میپرسند چرا فقط گلهای قشنگ میزنی؟؛ جهانبخش: من کسی نیستم که برای پاتر شربت بریزد؛ وینگر تیم فوتبال برایتون میگوید انگار یک سالها است که از تیم ملی ایران دور مانده و دلش برای صمیمتی که در اردوها وجود دارد، تنگ شده است.
به گزارش ورزش، علیرضا جهانبخش پس از حرف و حدیث های زیادی که در مورد انتقال او به تیمهای دیگر وجود داشت، در نهایت تصمیم گرفت بماند و برای رسیدن به جایگاه واقعی خود بجنگد. او با عملکردی که داشته و با گل های زیبایی که در جام اتحادیه زد و به ارسال پاس گل مقابل منچستریونایتد ختم شد، توانسته از نیمکت جدا شود و حداقل در هر بازی 30 دقیقه ای فرصت حضور در زمین را پیدا میکند. البته فوتبال همچنان سختیهای خودش را پیش روی جهانبخش گذاشته و او در دیدار برابر منچسریونایتد با آسیب دیدگی از ناحیه همسترینگ روبرو شد و نتوانست در اردوی تیم ملی حاضر باشد.
مهاجم ملی پوش برایتون گفتگویی با ایران ورزشی درباره آنچه بر او طی ماههای اخیر گذشته، انجام داده و در مورد شرایط خودش، رابطه اش با پاتر و عدم حضور در اردوی تیم ملی صحبت کرده که در ادامه میخوانید.
*یکی دو ماه قبل که با هم حرف میزدیم، گفتی قصد داری در برایتون بمانی و برای به دست آوردن جایگاهی ویژه بجنگی. الان که فصل نقل و انتقالات به پایان رسیده، از تصمیمی که گرفتی راضی هستی؟
من یکی دو پیشنهاد خوب دریافت کردم که یکی از هلند بود و دیگری آلمان. پیشنهاد مثبت بود و در مسیر رو به جلو رفتن میتوانست مرا کمک کند. از طرفی به ادامه حضور در برایتون هم علاقهمند بودم. با باشگاه برایتون صحبت کردم و همچنین سرمربی. میخواستم ببینم نظرشان چیست، چون احساس کردم اگر اعتقادشان را بگویند میتوانم راحتتر تصمیم بگیرم. میخواستم مطمئن شوم که مرا میخواهند. دیدم هر دو مخالفت کردند و گفتند اجازه جداییات را نمیدهیم. تأکید کردند امسال شرایط بهتری پیش رو دارم و من هم تصمیم گرفتم بمانم و بجنگم. از شرایط راضیام و فکر میکنم برای ماندن تصمیم درستی گرفتم و وضعیت تا امروز خوب پیش رفته است.
* بعد از اینکه تصمیم به مبارزه گرفتی، چکار کردی که شرایط تغییر کرد و توانستی بیشتر از قبل در ترکیب قرار بگیری؟
فصل قبل شرایط من در یک مقطع خاص فوقالعاده شد اما هر چه بازیها رو به پایان رفت، دوباره به همان شرایط قبلی برگشتیم. حالا اینکه دلیلش چه بود دیگر اهمیتی ندارد. واقعیتش من تغییری نکردم و هدفم حفظ همان روند همیشگی بود. تنها تفاوتی که وجود داشت اینکه من سعی کردم خودم را با سیستم سرمربی بیشتر وفق بدهم و خودم را در این سبک از بازی جا بیندازم. در بازیهای تدارکاتی تلاش کردم و در دیدارهای رسمی نیز انرژی زیادی گذاشتم. ضمن اینکه در تمرینات پیش فصل هم حاضر بودم و امیدوار به اینکه فصل متفاوتی برای من رقم بخورد. الان هم با توجه به مصدومیتی که مقابل منچستریونایتد برای من پیش آمد، سعیام این است زودتر ریکاوری کنم و به تمرین و سپس ترکیب برایتون برگردم.
