حمید لولایی، بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون ایران، با بازی در نقشهای کمدی به شهرت رسید. او با سریالهای محبوب مانند «زیر آسمان شهر»، «خانه به دوش» و «مسافران» در دل مخاطبان جای گرفت. لولایی با بازیهای طنزآمیز و لحن خاص خود، لحظات شاد و مفرحی را برای بینندگان خلق کرده است.
حمید لولایی، هنرمند برجسته ایرانی، در سال ۱۳۳۴ در تهران متولد شد و از کودکی به نمایش و هنر علاقه داشت. او فعالیت حرفهای خود را در سال ۱۳۵۸ با تئاتری برای کودکان آغاز کرد و سپس با بازی در سریالهای طنز تلویزیونی مانند «زیر آسمان شهر» و «خانه به دوش» به شهرت زیادی دست یافت. او سابقه دریافت جوایز هنری را نیز در کارنامه دارد. لولایی این روزها با جوکر مهمان خانه مخاطبان است.
ویدئو بازی حمید لولایی در جوکر تایم علی صادقی
«جوکر» یک برنامه نمایش خانگی کمدی است که در آن گروهی از کمدینها و بازیگران تلاش میکنند تا یکدیگر را بخندانند. هر کسی که بخندد، از بازی حذف میشود! این برنام
سریال های حمید لولایی؛ از سریال خانه به دوش تا سریال نقطه سر خط
در جدول زیر، نام برخی دیگر از آثار برجسته این چهره سرشناس در تلویزیون، نام برده شده است:
سال | نام مجموعه | پخش |
۱۴۰۲ | چرخ گردون | دو |
۱۴۰۱ | چشمبندی | سه |
۱۴۰۱ | جزر و مد بازیگر | دو |
۱۴۰۱ | خوشنام سریال | یک |
۱۴۰۰ | بوتیمار | سه |
۱۳۹۹ | بچه محل | دو |
۱۳۹۹ | نون خ۲ | یک |
۱۳۹۸ | زندگی شگفتانگیز است | دو |
۱۳۹۷ | شب عید | یک |
۱۳۹۶ | پنچری | سه |
۱۳۹۴ | سه شو | سه |
۱۳۹۴ | محله گل و بلبل | دو |
۱۳۹۲–۱۳۹۳ | معراجیها | یک |
۱۳۹۲ | خروس | دو |
۱۳۹۱ | دزد و پلیس | سه |
۱۳۹۱ | خانه اجارهای سری دوم | سه |
۱۳۹۰ | نقطه سر خط | سه |
۱۳۹۰ | چهار چرخ | سه |
۱۳۸۹ | خوشنشینها | سه |
۱۳۸۸ | مسافران | سه |
۱۳۸۷ | بزنگاه | سه |
۱۳۸۶ | پیامک از دیار باقی | یک |
۱۳۸۶ | چارخونه | سه |
۱۳۸۵ | ترش و شیرین | سه |
۱۳۸۴ | زندگی به شرط خنده | پنج |
۱۳۸۲_۱۳۸۳ | خانهبهدوش | سه |
۱۳۸۱ | زیر آسمان شهر – سری سوم | سه |
۱۳۸۰ | زیر آسمان شهر – سری دوم | سه |
۱۳۷۹ | زیر آسمان شهر – سری اول | سه |
۱۳۷۹ | قطار ابدی بازیگر | سه |
۱۳۷۸ | آژانس دوستی | یک |
۱۳۷۸ | دانی و من – سری دوم | پنج |
۱۳۷۷ | عید آن سالها | دو |
۱۳۷۸ | محاکمه | یک |
۱۳۷۷ | محاکمه | یک |
۱۳۷۶ | گلهای آفتابگردان | یک |
۱۳۷۳ | ساعت خوش | دو |
۱۳۷۲ | نوروز ۷۲ | یک |
۱۳۷۱ | آپارتمان | یک |
۱۳۷۰ | فراموشخانه | یک |
۱۳۶۰ | سربداران | یک |
چارخونه داستان زندگی یک خانواده ایرانی در یک آپارتمان کوچک چهارواحدی است، که با ورود افراد جدید، پیچیدهتر میشود. منصور و شکوه، زوجی میانسال، با دختران و دامادهایشان، زندگی آرام و یکنواختی دارند. اما ورود شنبه، کارگری از کشور افغانستان، با گذشتهای مرموز، آرامش آنها را بر هم میزند. در ادامه داستان، رازهای پنهان خانواده یکی پس از دیگری فاش میشود. با این حال، ماجراهایی طنزآمیز و سرگرمکننده در سراسر این سریال تلویزیونی جریان دارد.
ماشاءالله، مردی ساده و کمبضاعت، درگیر مشکلات مالی شدیدی است. او در تلاش برای رهایی از این مشکلات، به پیشنهاد فردی آشنا، مبلغی را برای سفری به مالزی سرمایهگذاری میکند. اما این سرمایهگذاری، او را به ورطهای از مشکلات تازه میاندازد و ماجراهایی طنزآمیز و پر فراز و نشیب برای او و خانوادهاش رقم میزند.
کارمندی فداکار و سختکوش که سالها عمر خود را وقف کار کرده بود، بالاخره تصمیم گرفت استراحت کند. او درخواست بازنشستگی خود را ارائه داد و در انتظار دریافت حقوق پایان خدمت خود بود. اما همزمان با این خبر خوش، اتفاقی غیرمنتظره رخ داد که همه برنامههای او را به هم ریخت. این اتفاق غیرمنتظره، آغازگر ماجراهایی پیچیده و دراماتیک بود که زندگی این کارمند ساده را تحت تأثیر قرار داد.
