هانیه توسلی از آن بازیگرانی است که نمیتوان دوستشان نداشت. مهم نیست نقش منفی، مثبت یا خاکستری باشد، تماشاگران از تماشای هانیه توسلی در قاب سینما و تلویزیون لذت میبرند و ناخودآگاه او را دوست دارند. اما هانیه نه تنها دوست داشتنی است، بلکه بازیگری توانمند است. از از ۴ نقشی که در ۴ سریال تلویزیونی بازیگر دو نقش وفا ابوزید در سریال وفا و هستی شایگاه در سریال میوه مننوعه در ذهن مخاطبان باقی مانده است. بازی توسلی در شام آخر یا شبهای روشن هم به سادگی از ذهنها پاک نمیشود. حضور در زخم کاری، به عنوان یکی از بهترین سریال های نمایش خانگی هم در خاطر خواهد ماند. به بهانه بازگشت هانیه توسلی با سریال کنکل، آن هم پس از ۳ سال دوری از کار، نگاهی به بیوگرافی و بهترین سریالهای او داریم.
هانیه توسلی در چهاردهمین روز از خرداد ۱۳۵۸ در شهر همدان به دنیا آمد. توسلی در دبیرستان علوم تجربی خوانده است اما به دلیل علاقه زیاد به هنر وارد رشته نمایشنامه نویسی دانشگاه آزاد تهران شد. او کار خود را با بازی به عنوان سیاهی لشگر در فیلم سگ کشی بهرام بیضایی و دستیار کارگردانی در فیلم سینمایی «آخر بازی» به کارگردانی همایون اسعدیان شروع کرد.
اما کسی فکر نمیکرد که بعدازاین فرصتهای کوچک بتواند تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم «شبهای روشن» را از آن خود کند. او همچنین برای فیلم «دهلیز» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر شد.
هانیه توسلی در خانوادهای ۶ نفره به همراه ۳ خواهر بزرگ شد. خانواده حامی او در تحصیل در رشته هنر بودند و سبب شکوفایی استعداد او در بازیگری شدند. علاقه اصلی هانیه به تئاتر است و آن را هنری اصیل می داند. در مقابل سینما را مهارت بازیگری می نامد.
هاینه توسلی پدرش در سال ۱۳۷۸ از دست. پدر او سرهنگ ژاندارمری بود.
هانیه تابهحال ازدواجنکرده و در مصاحبههای خود گفته است که ازدواج را موضوعی پیچیده و پر از چالش میداند. به همین دلیل تنهایی را بیشتر دوست دارد.
توسلی در گفتوگو با هوشنگ گلمکانی اعتراف میکند که هرچند تحصیلاتش در زمینه ادبیات نمایشی بوده، اما هیچگاه بهصورت حرفهای نمایشنامهنویسی نکرده است. او میگوید:
«فقط برای کلاسها و پایاننامهام کارهایی نوشتم، اما بعدش همه به یادداشتهای پراکنده و دفترچههایی تبدیل شد که هنوز منتظرند روزی کامل شوند.»
علاقه او به نوشتن اما هرگز کمرنگ نشده است. توسلی از روزهایی میگوید که پس از فارغالتحصیلی، به کلاسهای فیلمنامهنویسی رفت و با ذوق و شوق، سیناپسها و طرحهایی نوشت. یکی از این طرحها، الهامگرفته از قصهای کوتاه از آلیس مونرو، چنان او را مجذوب کرد که هفت هشت صفحه فیلمنامه نوشت. اما این طرح، مانند بسیاری از ایدههای دیگرش، در کشوی ذهنش خاک میخورد. او با صداقت میگوید:
«شاید تنبلی باشد، شاید هم راضیام به همین چیزی که هست. نمیدانم اسمش چیست، ولی نوشتن همیشه برایم لذتبخش بوده.»