* این آسیب دیدگی چقدر جدی است و چند روز باید از فوتبال دور باشی؟
همسترینگ من آسیب دیده و مدت دقیق دوریام هم هنوز مشخص نیست. متأسفانه اردوی تیم ملی را هم از دست دادم، آن هم در شرایطی که خیلی دوست داشتم بیایم و کنار بچهها و کادر فنی باشم. وضعیت آسیبدیدگیام طوری است که باید مدتی به آن برسم و با توجه به صحبتی که بین باشگاه و تیم ملی صورت گرفت، قسمت نشد در این اردو شرکت کنم. البته روزهای اول درد داشتم اما الان خیلی بهترم. البته خدا را شکر کادر پزشکی برایتون به من گفتند که مصدومیت همسترینگ من از نوع گرید پایین است و به همین دلیل شاید زودتر به تیم اضافه شوم.
* با دراگان اسکوچیچ هم در این رابطه صحبت کردی؟
جدیداً و به صورت مستقیم نه، فقط با دکتر خانلری، پزشک تیم ملی حرف زدم که آقای اسکوچیچ هم کنارش بود. راجع به کارهایی که اینجا انجام دادم، گزارشی از من گرفتند و قرار شد همه روزه در ارتباط باشیم تا از وضعیت درمانم مطلع شوند. واقعاً دلم برای تیم ملی و حضور در اردو تنگ شده اما قسمت این بود که دوباره نباشم. یکی دو اردو را به دلیل تصمیم سرمربی قبل غیبت داشتم و حالا هم مصدومیت باعث شد نتوانم کنار سایر بازیکنان تیم ملی باشم. این مقطع طولانی شده و انگار سالها در تیم ملی نبودهام.
با بچهها هم که حرف میزدم همین را میگفتند و اینکه دلمان برای تمرین، شوخی و صمیمیت اردو تنگ شده است.
*در جام اتحادیه هم گلهای زیبایی به ثمر رساندی. به یکی از آنها لقبآر پی جی دادند
(میخندد) اتفاقاً اینجا همه از من میپرسند چرا فقط گلهای قشنگ میزنی؟ من هم در جواب میگویم گلهای ساده هم میزنم اما با توجه به پستی که بازی میکنم و در شرایط و زوایای سخت قرار میگیرم، شانسم را از راه دور و کنارهها هم امتحان میکنم. خوشبختانه شرایط در این چند بازی اخیر خوب پیش رفته و امسال باید این روند را ادامه بدهم. به خودم قول دادهام از نظر اعداد و ارقام هم باید آمار بهتری ثبت کنم.
* مقابل منچستریونایتد هم به زمین آمدی و در همان دقایق کوتاه پاس گل دادی. کلاً چرا آن بازی اینقدر عجیب و غریب از آب در آمد؟
در آن بازی حقمان بود برنده شویم اما همه جای دنیا تصمیمگیریها به سوی تیمهای اسم و رسمدار و مطرح میچربد. ما سرتر از منچستریونایتد بودیم و من هم وقتی به زمین آمدم دوست داشتم کمک کنم. بعد از گل دوم باز هم بازی دست ما بود و فکر میکنم دقیقه 94 و نیم بود که ما شادی گلمان را انجام میدادیم. جالب اینکه داور هم پنج دقیقه وقت تلف شده اعلام کرده بود. دقیقه 96 و خردهای برای منچستریونایتد کرنر گرفتند، یعنی قبل از ارسال کرنر یک دقیقه و نیم اضافه بازی کرده بودیم. داور اجازه داد کرنر را بزنند اما قبل از خطای هند، بازیکن حریف با آرنج به صورت بازیکن ما کوبید. داور آن صحنه را ندید و انگار فقط منتظر بود خطای هند را ببیند. ضمن اینکه تا به حال ندیده بودم داور سوت پایان بازی را بزند و بعد پنالتی بگیرد. البته دیده بودم که به برخی بازیکنان کارت قرمز و زرد میدهند اما این مورد را هرگز تجربه نکرده و حتی ندیده بودم. این هم البته از تصمیماتی است که با VAR در فوتبال به وجود آمده.