خانهای قدیمی، میراثی پر از اختلاف و خانوادهای با گذشتهای پر فراز و نشیب. نادر، مردی معتاد و درگیر مشکلات مالی، پس از فوت پدرش، با برادر و خواهرش بر سر تقسیم ارث به اختلاف میافتد. این اختلافات، زخمی قدیمی را در دل خانواده باز میکند. بر اثر این اتفاقات، آنها هم درگیر ماجراهایی پیچیده و طنزآمیز میشوند. در این میان، درسا، دختر نوجوان نادر، تلاش میکند تا آرامش را به خانواده بازگرداند و مانع از فروپاشی آن شود.
سریال «چرخ گردون» با رویکردی طنزآمیز بهسراغ زندگی روزمره و مشکلات اجتماعی میرود. داستان این سریال، حول محور دو رقیب دیرینه، کریم آشی و غلام عدسی میچرخد که هر دو در حرفههای خود بهدنبال کسب روزی حلال هستند. این دو شخصیت با بازی درخشان حمید لولایی و علیرضا خمسه، به خوبی توانستهاند مخاطب را با خود همراه کنند. انتخاب لوکیشنهای خارج از آپارتمان و تصویربرداری در فضای باز، حس تازگی و نزدیکی به زندگی واقعی را به سریال بخشیده است. «چرخ گردون» با روایت داستانی شیرین و طنزآمیز، به مخاطب یادآور میشود که میتوان حتی در دل مشکلات روزمره، لحظات شاد و خندهداری را تجربه کرد.
سریال «چشمبندی» با ترکیبی از طنز، خانوادگی و اجتماعی، مخاطبان را به دنیای پرماجرای خود دعوت میکند. این سریال با بازیگران شناختهشدهای مانند مرجانه گلچین، حمید لولایی و سیاوش مفیدی، توانسته است حس نوستالژی را در بیننده ایجاد کند. داستان سریال حول محور یک آتشسوزی در یک کارخانه و ماجراهای پس از آن میچرخد. حضور زوج هنری حمید لولایی و مرجانه گلچین، یادآور سریالهای طنز خاطرهانگیز سالهای گذشته است. اگرچه برخی ضعفها در داستان و فیلمنامه احساس میشود، اما بازیهای درخشان بازیگران و روایت جذاب داستان، باعث شده است که این سریال همچنان یکی از سریالهای پرمخاطب تلویزیون باشد. «چشمبندی» با روایت داستانی پر از پیچ و خم و شخصیتهای متنوع، توانسته است مخاطب را تا پایان همراه خود کند.
سریال «جزر و مد» داستان مردی به نام لطیف را روایت میکند که پس از مواجهه با مشکلات مالی، مجبور میشود به زادگاه خود در جنوب کشور بازگردد. این سریال، با روایتی ساده و صمیمی، گوشه ای از زندگی و مشکلات مردم در مناطق جنوبی کشور را به تصپیر میکشد. «جزر و مد» با استفاده از لوکیشنهای زیبا و بازیگران توانا، توانسته است تصویری جذاب و دیدنی از زندگی در مناطق جنوبی ایران را به نمایش بگذارد. در این سریال، با روایت داستانی گرم و صمیمی، به مخاطب یادآور میشود که ریشهها و اصالت، مفاهیمی مهم و ارزشمندند.
داستان «خوشنام» سفری است به درون روح و روان یک انسان دردمند. شهرام، شخصیت اصلی این سریال، در تلاش است تا از گذشتهای تاریک و پر از پشیمانی رها شود و به آیندهای روشن دست پیدا کند. اما این مسیر هموار نیست و او در هر قدم، با چالشهای جدیدی روبهرو میشود. «خوشنام» با روایتی روان و شخصیتپردازی دقیق، به عمق احساسات و انگیزههای انسانی میپردازد و مخاطب را به تفکری عمیق درباره زندگی و انتخابهایش وا میدارد.
«بوتیمار» قصه فلسفی و نمادینی است از انسانهایی که در زندگی همواره در جستوجوی چیزی هستند و هرگز به آرامش نمیرسند. بوتیمار، این شخصیت تشنه، نمادی از انسانهایی است که در دنیای مادی سرگردانند تا خود را سیراب کنند، اما هرگز به مقصد نمیرسند. این داستان کوتاه، با زبانی ساده و شیوا، موضوعات عمیقی مانند وجود، هستی و معنای زندگی را مطرح میکند و مخاطب را به تأمل و تفکر وا میدارد.
«بچه محل» مجموعهای شاد و مفرح است که خاطرات شیرین کودکی را برای مخاطبان زنده میکند. داستان این سریال، در محلهای گرم و صمیمی روایت میشود و شخصیتهای آن، از عمو پورنگ مهربان تا داداش جان شیطان، همه و همه دوستداشتنی و آشنا هستند. «بچه محل» با استفاده از موسیقیهای شاد و بازیهای کودکانه، فضایی شاد و پرانرژی خلق میکند و لحظات خوشی برای کودکان و نوجوانان به ارمغان میآورد.
«نون.خ۲» با روایتی طنزآمیز و در عین حال واقعگرایانه، به مشکلات و دغدغههای مردم روستایی میپردازد. داستان این سریال حول محور زندگی نورالدین خانزاده و اهالی روستا میچرخد. این مجموعه، موضوعاتی مانند فقر، بیعدالتی و مشکلات اقتصادی را مطرح میکند. «نون.خ۲» با استفاده از زبان طنز، به مخاطب این امکان را میدهد تا به شکل غیرمستقیم به مشکلات جامعه پی ببرد و به آنها بیندیشد.
«زندگی شگفتانگیز است» داستان زوج جوانی است که در آستانه جدایی قرار دارند اما یک اتفاق غیرمنتظره، زندگی آنها را دگرگون میکند. این سریال، با روایتی جذاب و شخصیتپردازی قوی، موضوعاتی مانند عشق، ازدواج، خانواده و تغییرات زندگی را مطرح میکند. «زندگی شگفتانگیز است» با زبان ساده و طنزآمیز، به مخاطب یادآوری میکند که زندگی پر از اتفاقات غیرمنتظره است. باید با آنها روبهرو شد و به آنها معنا بخشید.
