مرگ عزیزان بخشی اجتنابناپذیر و دردناک از زندگی است. متأسفانه دست ما نیست که خانواده ما چه زمانی دچار این غم و اندوه میشود و محافظت از کودکان در برابر واقعیت مرگ همیشه ممکن نیست. کودکان باید بیاموزند که درگیرشدن با غم مرگ عزیزان امری طبیعی است و کنارآمدن با آن روشهایی دارد. در ادامه، در خصوص نحوه صحبتکردن درباره مرگ با کودکان در سنین مختلف بیشتر توضیح میدهیم.
طبق تحقیقات، کودکانی که والدین آنها علاقه بیشتری به بحث درباره موضوع مرگ داشتهاند، درک بهتری از پایان زندگی و معنای واقعی آن دارند. کودکان در حدود ۳سالگی میتوانند درک کنند که مرگ اتفاقی همیشگی است. در سالهای بعدی، بیش از پیش به این مسئله پی میبرند که همه میمیرند و مرگ نتیجه توقف عملکردهای حیاتی بدن انسان است.
ازدستدادن یکی از عزیزان ممکن است به رویدادی آسیبزا یا همان تروما تبدیل شود و زندگی افراد را تغییر دهد. اغلب با توضیح مستقیم، صادقانه و صریح والدین درباره مفهوم مرگ، کودکان با آن به بهترین شکل ممکن کنار میآیند. این روش به آنها کمک میکند هنگام ازدستدادن عزیزان احساس امنیت و حمایتشدن داشته باشند.
برخی از رواندرمانگرها معتقدند که صحبتکردن درباره مرگ با کودکان در هر سنی ممکن است به آنها کمک کند این مفهوم را درک و هضم کنند. با بهکاربستن این شیوه، کودکان یاد میگیرند که روش درست کنارآمدن با غم و اندوه چیست و کمتر دچار ترس، اضطراب و احساسات گیجکننده میشوند.
اینکه به فرزندتان بگویید کسی که او دوستش دارد یا میشناسدش فوت شده کار دشواری است، چون هیچ پدر و مادری انتظار چنین اتفاقی را ندارد. بهعلاوه با وجود غم و اندوه خودتان و نگرانی درباره چگونگی انتشار این خبر و میزان درک فرزندتان و اینکه آیا قادر به پاسخگویی به سؤالات او خواهید بود یا نه این دشواری بیشتر هم میشود.
مرگ عزیزان ممکن است ناشی از بیماری طولانیمدت یا حادثهای ناگهانی و غمانگیز باشد. در حالت اول، فرصت داریم به راهحلهای احتمالی فکر کنیم تا فرزندمان برای شنیدن خبر تلخ آماده شود، اما در حالت دوم کار کمی سختتر میشود. بنابراین باید کودک را در سنی مناسب با مفاهیمی نظیر مرگ آشنا کنیم.
معمولا میتوان صحبتکردن درباره مرگ با کودکان را از ۳سالگی آنها شروع کرد. در این سن، بیشتر کودکان متوجهاند که مرگ اتفاقی بازگشتناپذیر است. بااینحال، احتمال دارد که نتوانند دقیقا چرایی وقوع این اتفاق را درک کنند.
برای شروع مکالمه درباره مرگ از ماجرایی کوچکتر مانند مرگ حیوانی خانگی یا حشرهای در پیادهرو یا شخصیتی خیالی در کتاب داستان کودک شروع کنید. احساس راحتی کردن برای گفتوگو درباره مرگ و مکالمه زودهنگام در این باره به کودکان کمک میکند هنگام تجربه مرگ یکی از نزدیکان با این قضیه راحتتر کنار بیایند. همچنین با این کار متوجه میشوند که شروع گفتوگو و صحبتکردن درباره مرگ هیچ اشکالی ندارد.
چه بهتازگی در خانواده شما کسی درگذشته باشد و چه این اتفاق قریبالوقوع باشد، باید در اسرع وقت با کودکان درباره آن صحبت کنید. بچهها بهشدت شهودی هستند و رفتار بزرگسالان نزدیک به خود را بهدقت مشاهده میکنند. اگر روتین زندگی آنها تغییر کند، افراد دیگری از آنها مراقبت کنند یا اعضای خانواده رفتارهای متفاوتی داشته باشند، همه اینها برای کودکان سرنخی میشوند که اتفاقی افتاده است. در این شرایط، باید زودتر سر صحبت را باز کنید. کودکان را به حال خود رها نکنید تا به این فکر بیفتند که چه اتفاقی افتاده است یا چرا بقیه چیزی را از آنها پنهان میکنند.