* در این مدت، منظورم یک سال اخیر است، آیا روزی رسید که ناامید شوی و بگویی نمیشود شرایط را تغییر داد؟
(کمی مکث) نه اینکه ناامید شوم اما برخی اوقات آدم به خودش شک میکند که شاید کار اشتباهی انجام داده و یا مورد دیگری برایش اتفاق افتاده. به همین خاطر برخی اوقات دنبال این موضوع میگردی اما پیدایش نمیکنی. چنین حالتی را داشتم اما اینکه ناامید شوم و بگویم دیگر خسته شدم نه. خدا را شکر چنین شخصیتی ندارم که کار را در میانهها رها کنم. همیشه معتقدم آدم یا راه را پیدا میکند یا وقتی درها بستهاند، مسیر جدیدی برای خودش میسازد. تلاش کردم درها را باز کنم اما هنوز به نظر خودم اتفاق خاصی نیفتاده و کاری نکردهام. فصل تازه شروع شده و در آینده میتوانیم در مورد عملکرد من قضاوت کنیم.
* مهدی مهدویکیا چنین شرایطی را چند سال قبل در هامبورگ پشت سر گذاشت. توماس دال از او در ترکیب استفاده نمیکرد اما مهدویکیا ایستاد، مبارزه کرد و به جایی رسید که سرمربی مجاب به استفاده از او شد. در این مدت با مهدویکیا صحبت نکردی؟
در این مدت که خیلی سخت گذشت، با یکسری افراد زیاد حرف زدم. با آقا مهدی چندین بار صحبت کردم و او هر بار به من انرژی مثبت داد. حرفهای او خیلی به من کمک کرد و باعث شد نکتههای جدیدی یاد بگیرم. مهدویکیا ماجرای هامبورگ را برای من مثال زد و گفت یکی از همتیمیهایش سرمربی شد و برای مدتی او را کنار گذاشت. خدا را شکر آقا مهدی از موقعیتها استفاده کرد و جایگاه قبلیاش را پس گرفت. این مثال زنده از کسی که همیشه به عنوان الگو به او نگاه میکردم، مسیر مرا راحتتر کرد و یکی از دلایلی بود که باعث شد بمانم و بجنگم.
* الان رابطه تو با گراهام پاتر چگونه است؟
رابطه ما فرقی نکرده. شاید من کسی نباشم که او برایش شربت بریزد اما رابطه ما کاملاً حرفهای است. من سعی کردم شرایط و اصول را رعایت کنم و او هم به عنوان مربی حتماً میبیند که من در حال تلاش هستم و به قوانین پایبندم. شاید زمانی جر و بحث یا داد و بیداد هم کرده باشیم اما من به عنوان بازیکن به تصمیمات پاتر احترام میگذارم و او هم میداند که من مثل یک بازیکن حرفهای به اصول باشگاه تعهد دارم.
* یک سؤال که دوست دارم جوابش را بدانم. چه شد که موهایت را تراشیدی؟
به یک تغییر احتیاج داشتم. البته خیلی وقت پیش میخواستم این کار را بکنم اما هر بار چنین اتفاقی رخ نمیداد. با مشورتهایی که گرفتم و خودم را در اپهای بدون مو دیدم، ترجیح دادم موهایم را کوتاه کنم. دیدم آنقدرها هم بد نمیشوم و البته خیلیها از مدل موی جدیدم تعریف هم کردند. هر چقدر هم میگذرد بیشتر عادت میکنم و احساس سبکی دارم.