در دل شهر مقدس مشهد، جایی که دلها به سمت آسمان معطوف میشود، روایتی گرم و صمیمی از چند خانواده به تصویر کشیده شده است. خانوادههایی که در شلوغی ایام نوروز، با هم برخورد میکنند و در هم تنیده میشوند. هر یک از آنها با دغدغهها و امیدهای شخصیشان به این شهر آمدهاند و در دل این سفر معنوی، ماجراهایی گاهی شیرین و گاهی تلخ برایشان رقم میخورد. کارگردان با ظرافت خاصی، روابط پیچیده انسانی را به تصویر کشیده و مخاطب را به دل قصههای این خانوادهها میبرد. لوکیشن اصلی سریال، یعنی یک هتل در مشهد، به نمادی از این اجتماع کوچک و متنوع است و فضایی صمیمی و دلنشین را برای مخاطب ایجاد میکند.
زندگی جوانی که رؤیاهای بزرگی در سر میپروراند، با یک اتفاق ساده و پیشبینینشده، دگرگون میشود. او که همه برنامهریزیهایش را برای رسیدن به عشق زندگیاش انجام داده است، ناگهان با مانعی غیرمنتظره روبهرو میشود. این مانع کوچک، او را مجبور میکند تا برای رسیدن به هدفش، از راههای غیرمنتظرهای استفاده کند. در این مسیر، مجبور میشود که روابطش با اطرافیان را به چالش بکشد. سریال پنچری، روایتی طنزآمیز و در عین حال واقعگرایانه، از تلاشهای جوانی است که برای رسیدن به آرزوهایش، حاضر است هر ریسکی را بپذیرد.
در دنیای پرهیاهوی امروز، گاهی نیاز داریم تا از دغدغههای روزمره فاصله بگیریم و لحظاتی را به خنده و شادی بپردازیم. سریال «سه شو» با رویکردی طنزآمیز، بهسراغ موضوعات اجتماعی روز میرود و مسائل روز را با زبان طنز، نقد و بررسی میکند. اجرای جذاب و پرانرژی جواد رضویان و مهران غفوریان، بر جذابیت این سریال افزوده و آن را به یکی از محبوبترین برنامههای تلویزیونی تبدیل کرده است. این سریال، با استفاده از موقعیتهای کمدی و دیالوگهای طنز، سعی دارد تا مخاطب را به فکر وامیدارد و در عین حال، لحظاتی شاد و مفرح را برای او رقم بزند.
در دنیای رنگارنگ کودکی، محلهای وجود دارد که در آن، اتفاقات جادویی و ماجراهای هیجانانگیز رخ میدهد. محله گل و بلبل، جایی است که کودکان میتوانند با شخصیتهای دوستداشتنی و فانتزی همراه شوند و دنیای اطراف خود را بهتر بشناسند. عموپورنگ، با همراهی گلدونخان و بلبلخان، به کودکان میآموزد که چگونه با مشکلات روبهرو شوند. مبارزه با نیروهای شر و دفاع از ارزشهای خیر، از جمله موضوعاتی است که در این سریال مورد توجه قرار گرفته است.
داستان این سریال، در فضایی دانشگاهی و با موضوعی اجتماعی روایت میشود. گروهی از دانشجویان که تحت تأثیر افکار یک استاد تندرو قرار گرفتهاند، دست به اقداماتی اعتراضآمیز میزنند. این اقدامات، آنها را به سفری ناخواسته میبرد و در این سفر، آنها با واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی روبهرو میشوند. سریال معراجیها، مسائل اجتماعی و سیاسی را بررسی میکند و به مخاطب نشان میدهد که چگونه افکار و باورهای ما میتوانند بر زندگی ما و اطرافیانمان تأثیرگذار باشند.
در دل یک روستای آرام، خانوادهای ساده و صمیمی زندگی میکنند. روزی، پدر مهربان خانواده، با مشکلی بزرگ روبهرو شد که سایه غم را بر خانهشان انداخت. پسر خانواده، پسری با قلبی مهربان و ارادهای پولادین است. تنها یار و همراه او خروسی زیبا است. پسر خانواده،تصمیم گرفت با استفاده از هوش و ذکاوت خود، راه حلی برای این مشکل پیدا کند. او طرحی هوشمندانه و جالب را در ذهن پروراند که نهتنها به خانوادهاش کمک میکرد، بلکه باعث میشد تا ارزش واقعی دوستی و همدلی را به همه نشان دهد.
ناصر، مردی خشن و سابقهدار بود که سالها زندگی خود را وقف خلافکاری کرده بود. او در یک سانحه رانندگی دچار حادثهای تلخ شد. این حادثه، حافظهاش را از او گرفت و او را به فردی کاملاً متفاوت تبدیل کرد. ناصر که از گذشته تاریک خود متنفر بود، تصمیم گرفت زندگی جدیدی را آغاز کند و به جامعه خدمت کند. اما گذشتهاش، همچنان او را تعقیب میکرد و افرادی که از او کینه به دل داشتند، دست از سرش برنمیداشتند. ناصر در این کشاکش بین گذشته و آینده، باید تصمیم سختی میگرفت: آیا باید به گذشته خود بازمیگشت یا اینکه به زندگی جدیدش ادامه میداد؟
در آپارتمانی قدیمی، چند خانواده با فرهنگها و شخصیتهای متفاوت زندگی میکردند. زندگی روزمره آنها با اتفاقات عجیب و غریبی همراه بود که باعث ایجاد موقعیتهای طنزآمیز و دراماتیک میشد. از کلاهبرداریهای کوچک گرفته تا اختلافات همسایگی، همه و همه دست به دست هم داده بودند تا زندگی ساکنان این آپارتمان را به هم بریزند. در این بین، ایده تشکیل یک شرکت تعاونی برای مدیریت بهتر ساختمان، جرقهای برای شروع ماجراهای جدید شد. اما همسایهها بر سر انتخاب مدیرعامل اختلاف نظر داشتند.
