شعربان : وبلاگ شاعران _ شعر کوتاه

شعربان : وبلاگ شاعران _ شعر کوتاه

وبسایت مدیر: k540.ir

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…

جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…

 

 

وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت

تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا…

 

 

روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای

سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا

 

 

افتاد روی میز ورق‌های سرنوشت

فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا

 

 

کم‌کم زمانه داشت به هم می‌رساندمان

در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…

 

 

تا آفتاب زد همه جا تار شد برام

دنیا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا،

 

 

از خواب می‌پریم که این ماجرا فقط

یک آرزوی مانده به دِل بود و ما دو تا…

 

نجمه زارع

 

 

 

شعربان : وبلاگ شاعران _ شعر کوتاه
شعربان : وبلاگ شاعران _ شعر کوتاه وبسایت مدیر: k540.ir

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