی را برای خودمان ایجاد کردهایم.
اینکه باور نداریم که آنجا برایمان مهم بوده، طبیعی است که ما باید مرز گفتگو و تعامل را باز کنیم؛ ما نمیتوانیم فوتبال را حرفهای بازی کنیم و باشگاهداری کنیم و فوتبالی ملیمان را در سطح یک آسیا پیشبینی کنیم اما با گپهای بینالمللی ارتباط نداشته باشیم. از این جهت اتفاقی که باید رخ بدهد، اولا خودباوری در فدراسیون فوتبال و ورزش ایران است که ما بتوانیم در فرآیند تربیتی آدمهایی را برای آنجا تربیت کنم.
نباید جناحی و سیاسی نگاه کنیم
مضاعف بر آن، استفاده از افراد متخصص و دارای تجربهای که به کشور ما کمک کردهاند و در این کار همراه بودهاند؛ ما امروز بعضیها از این افراد را در خانه نشاندهایم، بهتر است که دایره فوتبال را همانطور که جناب آقای عزیزیخادم گفتند که قرار نیست ما کار سیاسی کنیم و اینکه چه کسی راست یا چپ، آن کسی که وجود دارد و میتوانیم از این کرسیها ما بهره ببریم، حتما برویم و او را دعوت کنیم. اینکه او مال دولت قبلی است یا دولت بعدی این به ما کمک نمیکند.
مطمئن باشید پولمان در فیفا را میگیرم
در فوتبال ما باید سیاست را خارج کنیم و ورود سیاسیون را به فوتبال حذف کنیم اما استفاده و فرآیندهای فوتبالی را افزایش دهیم؛ یعنی هر کسی که میتواند در کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا کمک کند، از او استفاده کنیم. به طور مثال نمیتوانستیم پولمان را از فیفا بگیریم؟ به نظر من میشود و من حتما این پول را خواهم آورد. شما شاید بگویید چطور اما من نمیتوانم آن را بگویم چرا که این مسیر شاید بسوزد. طبیعی است که ما در فرآیند مدیریت فوتبالیمان باید یک گام داخلی داشته باشیم و سپس گامی فراتر از آن گام بینالمللی باشد.
فوتبال ما که آقای آسیاست، به دیپلماسی نیازمند است
از این جهت دیپلماسی فوتبال یعنی گفتگو، گفتگویی که منجر به تامین منافع ملی فوتبال کشور شود؛ یعنی ما بعضی مواقع تصورمان این است که چهار خبر بیاید و برود، ما مشکلات داخلی کشورمان را به بیرون دادهایم اما مشکلات ما آنجاست که برای تامین فوتبال حرفهای، فوتبال آقای آسیا نیازمند دیپلماسی است که ما را بپذیرند و ما هم خودمان را برای کرسیهایی که در کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا وجود دارد. آنچیزی که کشور ما امروز میتواند از بهرههای اقتصادی در آن لابیهایی که در کنفدراسیون فوتبال آسیا وجود دارد، ببرد.
باید به دروازه گفتمان بینالمللی راه پیدا کنیم
چرا داوران ما نباید بروند و در بازیهای مهم سوت بزنند؟ چرا مربیان نروند؟ چرا بازیکنانمان وقتی میخواهند بروند باید با قیمتی ارزان انتقال یابند؟ چرا ما در آنجا کسی را نداریم که از آن توانمندیهای فوتبال ایران بهرهمند باشد. من فکر میکنم ایران با ثروتی که در فوتبالش دارد و ثروتی که در کشورش دارد، میتواند مرجعی برای فوتبال باشد، نمیگویم چرا مالزی یا جای دیگر اما میگویم چرا ما نه و این فرصتهای که وجود دارد در اینجا رخ ندهد و در کشورهای دیگر انجام شود. آنچیزی که باید اتفاق بیفتد، ما باید با آرامش و مطمئن به آن دروازه گفتمان بینالمللی راه پیدا کنیم.
محور پنجم: رشد و پیشرفت فوتبال پایه
در برنامه داریم تا فوتبال آموزشگاهی را احیا کنیم
من فکر میکنم که طرح جامع ورزش کاملا با تیزبینی ورزش پایه را هدف قرار داده و مورد نظر داشته است؛ در ورزش جامع چهار رکن، ورزش پرورش بوده که رویکرد تربیتی دارد و مسئول آن آموزش و پرورش است. همانجایی که ورزش کشور پایهریزی میشود و در واقع آن فوتبالی که در گذشته، در پیش از انقلاب فوتبال آموزشگاهی در منطقه 9 و در محله منیریه مرحوم بهلول مسئول برگزاری مسابقات آن محله بود؛ آن مسابقات حتما باید احیا شود، در واقع یک مسئولیت مشخصی را کشور به آموزش و پرورش داده که برای توسعه ورزش آموزشگاهی است. طبیعتا فوتبال پایه هم آنجا شکل میگیرد.
ساختار باشگاه باید مبتنی بر تیمهای پایه باشد
رکن دوم، ورزش همگانی بوده که به شهرداریها داده شده است؛ آن زمانی که من شهرداری بودم فکر میکنم بالای 1000 زمین چمن مصنوعی در تهران به جای زمین خاکی ساخته شد. شما ببینید چه تحولی در آن مسابقات محلات که شهرداری موظف بود پول آن را پرداخت کند، ایجاد شد؛ در آنجا آموزش و پرورش و در اینجا شهرداریها، این دو رکن مهم به کمک فوتبال حرفهای میآید. اصلا فوتبال حرفهای وقتی شما ساختار آن را ترسیم میکنید، طبیعی است که صرفا تیم بزرگسال نیست و مبتنی بر تیمهای پایه است.