ذبیح، مردی ساده و رویاپرداز بود که آرزوی یک ماشین شخصی را در سر میپروراند، با تمام توان برای تحقق این رویا تلاش میکند. او با کار و تلاش شبانهروزی، سعی میکرد تا مبلغ موردنیاز برای خرید ماشین را جمعآوری کند. اما زندگی همیشه آنطور که ما میخواهیم پیش نمیرود و اتفاقات غیرمنتظرهای رخ میدهد که همه برنامههای ذبیح را بر هم میریزد. دزدیده شدن پولهایش و همچنین خواستگاری از دخترانش، ماجراهایی خندهدار و جذاب را برای او رقم میزند.
آفاق، زنی موفق و خوشبخت، به همراه خانوادهاش به خانه جدیدشان بازمیگردد. اما خوشحالی آنها با ناپدید شدن ناگهانی همسر آفاق، اردشیر، به غم تبدیل میشود. خانواده درگیر جستوجوی اردشیر میشوند. در این ماجرا، اتفاقات عجیبی میافتد. ماجراهای این خانواده در جستوجوی همسر گمشده، پر از هیجان و تعلیق است و مخاطب را تا پایان داستان همراه خود میکند.
سفری ماورایی به زمین، جایی که موجوداتی فرازمینی با چهرههای انسانی، به قصد شناخت و شاید هم تسخیر، قدم میگذارند. بهرام و ناهید، زوجی مرموز، به همراه ستاره، دختر جوان و شهاب، رباتی با ظاهر انسانی، مأموریتی محرمانه را آغاز میکنند. آنها در خانهای اجارهای، در میان خانوادهای ایرانی، زندگی جدیدی را تجربه میکنند. فرید، نویسندهای شکستخورده، که ناخواسته درگیر این ماجرای عجیب میشود، به راز بزرگ آنها پی میبرد. اما آیا او میتواند این راز را برای همیشه پنهان نگه دارد؟ در هر قسمت از این سریال، تکهای از پازل شخصیتهای این خانواده و همچنین فرهنگ و جامعهی ایرانی، برای موجودات فضایی آشکار میشود.
منصور سیمخواه، مردی فرصتطلب و کلاهبردار، برای فرار از دست طلبکاران، نقشه شومی میکشد. او با صحنهسازی مراسم کفن و دفن، وانمود میکند که مرده است. سپس، تمامی داراییهایش را به نام خود میزند. اما این آغاز ماجرای پیچیدهای است که زندگی او و اطرافیانش را زیر و رو میکند. آیا این مرد میتواند برای همیشه به این دروغ ادامه دهد؟ و آیا اطرافیان او بهزودی به حقیقت پی خواهند برد؟
نصرت، زنی قوی و مستقل، پس از فوت همسرش، برای گذران زندگی به فروش ترشی روی میآورد. او با وجود مشکلات فراوان، با روحیهای قوی به زندگی ادامه میدهد و سعی میکند تا آیندهای بهتر برای خود و خانوادهاش بسازد. در این مسیر، او با افراد مختلفی آشنا میشود که هر کدام به نحوی بر زندگی او تأثیر میگذارند. داستان نصرت، داستانی است از امید، تلاش و پشتکار یک زن ایرانی و تلاش برای غلبه بر تنهاییهای دوران میانسالی.
ماجرا در خانهای بزرگ و قدیمی جریان دارد که در نبود صاحبش، به محلی برای روایت داستانهای مختلف تبدیل شده است. خشایار، پیرمردی سودجو است. او این خانه را به گروههای مختلف فیلمبرداری اجاره میدهد تا کسب درآمد کند. اما حضور این افراد در خانه، ماجراهایی طنزآمیز و پر از اتفاقات غیرمنتظره رقم میزند. هر کدام از این افراد، با مشکلات و آرزوهای خود به این خانه میآیند و در کنار هم، لحظاتی پر از غم و شادی تجربه میکنند.
این سریال کمدی، با روایت داستانی شیرین و طنزآمیز، زندگی روزمره گروهی از همسایگان را در یک آپارتمان به تصویر میکشد. از پزشک خانواده تا زوج جوان و پیرزنی مهربان، هر یک با مشکلات و دغدغههای خود، ماجراهایی را خلق میکنند که مخاطب را به خنده میاندازد.
قطار ابدی، مجموعهای از طنزهای کوتاه و جذاب است که هر یک دنیایی از طنز و شوخی را برای مخاطب به ارمغان میآورند. شخصیتهای بامزه و موقعیتهای طنزآمیز این سریال، آن را به یکی از محبوبترین مجموعههای طنز تلویزیونی در زمان خود تبدیل کرده است.
آژانس دوستی، داستانهای کوتاه و پرباری دارد که دنیای مسافران و رانندگان یک آژانس یا تاکسی تلفنی را روایت میکند. در هر قسمت، ماجرایی جدید و متفاوت روایت میشود که نشاندهنده طیف گستردهای از احساسات و روابط انسانی است.
در خانهای قدیمی، در آستانهی سال نو، خاطرات شیرین و تلخ یک خانواده مرور میشود. از کودتای رضاخان تا روزگار معاصر، این خانواده با فراز و نشیبهای بسیاری روبهرو شده است. در این سریال، حالا در آستانه سال نو، این خاطرات و اتفاقات مرور میشود. بینندگان به همراه ماجراهایی که برای اهالی خانه اتفاق افتاده است، به گذشته سفر میکنند.
این سریال تاریخی، روایتی دراماتیک از تلاش گروهی از افراد برای برپایی دادگاه محاکمهی شهربانی رضاشاه است. آنها در این مسیر با موانع بسیار و مشکلات متعدد روبهرو میشوند و مبارزهای سخت و دشوار را برای احقاق حق و عدالت آغاز میکنند.
