وقتی مردم به تجارت علاقه مند می شوند، معمولاً تنها یک دلیل پشت آن وجود دارد: پول. و هیچ ایرادی ندارد! تجارت یک فرصت عالی برای کسب درآمد است که در آن نه ساعتی، بلکه با عملکرد خود دستمزد دریافت می کنید. و به عنوان یک معامله گر نوسانی، تجارت می تواند حتی به یک درآمد تقریبا غیرفعال تبدیل شود که فقط باید چند ساعت در هفته وقت بگذارید.
انگیزه داشتن پول می تواند یک محرک عالی باشد. با این حال، هنگامی که یک معامله گر از منظری اشتباه به اهداف پولی خود نزدیک می شود و کل تصویر را فراموش می کند، این می تواند به سرعت به عکس تغییر کند.
در این مقاله، میخواهیم برخی از یافتههای تحقیقاتی را برجسته کنیم که نشان میدهند وقتی مردم پول را در زمینه اشتباه میبینند، در واقع میتواند به تجارت آنها آسیب برساند و سپس، میخواهیم به شما کمک کنیم تا رابطه سالمتری با آن داشته باشید تا خود را برای موفقیت آماده کنید.
بیشتر بدانید:
اگر به پول نیاز دارید، آن را دریافت نخواهید کرد - طبق تحقیقات تأیید شده
وقتی صحبت از هدایت پول به میان میآید، معمولاً وقتی یک معاملهگر تصور اشتباهی دارد، دو اتفاق میافتد:
همه ما تا حدودی در این امر مقصریم: زمانی که بهعنوان تاجر جدید شروع به کار کردیم، پیشبینی میکردیم که تنها چند سال طول میکشد تا چند صد یا هزار دلار را به انبوهی از پول نقد تبدیل کنیم و کارهای روزانه خود را ترک کنیم. داشتن اهداف غیرواقعی به سرعت منجر به ناامیدی می شود که این انتظارات برآورده نشود. نرخ ترک برای معامله گران جدید نجومی است (40٪ در عرض 1 ماه ترک می کند) و یکی از دلایل اصلی احتمالاً ایده ها و انتظارات اشتباه است.
هنگامی که یک معامله گر می بیند که معامله راه آسان و سریع نیست، معمولاً سه چیز اتفاق می افتد: او یا استعفا می دهد، رویکرد ریسک تری برای معامله در پیش می گیرد (موقعیت های بزرگتر، معاملات بیشتر، ذهنیت قمار)، یا اگر هنوز معتقد باشد که باید یک روش معاملاتی وجود داشته باشد که بتواند این بازده را ایجاد کند، شروع به پرش سیستم می کند.
سرمایه گذارانی که تفاوت زیادی بین شرایط اقتصادی موجود و سطح آرزوهایشان دارند، سهام پرریسک تری را در پرتفوی خود نگه می دارند.
همانطور که گفتیم انتظارات بالا می تواند منجر به انجام معاملات بیشتر و افزایش ریسک برای دستیابی به اهداف بازده شود.
به خصوص معاملهگرانی که حسابهای کوچک دارند با آن مشکل دارند زیرا به زودی متوجه میشوند که یک حساب کوچک آنها را به جایی که میخواهند نمیرساند. اگرچه می توانید بخوانید که تجارت یک حساب کوچک تفاوتی ندارد، اما این درست نیست. تجارت با سرمایه کمتر قطعا سخت تر است – بسیار سخت تر. با یک حساب تجاری کوچک، بردهای شما اغلب تقریباً بی معنی هستند که در نتیجه نیاز به معامله بیشتر و ایجاد ریسک بیشتری در معاملات شما ایجاد می کند.
سرمایه گذاران با ارزش خالص بالا احتمالا گردش مالی کمتری خواهند داشت.
– اندرسون، استراناهام: گردش حساب و مشخصات جمعیتی: کدام سرمایه گذاران بیش از حد معامله می کنند؟
وقتی صحبت از تعیین اهداف به میان می آید، چند تا نباید وجود دارد و من توضیح خواهم داد که چرا اگر می خواهید معامله گر بهتری شوید، باید به هر قیمتی از آنها اجتناب کنید.