* میتوان گفت این تصمیم تو فوتبالی بوده است؟
ببینید برخی اوقات آدمها فکر میکنند باید یک تغییری در خودشان ایجاد کنند. یکی موهایش را میبندد، یکی ریش میگذارد و یکی هم مثل من موهایش را کوتاه میکند. این یک بحث روحی روانی است، ضمن اینکه در طول بازی هم دیگر موهایم جلوی چشمانم را نمیگیرد و از این حیث راحتم. همیشه قبل از بازی 10 دقیقه وقت میگذاشتم تا موهایم را طوری درست کنم که اذیتم نکند اما حالا آن زمان را به موضوع دیگری اختصاص میدهم و این خیلی خوب است.
* در یکی از بازیها سر تو هم آسیب دید. درباره آن آسیبدیدگی هم توضیح میدهی؟
یکی از بازیهای خارج از خانه برایتون بود که سرم پنج، شش بخیه خورد. دفاع حریف برای دفع توپ به هوا بلند شد و وقتی به زمین آمد، با آرنج به سر من کوبید. گفت سرت چرا اینطور شد، من هم گفتم تو زدهای و از من میپرسی؟ دکتر برایتون میخواست بخیه بزند اما فکر کرد ناحیه آسیب دیده کوچک است و وازلین زد تا خون بند بیاید. در طول بازی بانداژ کرد تا خون نیاید اما وقتی باز هم این اتفاق رخ داد، مجبور شد بخیه بزند و با این راه مرا درمان کند. الان بخیهها را کشیدهام و اوضاع بهتری دارم.
* هدف برایتون در این فصل چه رتبهای است؟
هدف باشگاه این است که جزو 10 تیم بالای جدول باشیم. این موضوعی است که از ابتدا هدفگذاری شده اما باید منتظر بمانیم و ببینیم فصل چطور پیش میرود. به همین دلیل فعلاً برای قضاوت زود است.
*مدعیان قهرمانی چه تیمهایی هستند و فکر میکنی در نهایت چه تیمی بتواند در رتبه اول قرار بگیرد؟
با این شروع، پیشبینی قهرمان سخت و دشوار است. سیتی پنج گل از لستر میخورد و هفته بعد لستر مقابل وستبرومویچ شکست میخورد. نوسان در رقابتها زیاد است و گفتن اینکه چه تیمی عنوان قهرمانی را به دست میآورد، سخت است.
* گفتی نوسان، به عنوان سؤال پایانی کمی هم در مورد نتایج عجیب منچستریونایتد و لیورپول در هفته اخیر صحبت کنیم. چه اتفاقی افتاد که این دو شکستهایی سنگین را مقابل تاتنهام و استونویلا متحمل شدند؟
منچستریونایتد و لیورپول جزو تیمهایی هستند که همیشه فشار زیادی رویشان وجود دارد. هم از نظر نتیجه و هم سبک بازی. تاتنهام این فصل فوقالعاده است و بازیکنان خوبی در اختیار دارد. به همین دلیل شکست منچستر به اندازه لیورپول عجیب نبود. باخت لیورپول آنقدر غیر قابل باور بود که هنوز هم در انگلیس جا نیفتاده و خیلیها دربارهاش حرف میزنند. استونویلا پارسال بین 25 تا 30 گل زد اما الان در یک بازی هفت بار دروازه لیوپول را باز کرده و یا سه پیروزی متوالی به دست آورده. آنها فصل قبل جزو گزینههای سقوط بودند اما حالا به همه تیمها سه چهار گل یا بیشتر میزنند. این تیم واقعاً سرحال بود و بازیکنانش در تمام دوئلهای هجومی و دفاعی حریف را شکست دادند. البته گلهای اول و دوم که روی اشتباههای فردی بازیکنان لیورپول هم به ثمر رسید، روی جریان بازی تأثیر گذاشت. آنها حتی میتوانستند نتیجه را دورقمی کنند اما لیورپول خوش شانس بود که چنین نتیجهای را تجربه نکرد.
پاسخ ها