زندگی مشترک رضا و مریم، همچون رویش گلهای آفتابگردان، با امید و شور آغاز شد. اما چندی نگذشت که طوفانهایی سهمگین بر باغچه دل آنها وزید. آنها با هم در این مسیر پر پیچ و خم قدم زدند و به تجربههایی دست یافتند که هر کدام به نوبه خود، به رشد و بالندگی این عشق کمک کرد. همدلی و همراهی آنها رویدادهای تلخ و شیرین زندگی، ریشههای این عشق را محکمتر کرد و به آنها آموخت که عشق حقیقی، در برابر طوفانهای زندگی تاب میآورد.
مجموعه تلویزیونی «ساعت خوش»، همچون نسیمی خنک در روزهای گرم، بر پرده تلویزیون ایران وزید. این مجموعه که با طنزی لطیف و شیرین، لبخند را بر لب مخاطبان مینشاند، چهرههای جدیدی را به دنیای هنر معرفی کرد. هنرمندانی که با بازیهای درخشان خود، توانستند جایگاه ویژهای در دل مخاطبان باز کنند و برای سالهای سال، خاطرات خوشی را برای آنها رقم بزنند.
«نوروز ۷۲» را میتوان نقطه عطفی در تاریخ طنز تلویزیونی ایران دانست. این مجموعه با رویکردی نوآورانه، ژانر طنز آیتمی را در ایران باب کرد و الهامبخش بسیاری از آثار کمدی پس از خود شد. این سریال، با خلق موقعیتهای طنزآمیز و شخصیتهای بامزه توانست در ایام نوروز آن سال، لحظات شاد و مفرحی را برای خانوادههای ایرانی به ارمغان بیاورد.
داستان زندگی ساکنان یک آپارتمان، در قالب یک مجموعه تلویزیونی جذاب و پرکشش، روایت میشود. این سریال، روابط پیچیده انسانی و موقعیتهای طنزآمیز را روایت می کند و مخاطب را به دنیای پر از هیجان و ماجرای زندگی روزمره میبرد. در این مجموعه، هر یک از شخصیتها با مشکلات و دغدغههای خاص خود دست و پنجه نرم میکنند و در نهایت، با کمک یکدیگر، به راه حلهایی برای مشکلات خود میرسند.
مجموعه تلویزیونی «فراموشخانه»، با روایتی جذاب و مستندگونه، تاریخچه یکی از رازآلودترین سازمانهای مخفی جهان را بررسی میکند. این سریال، با استفاده از اسناد تاریخی و مصاحبه با کارشناسان، به مخاطب کمک میکند تا با ابعاد مختلف فعالیتهای فراماسونری در ایران آشنا شود.
سربداران، با الهام از یکی از مهمترین قیامهای مردمی در تاریخ ایران، یعنی قیام سربداران خراسان، به تصویر کشیده شده است. این قیام که در سده هشتم هجری خورشیدی علیه استبداد و ظلم حکومت مغول شکل گرفت. قیام سربداران، با رهبری شیخ حسن جوری و پیش از آن شیخ خلیفه مازندرانی، به یکی از نمادهای مبارزه برای آزادی و عدالت در تاریخ ایران تبدیل شد. این مجموعه، با روایتی حماسی و دراماتیک، تلاش کرده است تا روحیهی مبارزهطلبی و آرمانخواهی سربداران را به تصویر بکشد و به مخاطب یادآوری کند که مبارزه برای آزادی و عدالت، از دیرباز در تاریخ ایران ریشه داشته است.
در ادامه، فهرستی کامل از تمامی فیلمها سینمایی که حمید لولایی در آنها نقش ایفا کرده است را معرفی خواهیم کرد. فیلمهای سینمایی با بازی حمید لولایی عبارت است از:
نام مجموعه | کارگردان | سال تولید |
آشوب | سید مصطفی آزاد | ۱۴۰۰ |
چند میگیری گریه کنی | علی توکل نیا | ۱۳۹۸ |
آواز در خواب | آرش سجادی حسینی | ۱۳۹۷ |
آپاچی | آرش معیریان | ۱۳۹۷ |
کالسکه | آرش معیریان | ۱۳۹۲ |
لامپ ۱۰۰ | سعید آقاخانی | ۱۳۹۲ |
جابهجا | علی توکل نیا | ۱۳۹۱ |
کنسرت روی آب | جهانگیر جهانگیری | ۱۳۸۹ |
دربارش گریه کن | اصغر بقال | ۱۳۸۸ |
بابای اجباری | عباس مرادیان | ۱۳۸۸ |
اگه میتونی منو بگیر | شاهد احمدلو | ۱۳۸۵ |
قاعده بازی | احمدرضا معتمدی | ۱۳۸۵ |
چند میگیری گریه کنی | شاهد احمدلو | ۱۳۸۴ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر |
رقص شیطان | اسماعیل براری | ۱۳۷۹ |
کلید ازدواج | داوود موثقی | ۱۳۷۶ |
مرد عوضی | محمدرضا هنرمند | ۱۳۷۶ |
مرد نامرئی | فریال بهزاد | ۱۳۷۴ |
آرزوی بزرگ | خسرو شجاعی | ۱۳۷۳ |
دیدار | محمدرضا هنرمند | ۱۳۷۳ |
پیکرتراش – از عوج تا اوج | محمدرضا مجدد | ۱۳۶۰ |
معرفی کامل فیلمها:
در دل آشفتگی و ناآرامیهای دهه ۱۳۲۰، داستانی تلخ و شیرین از یک جوان خواننده در کافههای لالهزار روایت میشود. «آشوب»، نامی که بر او نهاده شده، نهتنها به هنر او که به روح آشفته و سرکشش اشاره دارد. او در میان کوچه پس کوچههای تنگ و تاریک تهران، آواز میخواند و از دردها و رنجهای مردم میگفت. اما صدای او تنها یک آواز نیست، بلکه آینهای است از آشوبهای اجتماعی و سیاسی آن دوره. با هر ترانهای که میخواند، به عمق زخمهای جامعه دست میزد و مخاطبانش را به تأمل و تفکر وا میداشت. در این فیلم، داستان شخصی آشوب با تاریخ در هم تنیده شده و او به نمادی از نسل جوانی تبدیل میشود که در جستجوی هویت و معنا در دنیایی پر از آشوب و بیثباتی هستند.