من می بینم که بسیاری از معامله گران می گویند که می خواهند 3٪، 4٪ یا 5٪ در هفته تولید کنند، زیرا آنها محاسبه کرده اند که این به آنها کمک می کند تا در مدت زمان مشخصی به اهداف خود برسند.
اهداف پولی بدتر از همه است زیرا نیاز به تجارت را ایجاد می کند و معامله گران را در یک وضعیت دائمی در جستجوی سیگنال قرار می دهد. در 99 درصد مواقع، چنین معامله گرانی هرگز به اهداف خود نخواهند رسید و در نهایت ضرر می کنند زیرا معاملات متوسط را انجام می دهند و امیدوارند به هدف خود دست یابند.
شما نمی توانید کنترل کنید که چقدر می توانید از بازار خارج کنید. تنها چیزی که می توانید کنترل کنید، ریسک معامله و انواع معاملاتی است که انجام می دهید. نتیجه در دست شما نیست. برخی از هفته ها، معاملات بیشتر و بهتری خواهید داشت و گاهی اوقات فقط باید آن را کنار بگذارید. شما باید تا جایی که می توانید نیاز به معامله را از بین ببرید.
به هر فروم معاملاتی بروید و افرادی را خواهید دید که به دنبال روش هایی هستند که به آنها 20 پیپ در روز یا 100 پیپ در هفته می دهد. باز هم، آن معاملهگران با مشکل از سمت اشتباه برخورد میکنند و اندازهگیری عملکرد در پیپها بیمعنی است، زیرا شما جنبه ریسک معاملات خود را نادیده میگیرید.
معاملهگرانی که برای خود اهداف مرتبط با امتیاز/پیپ تعیین میکنند، زمانی که به هدف خود میرسند و دستیابی به سودهای بزرگتری را از خود سلب میکنند، احتمالاً معاملات برنده را خیلی زود میبندند. یا، ناامیدانه سعی میکنند معاملات را بیش از حد طولانی انجام دهند و در نهایت چیزی به پایان نرسانند. همیشه ذهن باز بمانید و آنچه در دسترس است را بردارید.
وقتی نوبت به هدف گذاری می رسد، چه مربوط به تجارت باشد و چه در زندگی معمولی شما، باید اهدافی را تعیین کنید که می توان از طریق اقدامات خود به آنها دست یافت. اغلب افراد اهدافی را تعیین می کنند که هیچ کنترلی روی آنها ندارند و وقتی به آنها نمی رسند ناامید می شوند.
این زمانی آشکار می شود که به دو نمونه ضد خود برگردیم. تعیین هدف برای دستیابی به مقدار معینی از بازده، کارساز نخواهد بود زیرا کنترلی بر آن ندارید و مهم نیست که چقدر تلاش می کنید، اقدامات شما نتیجه را کنترل نمی کند. شما نمیتوانید کنترل کنید که آیا بازار سیگنالهای کافی به شما میدهد، آیا سیگنالها به معاملات سودآور منتهی میشوند و چه مدت میتوانید معاملات خود را انجام دهید.
نمودار زیر مواردی را که ما به عنوان معاملهگران نمیتوانیم کنترل کنیم و چیزهایی که میتوانیم در معاملات خود کنترل کنیم، مقایسه میکند. در نگاه اول، واضح است که 90٪ از کل معامله گران منحصراً روی سمت چپ تمرکز می کنند و سعی می کنند غیرقابل کنترل را کنترل کنند. آنها حتی اغلب از این واقعیت که به عنوان تاجر ما چیزهای زیادی داریم که می توانیم تأثیر بگذاریم و سپس خود را قربانی ببینیم کاملاً نابینا هستند.
این نیز به اصطلاح ذهنیت فرآیند گرا است که در آن شما خود را از نتیجه یک معامله جدا می کنید و فقط بر انجام بهترین معاملات ممکن تمرکز می کنید و قوانین خود را تا حد امکان به دقت دنبال می کنید. کلیشه ای به نظر می رسد، اما اگر می خواهید به عنوان یک معامله گر پیشرفت کنید، بسیار مهم است.
حتی با یک سیستم خوب، اغلب معاملات زیانده خواهید داشت و هیچ ایرادی در آن وجود ندارد. شما فقط باید واکنش خود را به این ضررها کنترل کنید. بنابراین، باید بپذیرید که تا زمانی که از قوانین خود پیروی می کنید، کار خود را به عنوان یک معامله گر انجام داده اید و این وظیفه شما نیست که معاملات را مجبور کنید تا برنده شوند.
