من به بوی تو هواخواه نسیم سحرم
كه ز بوی تو خبر دارد و من بی خبرم
تو به صورت زمنی غایب و معلومت نیست
كه خیال تو چها می كند اندر نظرم
دور م از شمع جمال تو ولی نزدیك است
كه چو پروانه بسوزد همگی بال و پرم
خبرت نیست كه در كوی خرابات مغان
با خیال تو همه شب به مناجات درم
دامن از من مكش ای سرو كه چون آب روان
من سری در قدمت می نهم و می گذ رم
جگرم خون شد و از دیده برون رفت و نرفت
اثر داغ فراق تو هنوز از جگرم
عاقبت هم نكند ناله ی سلمان اثری
كی كند كی ؟...مگر آن دم كه نماند اثرم !!!
سلمان ساوجی
پاسخ ها