
آیا خبرنگاران به واسطه شغلشان، باید از حقوقی برخوردار باشند که دسترسی به آن اساساً برای سایر شهروندان ممکن نیست؟
جنجال رسوایی سیمکارت سفید کمی فرونشسته و حالا زمان آن رسیده که برخی، به توجیه بهرهمندان از این رانت ناجوانمردانه بپردازند.
دارندگان سیمکارت سفید، به ویژه خبرنگارانی که از این امتیاز ویژه سود میجستند، ماهها لب فروبستند و دم برنیاوردند. پس از لو رفتن ماجرا به لطف ایلان ماسک و شبکه اجتماعیاش اما، بسیاری از همین افراد که دستشان رو شده بود، یا اظهار ندامت کردند یا ابراز بیاطلاعی.
اما گویا برای تعدادی از همکاران ما که مزه دسترسی آزاد به اینترنت زیر زبانشان رفته، دست کشیدن از این حلوای شیرین ساده نیست. میدانید که: شیرینی اعتیاد میآورد. از همین رو دست بهکار سفیدشویی شدهاند که اینترنت آزاد حق ماست. کانالهای تلگرامی مرتبط با روزنامهنگاری و برخی رسانهها چند روزی است چنین روایتی را برجسته میکنند و بر طبل «حق روزنامهنگاران» میکوند. دیروز هم جلسهای در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد و سه تن از افرادی که از این حرفه نان میخورند، همین ادعا را تکرار کردند.
«اکبر نصراللهی»، رئیس دانشکده علوم ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی؛ «بیژن مقدم»، مدیر مسئول باشگاه خبری الف؛ و «بهروز بهزادی»، مدیرمسئول و سردبیر روزنامه اعتماد، در این نشست، برخاستند به دفاع از سیمکارت سفید و یکصدا گفتند که «خبرنگاران به واسطه وظایف شغلی خود، باید از یک سری تسهیلات، خدمات و لوازم برخوردار باشند. این امکانات به آنها داده شده است؛ ولی داشتن این امکانات به معنای رانتخواری آنها نیست.»
نا گفته پیداست که این ادعا، بیشتر شبیه به تلاشی برای مشروعیتبخشی به یک رانت آشکار است که به نام «حرفهای بودن» به کام گروهی خاص تمام شده است. وگرنه کیست که نداند صدها روزنامهنگار شریف، در تمام این سالها بدون تن دادن به رانت سیمکارت سفید و اینترنت روزنامهنگاری، به انجام وظیفه مشغول بودهاند و بسیاری از آنان نیز از پس این وظیفه به خوبی برآمدهاند.
نصراللهی در این نشست در توجیه برخورداری روزنامهنگاران از سیمکارت سفید مدعی شده «عدالت به معنی برابری نیست. بلکه به این معنی است که هر شخصی به اندازه نقشی که دارد بتواند از امکانات کشور استفاده کند.» این تعریف از عدالت، فقط بهانهای برای توجیه تبعیض است. اگر عدالت به معنای توزیع امکانات براساس نقش اجتماعی باشد، چرا این امتیاز تنها به گروهی محدود از روزنامهنگاران داده شده و نه به پزشکان، معلمان، یا سایر اقشاری که در شرایط بحرانی به دسترسی آزاد به اطلاعات نیاز دارند؟
بهروز بهزادی نیز مدعی است که خبرنگاران «محقترین افراد جامعه» برای داشتن اینترنت آزاد هستند. این ادعا، نه تنها متکبرانه بلکه به شدت عوامفریبانه است. طبیعتاً اقشار مختلف به واسطه شغل یا موقعیتشان به برخی امتیازهای نسبی دسترسی دارند. کسی هم به این موارد اعتراضی ندارد. مثلاً کدام یک از ما مخالف ورود تاکسیهای اینترنتی به طرح ترافیک هستیم؟ چه کسی به ورود آمبولانس به خط ویژه در مواقع بحرانی معترض است. اما آیا خبرنگاران به واسطه شغلشان، باید از حقوقی برخوردار باشند که دسترسی به آن اساساً برای سایر شهروندان ممکن نیست؟ علاوه بر این، سطحبندی یا امتیازهای ویژه در بسیاری از خدمات میتواند وجود داشته باشد؛ اما در خدمات عمومی که امروزه در زمره حقوق بشر دستهبندی میشوند، اصولاً چنین امتیازها یا سطحبندیهایی قابل پذیرش نیست.
البته این پیشکسوتان روزنامهنگاری، برای تلطیف نظرات تبعیضآمیزشان، یادشان نرفته بگویند که با فیلترینگ مخالفند و همه باید به اینترنت آزاد دسترسی داشته باشند. این دوگانگی در عقیده و عملکرد، آدم را به یاد سیاستهای تبعیضنژادی در آفریقای جنوبی و ایالات متحده میاندازد؛ زمانی که سیاهان اجازه دسترسی به بسیاری از امکانات را نداشتند و حتی به اتوبوس سفیدپوستان راهشان نمیدادند. در آن زمان هم لابد بودهاند سفیدهایی که دلشان برای «سیاهان طفلکی» میسوخته، اما همچنان سوار بر همان اتوبوس به سر کار میرفتهاند. خب «اتوبوس ابزار مهمی برای رسیدن به محل کار این سفیدها بوده است.»
خبرنگار، عضوی از جامعه است که باید ویژگیهایی مانند بیطرفی، دقت، صداقت را در کنار سرعت در انتقال اطلاعات و توانایی تحلیل مسائل داشته باشد و در دموکراسیها به عنوان ناظری بر عملکرد قدرت و ابزاری برای شفافیت و آگاهی عمومی عمل کند. دوستان همکار فراموش کردهاند که با درخواست پنهانی امتیاز ویژهای مثل سیمکارت سفید، عملاً امکان بیطرفی و نظارت بر قدرت را از خود سلب کردهاند و از این پس، باور به صداقت آنان در نقد قدرت، به این سادگیها باورپذیر نخواهد بود.
پاسخ ها