بسیاری از معاملهگران (یا بیشتر) بازندهها از یک روال پیروی نمیکنند و معاملات آنها در همه جا انجام میشود. یک روال خوب به بهبود تجارت شما کمک زیادی می کند زیرا ساختار و سطح جدیدی از حرفه ای بودن را اضافه می کند. من روال خود را دوست دارم و به آن احترام می گذارم و این به من ساختار و اطمینان می دهد. می دانم که تا زمانی که روال خود را دنبال می کنم و کارهایم را انجام می دهم، هر کاری را که قرار بوده انجام داده ام.
مزیت من مستقیماً با کیفیت کاری که در تجارت خود انجام می دهم مرتبط است.
این با نکته قبلی مرتبط است. همه ما این نقل قول زیر را بارها شنیده ایم که معنای خود را از دست داده است، اما بسیار درست است. یک معامله گر حرفه ای یک معامله گر ساختارمند و سازمان یافته است که عادات خوب و مفیدی را در پیش گرفته است.
ما آنچه هستیم که مدام تکرار میکنیم. پس تعالی یک عمل نیست، بلکه یک عادت است. ارسطو
در اینجا برخی از عادات شخصی من است که من با تجارت موفق مرتبط میشوم:
هر یکشنبه چند ساعت را برای جمع بندی آخرین هفته معاملاتی خود و ایجاد برنامه های معاملاتی گسترده برای هفته آینده اختصاص می دهم.
استفاده از چک لیست فیزیکی قبل از ورود به معاملات برای اطمینان از اجتناب از اشتباهات غیر ضروری.
همه معاملاتم را بعد از اینکه آنها را گرفتم، روزنامه نگاری می کنم.
انجام یک بررسی دقیق عملکرد هر شنبه و مرور مجدد تمام معاملات گذشته برای یافتن نقاط ضعف و تجزیه و تحلیل رفتار معاملاتی.
می توانید ببینید، هیچ رازی یا چیز جدیدی در اینجا وجود ندارد. تجارت موفق مجموع تکرار عادت های خوب است که روال شما را تشکیل می دهد.
یک نکته شخصی: محیطی ایجاد کنید که از این فرآیند لذت ببرید. هر یکشنبه، من با یک تمرین ورزشی شروع می کنم، برای شنا می روم و یک صبحانه خوب در رستوران مورد علاقه ام می خورم. سپس، به کافیشاپ مورد علاقهام میروم و آمادهسازی یکشنبهام را برای 4/5 ساعت آینده انجام میدهم، در حالی که از قهوه شگفتانگیز، شرکت خوب و موسیقی خوب لذت میبرم. من این روتین را برای دنیا از دست نمی دهم و برای من این ربطی به کار ندارد.
برای آشنایی با استراتژی فارکس موفق این صفحه را ببینید!
این امر به ویژه برای معامله گران جدید یا افرادی که با حساب های تجاری کوچک معامله می کنند بسیار مهم است. اگر سطح موفقیتی را که انتظارش را داشتید نمی بینید، بسیار آسان است که بی انگیزه و ناامید شوید. با این حال، برای اطمینان از اینکه در حال رشد هستید، روی اینکه تا چه حد پیشرفت کرده اید تمرکز کنید. به خود یادآوری کنید که از کجا آمده اید و چگونه شروع کرده اید و تا به حال چقدر پیشرفت کرده اید. باور اینکه می توانید ظرف 1 یا 2 سال به یک معامله گر حرفه ای تبدیل شوید غیرواقعی است، اما با بهبودهای مداوم هفته به هفته، موفقیت یک تصادف نیست، بلکه قابل برنامه ریزی است.
"شما سعی نمی کنید دیوار بسازید. شما نمی گویید "من می خواهم بزرگترین، بهترین، محکمترین دیواری را که تا به حال ساخته شده است بسازم." بلکه می گویید "من این آجر را به بهترین شکلی که می توان یک آجر گذاشت" می گذارم، و این کار را هر روز انجام می دهید و به زودی یک دیوار عالی خواهید داشت." - ویل اسمیث
برای خواندن مقاله "روی پول تمرکز نکنید، روی تجارت تمرکز کنید" روی لینک زیر کلیک کنید:
پاسخ ها