در دل طنز تلخ و گزندهی این فیلم، داستانی پر از احساسات و دغدغههای انسانی نهفته است. رضا شایسته، مردی که پس از سالها دوری از وطن، به ایران بازگشته است، با پرسشی عجیب و در عین حال دردناک روبهرو میشود: «چند میگیری گریه کنی؟» این پرسش ساده، به عمق تنهایی و بیپناهی انسان در دنیای مدرن اشاره دارد. او که در غربت به دنبال آرامش بوده، حالا در آستانه مرگ، به دنبال گرمای محبت و همدلی انسانها است. این فیلم، با نگاهی طنزآمیز به مسائل اجتماعی، مخاطب را به تفکر درباره ارزشهای انسانی و اهمیت روابط اجتماعی وامیدارد.
در دل تاریکی یک فروشگاه عتیقهفروشی، رازی نهفته است که تنها در خواب آشکار میشود. فتحی، صاحب مغازه، مردی خسیس و خودخواه است که به گذشته تلخ خود چنگ زده است. اما روح شریک قدیمیاش، همچون پلی میان گذشته و حال، او را به سفری درونی میبرد. رویاهایی که هر شب تکرار می شوند، فتحی را با حقیقت تلخ و شیرین زندگی روبهرو میکنند و او را بهسمت تغییر و تحول سوق میدهند. با هر رویا، پرده از لایههای پنهان شخصیت فتحی برداشته میشود. او بهتدریج متوجه میشود که چقدر از زندگی و اطرافیانش دور شده است. در نهایت، فتحی تصمیم میگیرد تا اتفاقات و خاطرات گذشته را پشت سر بگذارد و زندگی جدیدی را آغاز کند.
در دشتهای وسیع و بیانتهای غرب وحشی، جایی که قانون جنگل حاکم است، داستان قبیلهای شجاع و جنگجو به نام آپاچی روایت میشود. این قبیله، با تمام توان در برابر مهاجمان میایستد و برای حفظ سرزمین و فرهنگ خود میجنگد. اما آیا این مقاومت بینتیجه خواهد بود؟ یا اینکه آپاچیها میتوانند با تدبیر و شجاعت، بر دشمنان خود پیروز شوند؟ این فیلم، ماجرای حماسی و پر از هیجان یک قبیله را به تصویر میکشد و به مخاطب یادآوری میکند که برای دفاع از حق و عدالت، باید تا پای جان ایستاد.
در دل هیاهوی زندگی شهری و تصمیمات سرنوشتساز، داستان زوج جوانی روایت میشود که در آستانهی یک تصمیم مهم قرار دارند: ماندن در ایران یا مهاجرت به کشوری دیگر. این تصمیم، آنها را درگیر چالشهای بزرگی میکند و روابط آنها را به آزمون میگذارد. از یک سو، آنها به دنبال آیندهای بهتر و پر از فرصت هستند و از سوی دیگر، به ریشههای خود و فرهنگشان وابستهاند. این فیلم، با نگاهی واقعگرایانه به زندگی جوانان ایرانی، به بررسی مسائل و دغدغههای آنها میپردازد و به مخاطب کمک میکند تا بهتر با این چالشها روبرو شود.
در تاریکی اعتیاد، داستان زندگی فرزین روایت میشود؛ مردی که نور امید در زندگیاش خاموش شده است. او در دام اعتیاد گرفتار شده و خانوادهاش را نیز در این گرداب فرو برده است. اما آیا فرزین میتواند از این تاریکی بیرون بیاید و به زندگی عادی بازگردد؟ یا اینکه اعتیاد او را برای همیشه در خود خواهد بلعید؟ این فیلم، با روایتی تکاندهنده و واقعگرایانه، معضل اعتیاد و تأثیرات مخرب آن را بر فرد و خانواده مطرح میکند.
در یک اتفاق عجیب و غریب، زندگی دو مرد بهطور کامل دگرگون میشود. یکی از آنها، یک فرد عادی است و دیگری یک فرمانده نظامی. با یک اشتباه ساده، جای این دو نفر عوض میشود و ماجراهایی طنزآمیز و پر از هیجان رقم میخورد. این فیلم، با نگاهی طنزآمیز به مسائل اجتماعی و سیاسی، تفاوتهای طبقاتی و قدرت را در جامعه بررسی میکند.
داستان زندگی خانواده هدایتی، خانوادهای ثروتمند با آرزوهای بزرگ و رویاهای دستنیافتنی، در دل این فیلم جریان دارد. هدایت، پدر خانواده، مردی خودخواه و خودشیفته است که بهدنبال تحقق آرزوی خوانندگی خود است. در مقابل، همسرش منیر، زنی بلندپرواز و قدرتطلب است که به هر قیمتی میخواهد جایگاه اجتماعی خانواده را ارتقا دهد. فرزندان این خانواده نیز هر کدام مشکلات و دغدغههای خاص خود را دارند. در این میان، حبيب، برادر جانباز هدايت، با ایده برگزاری کنسرتی بزرگ برای یادبود شهدا، جرقهای از امید را در دل خانواده روشن میکند. این کنسرت، نهتنها فرصتی برای بزرگداشت شهدا است، بلکه پلی است برای آشتی و نزدیکی اعضای خانواده.
زندگی آرام و یکنواخت مردی مجرد با ثروتی هنگفت، با یک اتفاق غیرمنتظره به هم میریزد. او ناگهان خود را در نقش یک پدر مسئول و متأهل می بیند. این تغییر ناگهانی، او را با چالشهای جدیدی روبهرو میکند که تا پیش از این هرگز تجربه نکرده است. از یک سو، او باید با مسئولیتهای جدید خود کنار بیاید و از سوی دیگر، باید با گذشته خود و تصمیماتی که گرفته است روبهرو شود. این فیلم کمدی موقعیت، با نگاهی طنزآمیز به موضوع پدر شدن و مسئولیتپذیری، پیچیدگیهای روابط خانوادگی را بررسی میکند.