مرگ بخشی از زندگی است، بنابراین باید به کودکان کمک کنید تا به این موضوع عادت کنند که گاهی اوقات مردم میمیرند. حقیقت این است که هیچچیز صحبتکردن درباره مرگ با کودکان را آسان نمیکند. بااینحال، بهتر است که برای این گفتوگو به ۸ نکته مهم توجه کنید.
صحبتکردن درباره مرگ حتی در بزرگسالی هم کار دشواری است. برخی از مردم ترجیح میدهند از عباراتی مانند «درگذشت» یا «سفر به دیار باقی» استفاده کنند تا موضوع خوشایندتر به نظر برسد. هرچند ممکن است که بهکاربردن این اصطلاحات محترمانه باشد، کودکان نیاز دارند که درباره چنین مسائلی توضیحاتی واضح و صریح بشنوند.
استفاده از تعابیر استعاری برای کودکانی با سنین کمتر ممکن است آنها را گیج کند و نتوانند مفهوم مرگ را بهخوبی درک کنند. علاوه بر این، ممکن است در این شرایط برخی کودکان احساس کنند که به آنها دروغ میگویید یا اینکه حقیقت را از آنها پنهان میکنید. بنابراین صداقت و صراحت همیشه در درازمدت به نفع شما خواهد بود.
هنگام صحبتکردن با کودک از واژههای مستقیم مثل «مرده» یا «مرگ» استفاده کنید. باید به کودک بفهمانید که فرد متوفی دیگر بازنمیگردد. حتی بهتر است پیش از صحبتکردن درباره اعتقادات مذهبی و معنوی مربوط به مرگ، درباره آنچه در عالم جسمانی اتفاق افتاده است حرف بزنید. طبق تحقیقات، درک کودک از مسائل دنیوی مرگ بیشترین اهمیت را دارد. او میتواند بعدها درباره اعتقادات معنوی مربوط به مرگ فکر کند یا چیزهایی بشنود.
کودکان خردسال باید بدانند که زندگی فرد متوفی تمام شده است و نمیتوان آن را بازگرداند. هنگامی که کودکان وارد دوره دبستان میشوند، میتوانند این مسئله را درک کنند که مرگ بهمعنای توقف فعالیتهای حیاتی بدن مانند ضربان قلب یا تنفس است. احتمال دارد که نوجوانان بخواهند درباره اینکه چگونه یک بیماری یا حادثه منجر به مرگ میشود بیشتر بدانند.
میزان رشد و بلوغ فکری کودکان متفاوت است. اگر مطمئن نیستید که چه چیزی برای سن کودک شما مناسب است، از اصول اولیه شروع کنید و گفتوگو را ادامه بدهید. ابتدا از او سؤالاتی بپرسید تا متوجه شوید که چقدر درباره مرگ اطلاعات دارد. بعضی از کودکان در فضای آنلاین یا مدرسه چیزهایی درباره مرگ میشنوند. پاسخ فرزندتان به سؤالات شما کمکتان میکند که میزان اطلاعات او درباره مرگ را بسنجید.
کودکان ذاتا کنجکاوند و احتمالا درباره مرگ سؤالاتی دارند. میتوانید مکالمه درباره مرگ را با چنین سؤالاتی شروع کنید:
بهکمک چنین سؤالاتی میتوانید متوجه دغدغههای فرزندتان شوید و تمام نگرانیها یا سوءتفاهمهای او را برطرف کنید. سپس اجازه بدهید تا کودک تمام سؤالات احتمالی خود را بپرسد، حتی اگر برای همه آنها پاسخی نداشته باشید.
به کودکان بگویید که بهزودی چه اتفاقی رخ میدهد تا بدانند باید منتظر چه چیزی باشند. مثلا به آنها بگویید: «فردا میریم تشییع جنازه. خیلیها اونجان. بیشتر مردم اونجا گریه میکنن و آدمهایی میآن اونجا که ممکنه تو اونها رو نشناسی، اما اونها باهات صحبت کنن.»
