گری لینهکر و بزرگترین راز مارادونا؛ روزی که رودخانه دیهگو از جهان عبور کرد؛ نوشته ای از سردبیر ورزش؛ درباره یک دیدار کلیدی که سرنوشت فوتبال جهان را برای همیشه تغییر داد.
سال 2006.دیهگو حسابی لاغر کرده وسرحال است. احتمالا بعد از یکی از ترکهای هزارباره. در حیاط خانه روبروی گری لینهکر نشسته که حالا دارد خبرنگاری و اجرا را در بیبی سی تجربه میکند. آقای گل سابق جهان در همان جامی که مارادونا برای بدن کفش طلایش فقط یک گل کم آورد تا لینهکر با شش گل آقای گل تورنمنتی بشود که با دست شکسته آغازش کرده بود.
انگلیس بابی رابسون تورنمنت را با شکست 1-0 مقابل پرتغال آغاز کرد اما بعد از دومین بازی ناامید کننده و تساوی مقابل مراکش،در بازی آخر 3-0 لهستان را برد تا به یک هشتم برود.این بازی ویژه گری لینهکر در آن تورنمنت است که در کمتر از 40 دقیقه هت تریک کرد. او بعنوان آقای گل لیگ انگلیس از اورتون،رقبا را کنار زده بود و امید زیادی به این جام داشت.لینهکر چند روز بعد در بازی مقابل پاراگوئه هم دو گل زد و با پنج گل به دیدار یکچهارم نهایی مقابل آرژانتین رسید.مسابقهای که قرار بود بدل به اودیسهای برای دیهگو مارادونا شود که اگرچه در همه بازیهای جام درخشیده بود اما هنوز پیراهن مرد شماره یک جام را برتن نداشت.
تیم ملی آرژانتین 86، تیمی برآمده از اختلافات شدید و مشکلات بود.جدال دو دسته جدید و قدیم؛پاسارلا مقابل مارادونا.بیلاردو مارادونا را انتخاب کرد و پاسارلا قهرمان افسانهای 1978 را کنار گذاشت.در مقابل مارادونا هم روی دیگری از خود به نمایش گذاشت:مطیع و مصمم و منظم.آمادگی بدنی و میل به پیروزی در او از همان بازی اول مقابل کرهجنوبی به نمایش درآمد.جایی که با پاسهای او در روز پرخطای کرهایها آرژانتین 3-1 اولین گام را برداشت.در بازی دوم آلبیسلسته مقابل ایتالیا قرار گرفت؛مسابقهای برای اولین گل دیهگو در مکزیک با یک بغل پای تماشایی روی هوا.مسابقه سوم هم مقابل بلغارستان بود که برد 2-0 آرژانتین صدرنشینی آنها را تضمین کرد. شاگردان بیلاردو در این مرحله 1-0 اروگوئه را دریک بازی خونین شکست دادند که زننده گل پدرو پاسکولی دوست نزدیک مارادونا بود.این پیروزی آرژانتین را به ¼ نهایی و بازی با انگلیس در ورزشگاه آزتک فرستاد؛ آنهم در شرایطی که هنوز بیشتر توجهات معطوف برزیل بود که در یک هشتم 4 گل به لهستان زده بود و به دیدار فرانسه میرفت.
دیدار آرژانتین – انگلیس،یک مسابقه نزدیک و پرهیجان است که با درخشش مارادونا در یاد مانده.جایی که او با دست و پا دو گل دیگر به ثمر رساند. گلهایی که درباره آنها زیاد گفته شده.اما گری لینهکر هم زننده تک گل تیم بود تا به حد نصاب شش گل برسد.او در دقایق آخر بازی میتوانست گل دوم انگلیس را هم (درست مثل گل اول) روی ارسال جان بارنز به ثمر برساند اما بخت با تیم بیلاردو یار بود که باوجود تلاش لینهکرتوپ از روی خط مسیر دیگری را طی کرد.جالب اینکه انگلیس این موقعیت طلایی را روی بازپس گیری توپ از مارادونا بدست آورده بود.
این سرنوشتی بود که در ورزشگاه ازتک و روی چمنی که سایه یک شیء عجیب و غریب و ترسناک در مرکز آن میافتاد رقم میخورد.انگلیس با لباس سفید و شورت آبی آسمانی و آرژانتین با پیراهن سورمهای که به دستور مارادونا از بازار مکزیکوسیتی تهیه شده بود.
درصحنه گل اول، مارادونا حرکتی را از میانه میدان آغاز میکند و به عموق دفاع انگلیس میزند و بادریبل سه نفر توپ را به قصد یک – دو به والدانو میدهد اما مدافع حریف(استیو هاج)در حالتی عجیب توپ را به سمت دروازه خودی برمیگرداند.دیهگو که تقریبا از دریافت توپ ناامید است،به شکل عجیبی به محوطه جریمه انگلیس میدود و از زیر پیترشیلتون توپ را از بالای سر او با هندی به دروازه میفرستد.
مارادونا در مصاحبه با لینهکر میگوید:من به توپ نمیرسیدم.شیلتون به هوا پریده بود و داشت توپ را مشت میکرد.(سرش را کج میکند)ناگهان دستم را روی سرم گرفتم و توپ را زدم.