درخشش سردار آزمون در دنیای فوتبال یعنی همان دیپلماسی!
من به ترکیه رفتم و ملاقاتی با فاتح تریم سرمربی تیم ملی ترکیه داشتم (البته صحبت او را دنیزلی هم در ایران گفته بود) او به من گفت: ما مهمتر از اینکه به بالای باشگاه که در واقع تیم بزرگسالمان است نگاه کنیم، افق باشگاهمان نگاه به تیمهای پایه است و شما ببینید چه سرمایهگذاری اقتصادی و چه سرمایهگذاری فنی و مهارتی انجام شد و همان دیپلماسی که ما به دنبال آن میگردیم.
من سه روز قبل به بوشهر رفتم، دوستان به من گفتند فقط مهدی طارمی نیست بلکه در هر محله شما میتوانید ببینید؛ پس چرا ما نمیتوانیم در سمت گلستان بازیکنی مثل سردار آزمون انتخاب کنیم؟ مگر سردار آزمون نمیتواند در فوتبال دنیا بدرخشد؟ از این دیپلماسی قشنگتر؟ این مسئله از کجا آغاز شده است، از همان فوتبال پایهای که باید به طور منظم صورت پذیرد، منظم یعنی اینکه اهداف اصلی فوتبال، فدراسیون نیست که بگوید فقط من میخواهم بگویم همه مردم فوتبال بازی کنند بلکه تقسیم کار شده است.
نهادهای مختلف مسئول آموزش پایه
تقسیم کاری که در آموزش و پرورش صورت گرفته و یکی در شهرداریها و NGOها و در واقع مسئول آموزش بچههای پایه که در محلات هستند؛ مهمترین جایی که میتوان به صورت حرفهای به آن نگاه داشت، جایی است که من آن را تجربه کردم. ما در پاس، بازیکنان نونهالان، نوجوانان، جوانان و امید ما در بازیکنان بزرگمان معلوم بودند. تک تک بازیکنان از جمله هادی شکوری و آرش برهانی در تیم بزرگسالان بازی کردند.
در تراکتورسازی هم اینچنین بود، 9 بازیکن از امید و جوانان در تیم بزرگسالان ما بازی کردند و من فکر میکنم فوتبال به مانند یک ساختمان بخش اعظم آن به فندانسیوناش است، فندانسیون فوتبال ایران باید بر محور فوتبال پایه قرار گیرد، اگر این اتفاق افتاد، جاهای آن مشخص است و آینده روشن برای فوتبال پایه ایران خواهیم داشت.
محور ششم: مبارزه با فساد
فوتبال در اتاق شیشهای نیست اما همه آن را میبینند!
من فدراسیون فوتبال را در یک اتاق شیشهای حتما مدیریت میکنم که همه ببینند و چیزی در آن پنهان نباشد، وقتی همه چیز آشکار شد دیگر نمیشود گفت ما چیزی را قایم کردهایم.
حدودا یک ماه پیش من را به یک مجموعه قضایی دعوت کردند که میخواستند بگویند ما آمدهایم و مجموعه وکلای حقوقی درباره فوتبال را راهاندازی کردیم و افتتاح آن مراسم بود؛ دوستان آمده بودند و به فوتبالیها حمله میکردند که شما مسائل حقوقی را در نظر نمیگیرید و میروید قرارداد امضا میکنید که دیگر دوستان فوتبالی هم متاسفانه کملطفی کرده و آنها را همراهی میکردند. من آنجا گفتم که این منصفانه نیست . نباید همه تقصیرات را از فوتبالیها دانسته و ما را مقصر و فساد بدانید، من فکر میکنم که نیاز به آن بود که شما در قوه قضائیه 20، 30، 50 وکیل حرفهای میداشتید که ما باشگاهها همانطور که میرفتیم مربی میگرفتیم، یک وکیل حقوقی حرفهای هم نه کیفری بلکه تخصصی فوتبال هم میگرفتیم که وقتی میخواهد قرارداد امضا کنیم، مثل قرارداد ویلموتس نشود.
باید اتاق شیشهای را در فوتبالمان احیا و دوباره ایجاد کنیم
من فکر میکنم قرارداد تیم ملی که الان فدراسیون گرفتار شده است، نمیگویم فقط ما مقصر هستیم بلکه دیگران هم مقصرند اما آن چیزی که میشود گفت که ما میتوانیم آن را انجام دهیم، اینکه باید زمینه فساد را از بین ببریم؛ یعنی ساختار شفاف و اینکه اتاق شیشهای را ایجاد کنیم. اتاق شیشهای نداریم و باید آن را احیا کنیم، رسانه بیاید و سوال کند. ما الان آقای هاشمی و عزیزی خادم و کریمی با من هر کداممان یک صحبتی را داریم، کی ما را نظارت میکند؟ اول میتواند فساد از ما شروع میشود که بیایم یک حرف را بزنم و عمل نکنم.
رمالی و شرط بندی، دو فساد مهم در فوتبال ایران
مهمترین بحث در موضوع فساد، بحث رمال است؛ رمال در فوتبال کشورمان جای دارد و نمیتوان آن را پنهان کرد. تیمها همانطور که بدنساز میگیرند، رمال میگیرند! ما شرط بندی را اگر از فوتبالمان خارج کنیم، زندگی مردمان که زندگی پاک و مطهری است، آلوده به فساد و قمار و مسائل دیگری میشود.
آقای عزیز، ما در فوتبال مسئولیم همانطور که درباره پاس بغل پا، تیم ملی، مسائل بازیهای تدارکاتی و درباره اقتصاد و ساختارش فکر میکنیم، درباره پاکی آن هم باید فکر کنیم. مگر میشود یک تیم با دو سنجدی که یک رمال به یک نفر میدهد، قهرمان شود؟
پاسخ ها