همچنین میتوانید آنچه را در آنجا میبینند مانند دستهگلها، تابوت و جسد متوفی و کارهایی که ممکن است دیگران انجام بدهند مثل گریهکردن و درآغوشگرفتن یکدیگر را برای آنها توضیح بدهید تا به آنها کمک کنید که اتفاقات آتی را درک کنند.
صحبتکردن درباره آنچه در آینده نزدیک و مراسم خاکسپاری اتفاق میافتد به کودک امکان انتخاب چگونگی حضور یا حتی شرکتکردن یا نکردن در مراسم را میدهد. نباید کودک را به انجامدادن کاری مجبور کنید که نمیخواهد انجام بدهد. این نکته درباره تمام مراحل مراسم صدق میکند. مثلا ممکن است او مایل به دیدن جسد نباشد و حتی بخواهد در جای دیگری منتظر بماند تا مراسم تمام شود. بنابراین اجازه بدهید خودش تصمیم بگیرد.
احتمالا تابهحال به مراسم تشییع جنازهای رفتهاید که در آن بزرگسالان گریه میکنند و کمی آنطرفتر کودکان میخندند و بازی میکنند. این واکنش برای کودکان طبیعی است. بهزبان سادهتر، بزرگسالان بیش از کودکان تجربه زندگی دارند و نباید از کودکان توقع داشته باشیم دلیل تمام کارهای ما را بدانند یا متوجه شوند.
بااینحال، باید به کودک اجازه بدهید تا احساسات واقعی خود را نشان بدهد. مسائلی که اغلب کودکان هنگام مرگ عزیزان با آنها روبهرو میشوند عبارتاند از:
خوب است که کودکان احساسات و واکنشهای احساسی شما را ببینند، اما نباید با آنها بیش از حد درباره احساسات ناخوشایند صحبت کنید تا به مشکلاتی که گفتیم دچار نشوند.
ممکن است مرگ برای کودک اتفاق ترسناکی باشد. کودکان اغلب درباره مرگ شک و تردیدهایی دارند. شما در جایگاه والدین وظیفه دارید که مدام به آنها یادآوری کنید که داشتن احساسات متفاوت هیچ اشکالی ندارد. به آنها اطمینان بدهید که این اتفاق تقصیر آنها نیست حتی اگر فکر میکنید که این را میدانند. اجازه بدهید تا متوجه شوند که شما همیشه در کنار آنها هستید و جایشان امن است.
شما مجبور نیستید که با مسئله پیشآمده بهتنهایی کنار بیایید. هیچکس هم از شما چنین انتظاری ندارد. اگر فکر میکنید این کار از عهده شما خارج است، سراغ روانشناس کودک حرفهای و کاربلد بروید. او میتواند به کودکِ شما کمک کند دوران سخت را بهتر سپری کند و با مسئله مرگ عزیزان راحتتر کنار بیاید.
مرگ ناشناختههای بسیاری دارد. بنابراین عجیب نیست که کودک سؤالات فراوانی داشته باشد. کودکان خردسال معمولا درباره این سؤال میکنند که آیا فرد متوفی بازمیگردد یا خیر. کودکان دبستانی سؤالات واقعیتری مثل چگونگی توقف فعالیت بدن میپرسند. نوجوانان درباره بیماریها یا آسیبهای جسمانی خاص کنجکاوترند.
اگر کودک از شما درباره مرگ سؤالی نمیپرسد، او را تحتفشار نگذارید. فقط به او یادآوری کنید که هر زمان بخواهد، میتواند برای گرفتن پاسخ سؤالاتش به شما مراجعه کند.
هرچند ممکن است این کار دشوار باشد، با کودکان درباره مرگ صریح و صادقانه صحبت کنید. اگر در خانواده شما مرگی اتفاق بیفتد و آن را از کودکان مخفی کنید، ممکن است در درازمدت بیشتر آسیب ببینند. کودکانی که برای سؤالات خود پاسخی نمییابند، اغلب خودشان با اطلاعات نادرست نتیجهگیری میکنند. پس باید برای گفتوگو با آنها راهی پیدا کنید. اینطور نیست؟
پاسخ ها