پسری که در پی عشق ممنوعه به زنی متاهل شوهر او را کشته بود، با پرداخت دیهای سنگین و جلب رضایت اولیای دم بعد از ۱۰ سال به زندگی برگشت.
اعتماد آنلاین: پسری که در پی عشق ممنوعه به زنی متاهل شوهر او را کشته بود، با پرداخت دیهای سنگین و جلب رضایت اولیای دم بعد از ۱۰ سال به زندگی برگشت.
10 سال قبل ماموران پلیس در جریان کشف جسد مردی قرار گرفتند که به طرز فجیعی کشته شده بود. با مشخص شدن هویت این مرد پلیس دریافت او از مدتی قبل با همسرش اختلاف داشته است. مقتول که مهران نام داشت سالها قبل با زنی به نام آیدا ازدواج کرده بود و آنها یک دختر داشتند.
وقتی پلیس آیدا را تحت بازجویی قرار داد، این زن گفت نمیداند شوهرش چرا کشته شده و از آنجا که مردی بدرفتار بود، ممکن است کسی با او دشمنی کرده باشد. به این ترتیب ماموران تحقیقات خود را پی گرفتند و متوجه شدند آیدا از مدتی قبل با مردی رابطه دارد.
با بازداشت آیدا راز قتل مهران هم فاش شد. او گفت: من از مدتها قبل با مردی به نام فرهاد رابطه داشتم. شوهرم مرد بدرفتار و بیادبی بود و من و دخترم را تحقیر میکرد، برای همین هم من به سمت فرهاد کشیده شدم. روز حادثه فرهاد به اتفاق برادرش فرشاد و دو نفر دیگر به نامهای بهنام و رضا به خانه ما آمدند و در حالی که شوهرم خواب بود، او را کشتند و جسدش را بیرون بردند.
با این اعتراف بود که ماموران متهمان دیگر را بازداشت کردند. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در جلسه رسیدگی که در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و دختر 12ساله مقتول برای قاتل درخواست قصاص کرد. سپس فرهاد در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من زمانی که با آیدا آشنا شدم، فکر میکردم مجرد است اما بعد از مدتی فهمیدم متاهل است. او میگفت شوهرش مرد بدرفتاری است و با او و دخترش بداخلاقی میکند. بارها مقابل من گریه کرده و گفته بود شوهرش کتکش زده است. او از من خواست به آنها کمک کنم. به همین خاطر روز حادثه به قهوهخانهای در خانیآباد که پاتوقمان بود رفتم و ماجرا را با برادرم و دو دوستم در میان گذاشتم. از آنها خواستم برای دعوا همراهم بیایند.
متهم ادامه داد: از رابطه پنهانیام با آیدا حرفی به آنها نزدم. برادرم و دوستانم فکر میکردند دعوا ناموسی است. ساعت هشت شب بود که مقابل خانه آیدا رسیدیم و او در را برایمان باز کرد. ما وارد خانه شدیم و من بهتنهایی به اتاق خواب مهران رفتم. او خواب بود. گلویش را گرفتم. بیدار شد و درگیری ما بالا گرفت. همان موقع برادرم و دوستانم وارد اتاق شدند؛ اما من خودم بهتنهایی مهران را خفه کردم.
او درباره انتقال جنازه نیز توضیح داد: ما جسد را در صندوق عقب ماشین گذاشتیم و آن را در محل خلوتی در شهر جدید آفتاب رها کردیم.
در نهایت قضات فرهاد را به قصاص و متهمان دیگر را به اتهام معاونت در قتل به 15 سال حبس محکوم کردند. با این همه، زمانی که فرهاد برای اجرای حکم قصاص پای چوبه دار برده شد، با پرداخت دیه سنگین موفق به جلب رضایت اولیای دم شد. او که 10 سال است در زندان به سر میبرد بهزودی به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه میشود.
پاسخ ها