این فیلم، داستان یک خانواده است که پدرشان در بستر مرگ وصیت میکند که برادر بزرگتر برای برادر کوچکتر زن بگیرد و سپس اموال را میان خودشان بهصورت مساوی تقسیم کنند، اما مشکل اینجاست که برادر بزرگتر، طمع میکند و تصمیم میگیرد با استفاده از سه زن، برادر کوچکتر خود را اغفال کند.
زندگی دوگانه، رازی است که سالها پنهان مانده است. مردی ثروتمند با دو همسر، هر کدام در دنیایی متفاوت، زندگی میکند. این راز، همچون بمبی ساعتی، تهدیدی برای آرامش و آسایش او و خانوادههایش است. با افشای این راز، زندگی این مرد بهکلی دگرگون میشود و او باید با عواقب تصمیمات خود روبهرو شود. این فیلم، با نگاهی انتقادی به روابط پیچیده انسانی و جامعه دوگانه، مفاهیمی مانند دروغ، خیانت و عواقب را بررسی میکند.
در دل یک شهر شلوغ، یک مأمور پلیس با پروندهای پیچیده و خطرناک روبهرو میشود. او باید با استفاده از هوش و درایت خود، پرده از راز یک شبکه تروریستی بردارد و مانع از وقوع یک فاجعه بزرگ شود. این فیلم، با روایتی هیجانانگیز و پر از تعلیق، به بررسی موضوع تروریسم و مبارزه با آن میپردازد.
داستان فیلم با ماجرای جوانی سادهدل و خوشقلب آغاز میشود که درگیر ماجرایی پیچیده و پر از هیجان میشود. صادقی، در حالی که قصد انجام کاری خیرخواهانه دارد، ناخواسته خود را در مرکز یک معامله خطرناک مییابد. کلیدی که به دست او میافتد، نهتنها سرنوشت او را تغییر میدهد، بلکه زندگی افراد بسیاری را تحت تأثیر قرار میدهد. این فیلم، با روایتی جذاب و پرکشش، مفاهیم اجتماعی مانند تصادف، سرنوشت و پیامدهای تصمیمات عجولانه را بررسی میکند.
در دنیایی که ظاهر افراد اغلب فریبنده است، داستان مردی روایت میشود که هویت واقعی او زیر نقابی از دروغ پنهان شده است. خسرو پذیرش، با اختراع خود بهدنبال تغییر دنیا است، اما سرنوشت بازیچهای عجیب با او میسازد. پیوند مغز او با بدن دیگری، نهتنها هویت او را دگرگون میکند، بلکه پرسشهای عمیقی را درباره ماهیت انسان و هویت مطرح میکند. این فیلم، با روایتی فلسفی و دراماتیک، به مخاطب کمک میکند تا به عمق وجود خود سفر کند و به دنبال پاسخ پرسشهای بنیادین باشد.
یوسف، نوجوانی که در جستوجوی هویت خود است، یکی از آرزوهایش بهطور اتفاقی برآورده میشود: نامرئي میشود! طولی نمیکشد که متوجه میشود نامرئی بودن بهمعنای آزادی نیست و او را در انزوا و تنهایی فرو میبرد. این فیلم، با روایتی ظریف و تأثیرگذار، موضوعاتی مانند اهمیت روابط انسانی، هویت و جایگاه فرد در جامعه را مطرح میکند.
بهروز بهروزان، نویسندهای پرشور و امیدوار، با نوشتن فیلمنامهای رؤیایی، به دنبال تحقق آرزوهای خود است. اما دنیای سینما، با تمام زیباییهایش، میتواند بسیار بیرحم و ناامیدکننده باشد. این فیلم، با روایتی واقعگرایانه و تلخ و شیرین، چالشهای ورود به دنیای هنر و سینما در ایران را مطرح میکند. ماجرای این فیلم، نشان میدهد که تحقق رویاها در ایران چقدر میتواند دشوار باشد.
داستان عاشقانهای که بر بستر تفاوتهای فرهنگی و مذهبی روایت میشود. ژانت و امیر، دو جوان از دو دنیای متفاوت، بهطور اتفاقی با هم آشنا میشوند و به یکدیگر دل میبازند. اما عشق آنها با موانع بسیاری روبهرو میشود که مهمترین آنها، تفاوتهای فرهنگی و مذهبی است. این فیلم، با روایتی لطیف و عاشقانه، موضوعاتی مانند عشق، تفاوتهای فرهنگی، تعصب و پذیرش را بررسی میکند.
فرهاد، هنرمندی مبارز و آزادیخواه است که در کشاکش مبارزهای سیاسی قرار میگیرد. او با استفاده از هنر خود، با ظلم و ستم مبارزه میکند و در این راه، جان خود را فدا میکند. این فیلم، با روایتی حماسی و تراژیک، نقش هنر را در مبارزات اجتماعی و سیاسی بررسی میکند. جریان فیلم به مخاطب یادآوری میکند که هنر میتواند قدرتمندترین سلاح در برابر ظلم و ستم باشد.