پرش او در این صحنه خارق العاده است و حرکت دستش آنچنان هنرمندانه که هرگز شبیه یک هند کلاسیک نیست.دیهگو به لینهکر میگوید:تری بوچر از پشت صحنه هند را دیده بود و به داور اعتراض میکرد اما من دیدم کمک داور دارد (به سمت مرکز) میدود بنابراین داد زدم گل. پشت سرم را نگاه کردم تا ببینم داورفریب میخورد یا نه که همین اتفاق هم افتاد...
لینهکر از مارادونا میپرسد: داستان دست خدا چیست؟
مارادونا: این خیلی سخت بود که هند من توسط دونفر (داوران) دیده نشود اما این اتفاق افتاد.(در این لحظه تصاویر روی تصویر تابلویی دیزالو میشوند که چشم کسی در آن توسط دیگری گرفته شده؛مفهمومی که مارادونا قصد داشت آن را برساند).نکته جالب این مصاحبه،تلقی لینهکر از این حرکت با عنوان "تقلب"است اما مارادونا تقلب را رد میکند و زیرکانه آن را به شیطنت و کلک بازی تقلیل میدهد.
دیگر گل این بازی هم، دیگر گل بسیار مشهور و بهیادماندنی مارادوناست که بیش از هر گل دیگری در تاریخ دربارهاش صحبت شده است. مارادونا با یک چرخش فرارش را شروع میکند و خط نیمه را پشت سر میگذارد. او در این مسیر از بردسلی، رید، بوچر، فنویک و شیلتون، پنج بازیکن انگلیس میگذرد تا گزارشگر بیبیسی بگوید که «آنها را تار و مار کرد». بوچر دوباره خودش را میرساند، ولی کاری از دستش ساخته نیست و مارادونا دروازه خالی را باز میکند. (این حرکت یازده ثانیه طول کشید و او دوازده بار به توپ ضربه زد.)جالب اینکه در تماشای مجدد تصاویر پیداست که داور بازی در لحظهای که توپ به مارادونا میرسد از یک برخورد شدید بین دو بازیکن (شاید حطای مدافع آرژانتین) صرفنظر میکند.
این گلی است که سرنوشت مارادونا را برای همیشه تغییر داد. او در بازی نیمه نهایی هم دوگل مقابل بلژیک به ثمر رساند که یکی از آنها کپی ضعیفتری از گل قرن بود.دوگلی که او را در آستانه کسب کفش طلای تورنمنت هم قرار میداد.او پیش از فینال 5 گل زده بود و به همراه کارکا هم تیمی آیندهاش در ناپولی در رده دوم امیدوار بود از لینه کر در بازی مقابل آلمان عبور کند اما این اتفاق رخ نداد اگرچه او سرنوشت جام را با یک پاس هوشمندانه دقیق در لحظات پایانی و بعد از بازگشت آلمان به بازی رقم زد؛زمانی که با یک تکضربه درخشان(در دقیقه 87) توپ را به بروچاگا رساند تا سومین گل آرژانتین در فینال به ثمر برسد و مارادونا پس از دور افتخار روی دوش هواداران در مراسم اهدای جوایز بوسهای عاشقانه به جام بزند.بوسهای مشهور و عمیق که بعد از مرگ او زیباترین جلد روزنامههای جهان را ساخت.(نشریه اوله از خوانندگانش درخواست کرده در مراسم فردا همه این پوستر را در دست داشته باشند).
با این پایان هم لینهکر آقای گل جام جهانی ماند و هم مارادونا با نمایش خداگونه و البته کمی شیطان صفتانهاش ثابت کرد که بهترین بازیکن دنیاست؛اگرچه شاید سر لینهکر میتوانست این سرنوشت را کاملا تغییر دهد؛ اما همه چیز بر مسیری پیش رفت که انگار موبه مو مقدر شده بود همانطور که حذف عجیب برزیل مقابل فرانسه در ضربات پنالتی (از جمله عجیب ترین پنالتی ممکن که با توپ بعد از برخورد با تیر دروازه به پشت سر گلر برزیل خورد و وارد دروازه شد)درنهایت به سود مارادونا شد چرا که شاگردان تله سانتانا (احتمالا) توانایی شکست دادن آرژانتین را درصورت صعود به فینال داشتند.ولی در این جام "خدا مارادونا را دوست داشت".
34 سال پس از روزهای اوج، مارادونا با پاهایی خمیده و حواسی فروکاسته درحالی به استقبال مرگ رفت که هیچ مرگی اینچنین حواس جهانیان را به سمت خود نکشانده بود.همانطور که مرگ هیچ انسانی،تا این حد روزنامهنگاران سراسر جهان را به صرافت استفاده از کلمه خدا نینداخته بود. خدا(DIOS) و تلفیق آن با کلمه خداحافظ (ADIOS) و بازی با دو حرف لاتین IوO برای یادآوری پیراهنی که او همیشه به تن داشت:10.
لینهکر هم البته ده میپوشید اما در روزهایی که او جذاب تر و ثروتمندتر از همیشه تبدیل به مهمترین مجری ورزشی جهان شده شاید کسی به خاطر نیاورد که او چه آدم مهمی در زندگی مارادونا بوده و مارادونا چه شخص مهمی در زندگی او.
عجب قصه ای.
پژمان راهبر
پاسخ ها