جهان طراحی صحنه فیلمها جهانی تاثیرگذار در بافت هر فیلم و داستان است، چیزی که شاید در نگاه اول به اهمیت آن پی نبریم، اما اتفاقا طراحی صحنه روح ساختمان هر اثر را میسازد
برترینها: جهان طراحی صحنه فیلمها جهانی تاثیرگذار در بافت هر فیلم و داستان است، چیزی که شاید در نگاه اول به اهمیت آن پی نبریم، اما اتفاقا طراحی صحنه روح ساختمان هر اثر را میسازد. در اینجا با اتکا به محتوایی که پیش از این در صفحه اینستاگرام «آگراندیسمان» بارگذاری شده، نگاهی داشتهایم به طراحی صحنه در فیلمهای «اجاره نشینها، نار و نی، شعلهور و سریال وضعیت سفید»، مطلب مختصر و احتمالا مفیدیست، همراهمان باشید.
بارها به بهانهی فیلمهای مختلف از تعامل مهرجویی و فریار جواهریان نوشتهاند. این که جواهریان معمار به عنوان طراح صحنه یک جهان سیصد و شصت درجه در اختیار مهرجویی قرار میدهد تا میزانسنهای مورد نظر کارگردان در بده و بستان با فضا فرصت بروز و تکامل پیدا کند. اجارهنشینها هم از قاعده مستثنی نیست.
اجاره نشینها این ویژگی را هم دارد که تقریبا یک معماری کامل توسط تیم تولید و به سرپرستی جواهریان در این فیلم خلق شده. در تحلیلهای متعددی از کاراکتر خانهی اجارهنشینها شنیدهایم که آن را به استعارهای از یک کل بزرگ مورد بررسی قرار دادهاند و آدمهای ساکن آن را هم به عنوان نمایندهای از مردمان و شهروندان. اما نکتهی مغفول در کنشگری خود معماری و بنا و خود طراحی صحنه در این فیلم است که موجب میشود این اثر در میان بهترینهای طراحی صحنهی سینمای ایران جای بگیرد.
نکتهی دیگر در این اثر، درخشان بودن طراحی ویرانیها است که به نظر کاری سختتر بوده نسبت به طراحی یک خانهی سالم. خانهی اجارهنشینها خود به وضعیت آدمها و پیرامونش واکنشی غضبآلود نشان میدهد و در وقوع خرابیها و ویرانیها دست بالا را نسبت به ساکنینش دارد. این خانهی نم زدهی رو به ویرانی خویی خشن دارد و خود عاملیت شر است در این داستان و فریاد اعتراضاش را در کنش ویرانی طلب خود به نمایش میگذارد.
بدون شک نقطهای ورای کاری که محمدرضا شجاعی در سینمای جنگ انجام داده، به سختی قابل لمس کردن باشد. ایستاده در غبار و تنگهی ابوغریب بهترین نمونههای طراحی صحنه در ژانر خود هستند. اما همکاریهایش با حمید نعمتالله نشان از یک نبوغ در طراحی دارد.
شجاعی نه تنها میتواند جنگزدگی را در غیاب توپ و تانک و خاکریز برای سریال وضعیت سفید تصویر کند که میتواند آن شکل از معماری آوارگی را که نعمتالله در متن و کارگردانی تالیف میکند، به جهانی آمیخته با رنگ و نور و گرافیک و سازه بدل سازد. شعلهور را میتوان اوج همکاری شجاعی با دروبین روزبه رایگا دانست.
تجربهی درخشان رایگا در نمایش اقلیم اشباع شده از رنگ و فرهنگ سیستان، ساختن جزئیات زندگی انسانی در به در و برساختن آن سازهی درخشان که تمام قد در خدمت روایت قرار میگیرد، دلیل جای گرفتن این اثر در جمع بهترینهای طراحی صحنهی سینمای ایران است. خروج محمدرضا شجاعی از حریم امن سینمای جنگ، نمایشی واقعی تر از ذهن پرجزئیات این طراح را به ما هدیه داده است.
فیلمی شاعرانه و سیال در زمان؛ متاثر از پاراجانف و وامدار معماری سنتی ایرانی. نمایشی از فضیلت زیستن در سنت و مرگ عارفانه. تصویرسازی از حضور توأمان خیام و سهراب سپهری در اقلیم زیست ایرانی و وانمایی گذار از بهار زندگی به خزان مرگ با معماری.
متاسفانه نام کیهان مرتضوی در میان طراحان صحنه با وجود آثاری خوب، کمتر شنیده شده. تسلط او به آنچه در معماری و هنر ایرانی وجود دارد و به اشتراک گذاشتن بنیانهای فرمی آن با سینما به عنوان یک هنر مدرن از او آرتیستی زبردست ساخته تا احساسات و ذهنیت باطنی کارگردان آثارش را واقعیتی مجسم و قابل لمس بدل کند.
نار و نی نشانی است از این که میتوان با سینما رویاها را ساخت، حتی اگر در جهانی وابسته به سنت و با رنگ بوی کاهگل و آجر و قوس رقم خورده باشند.
پاسخ ها