در ادامه، درباره مجموعه کارهایی صحبت میکنیم که با حضور حمید لولایی در شبکه نمایش خانگی پخش شده است:
نام مجموعه | کارگردان | سال تولید |
برنامه شب آهنگی | حامد آهنگی | ۱۴۰۰ |
جوکر | احسان علیخانی | ۱۴۰۰ |
موچین | حسین تبریزی | ۱۳۹۹ |
شام ایرانی | ۱۳۹۴ | |
فیلم ویدیویی هفت خط | سعید آقاخانی | ۱۳۹۲ |
فیلم ویدیویی آخرین مجرد | محمدرضا فاضلی | ۱۳۸۸ |
فیلم شادیهای زندگی | بهنام بروجردی | ۱۳۹۰ |
فیلم ویدیویی کلاهگیس | سعید عالم زاده | ۱۳۸۹ |
فیلم ویدیویی خوابفروش | شهاب عباسی | ۱۳۹۰ |
حمید لولایی، هنرمند محبوب و پرآوازه کشورمان، در سال ۱۳۳۴ در دل پایتخت متولد شد. ریشههای او به شمال کشور میرسد و این دیار سرسبز، بیشک بر روح لطیف و احساسات عمیق او تأثیرگذار بوده است. از کودکی، لولایی شیفتهی هنر نمایش بود و با تقلید از بازیگران محبوبش، دنیایی خیالی برای خود میساخت. او با استفاده از جعبههای ساده پودر لباسشویی و اندکی خلاقیت، تئاترهایی کوچک برای دوستانش برپا میکرد و لحظات شادی را برای آنها رقم میزد. سینما نیز همواره یکی از بزرگترین علاقهمندیهای او بود و او ساعتها را در سینما سپری میکرد و از تماشای فیلمهای محبوبش لذت میبرد.
مادر حمید لولایی، بزرگترین مشوق او در مسیر هنر بود. او با حمایتهای بیدریغ خود، به فرزندش انگیزه میداد تا استعداد خود را شکوفا کند. بههمین دلیل، لولایی همواره از مادرش به عنوان الهامبخش خود یاد میکند. او درباره خود میگوید: «من فردی بسیار صبور و کمحرف هستم و سعی میکنم همیشه با دیگران با مهربانی رفتار کنم.» این ویژگیهای شخصیتی، او را به یکی از محبوبترین بازیگران طنز ایران تبدیل کرده است.
حمید لولایی در سال ۱۳۶۹ ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو دختر به نامهای مریم و سارا است. او به زندگی خانوادگی خود بسیار اهمیت میدهد و اوقات فراغت خود را ترجیح میدهد در کنار خانوادهاش سپری کند.
علاوه بر بازیگری، حمید لولایی به ورزش نیز علاقهی زیادی دارد. سوارکاری و فوتبال از جمله ورزشهای مورد علاقه او هستند. او همچنین به تماشای فیلمهای چارلی چاپلین علاقه خاصی دارد و معتقد است که چارلی چاپلین یکی از بزرگترین هنرمندان سینما است.
در مجموع، حمید لولایی هنرمندی با اخلاق، متواضع و صبور است که با بازیهای طنز و دلنشین خود، لبخند را بر لبان میلیونها ایرانی نشاند. او در طول سالهای فعالیت هنری خود، همواره به دنبال خلق آثار ماندگار بوده است و به همین دلیل، جایگاه ویژهای در دل مخاطبان ایرانی دارد.
حمید لولایی از کودکی بهجای بازیهای کودکانه، برای بچههای کوچه نمایش اجرا میکرد و با کشیدن نقاشی روی کاغذ و رول کردن آنها در یک جعبه، شروع به قصه گویی میکرد تا جاییکه خواهر کوچکترش را مسئول فروش بلیط کرده و از بچهها برای تماشای نمایش خود مبالغی دریافت میکرد اما پس از مدتی پول بچهها را پس میداد.
این هنرمند، علاوه بر اجرای نمایش برای کودکان، برای آنها قصه میگفت و در میان تعریف کردن خود از آنها میخواست که برایش خوراکی بیاورند تا حداقل مزد خود را دریافت کند.
حمید لولایی فعالیت حرفهای خود را در سال ۱۳۵۸ با تئاتری به نام «سبزه دوست بچهها» ساخته رضا ژیان در ژانر کودک آغاز کرد و در آن اکبر عبدی نیز حضور داشته و ایشان نیز اولین تجربه حرفه ای خود را بدست آورد.
لولایی با ایفای نقشهای متنوع و خلق شخصیتهای ماندگار، توانست بهسرعت جای خود را در میان بازیگران مطرح کشور باز کند. یکی از مهمترین دستاوردهای هنری او، کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سیامین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «چند میگیری گریه کنی؟» بود. این جایزه ارزشمند، تأییدی بر تواناییها و استعداد بازیگری این هنرمند است.
با وجود موفقیتهای چشمگیر در عرصه بازیگری، حمید لولایی در دورهای از فعالیت هنری خود، به دلایلی از این عرصه فاصله گرفت. پس از بازی در چندین تئاتر و یک فیلم سینمایی که به دلیل کیفیت پایین اکران نشد، لولایی برای مدتی از بازیگری دور شد و در منصب مدیر سینما آزادی مشغول به کار شد. اولین تجربه تلویزیونی او در سریال «سربداران» بود که به دلیل کوتاه شدن سریال، سکانسهای بازی او حذف شد. این اتفاق، تأثیر قابلتوجهی بر تصمیم لولایی برای فاصله گرفتن از بازیگری گذاشت و او به مدت هشت سال از این عرصه دور ماند.
اما این دوری طولانی دوام نیاورد و لولایی با حضور در سریال «فراموشخانه» به دنیای بازیگری بازگشت. این سریال نقطه عطفی در کارنامه هنری او بود. زیرا باعث شد تا او بار دیگر، در جایگاه یکی از بازیگران محبوب و شناختهشده تلویزیون مطرح شود. پس از موفقیت در سریال «فراموشخانه»، لولایی به دعوت علی عمرانی در سریال طنز «ساعت خوش» به کارگردانی مهران مدیری ایفای نقش کرد و با حضور در این سریال، بار دیگر به شهرت رسید.
از سریالهای مشترک حمید لولایی و علی صادقی میتوان به خانه به دوش، متهم گریخت، خوش نشین ها، نقطه سرخط و بزنگاه اشاره کرد.
حمید لولایی با بازی در سریال “زیر آسمان شهر” به کارگردانی مهران غفوریان در اوایل دهه ۸۰ به شهرت زیادی رسید. نقش کمدی او در این سریال مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و باعث محبوبیت فراوان او شد.
پاسخ ها