توسلی عاشق سینماست؛ نه فقط بهعنوان بازیگر، بلکه بهعنوان مخاطبی که شاهکارهای سینمایی ذهنش را تسخیر میکنند. او از فیلمهایی میگوید که در نوجوانیاش تأثیری عمیق بر او گذاشتند. «کانفورمیست» برتولوچی، با فضای بصری خیرهکننده و فیلمبرداری استثنایی ویتوریو استورارو، یکی از این آثار بود که او را با مفهوم «نوشتن با نور» آشنا کرد. «بزرگراه گمشده» دیوید لینچ و «هامون» داریوش مهرجویی نیز از دیگر فیلمهایی بودند که او را به دنیای سینما گره زدند.
توسلی میگوید:
«هامون اولین فیلمی بود که واقعاً من را تکان داد. در دبیرستان، در نمازخانه مدرسه آن را دیدم و هنوز حس آن لحظه در من زنده است.»
او همچنین از فیلم «لیلا»ی مهرجویی بهعنوان اثری یاد میکند که بیش از ۶۰ بار آن را تماشا کرده و حتی افکتها و موسیقیاش را از حفظ است.
توسلی بازیگری را نه بهعنوان تنها عشق زندگیاش، بلکه بهعنوان حرفهای میبیند که در آن شانس نقش مهمی ایفا میکند. او موفقیتش در فیلم «شام آخر» را به شانس نسبت میدهد:
«دختری از شهرستان بودم، بدون هیچ آشنایی یا پارتی. فقط یک فیلم کوتاه بازی کرده بودم که به فریدون جیرانی معرفی شدم. نقش من در شام آخر، شروع حرفهای من بود.»
بااینحال، او معتقد است که ادامه مسیر به توانایی و انتخابهای بازیگر بستگی دارد. توسلی از تجربههای تلخ و شیرینش میگوید؛ از فیلمهایی که انتظار داشت بدرخشند اما ناکام ماندند، تا آثاری مثل «دهلیز» که فراتر از انتظار ظاهر شدند. او با صداقت از انتخابهای اشتباه و حتی پذیرش برخی نقشها به دلیل نیاز مالی سخن میگوید:
«بعضی وقتها میدانی فیلم خوب نیست، اما به دستمزدش نیاز داری. این واقعیت بازیگری است.»
در کنار بازیگری و نوشتن، نقاشی و عکاسی نیز بخشی از دنیای توسلی هستند. او سالها زیر نظر استاد حسین ماهر نقاشی آموخت و هنوز هم این هنر را بخشی از زندگیاش میداند. توسلی معتقد است بازیگری شغلی است که باید دیده شوی، اما نوشتن و نقاشی برای لذت شخصی خود است.
، ۴۰ سالگی را نه پایان، بلکه آغازی جذاب میبیند. به گفته خودش او حالا بیشتر از قبل از زندگیام لذت میبرد. او به میگوید که بعد از ۴۰ سالگی میخواهد روی خودش کنترل بیشتری داشته باشد و قویتر و عاقلتر باشد.
در بخش دیگری از گفتوگو با هوشنگ گلمکانی، توسلی به موضوع حساس پولهای کثیف در سینمای ایران میپردازد. او این مسئله را پیچیده میداند و معتقد است که موفقیت یک فیلم به عوامل متعددی مثل کارگردانی، بازیگری و داستان بستگی دارد، نه صرفاً منشأ سرمایه. او تأکید میکند که سینمای ایران برای بقا به سرمایه نیاز دارد، اما مشکلات مالی و فساد تنها به سینما محدود نمیشود و بخشی از مسائل کلان جامعه است.
هانیه توسلی، از جمله هنرمندانی بود که پس از فوت مهسا امینی، به حمایت از جنبش اعتراضی «زن، زندگی، آزادی» پرداخت و با معترضان ابراز همبستگی کرده بود. در نهایت به گفته خواهر هانیه توسلی، این بازیگر در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. او یک روز بعد با قرار کفالت آزاد شد. به گزارش برخی رسانهها فعالیتهای او به دوری ۳ ساله او از دنیای تصویر منجر شد، دوری که در نهایت با سریال کنکل به پایان رسید.
هانیه توسلی به دلیل بازی در فیلم و سریالهای مختلف افتخارات زیادی به دست آورده و برای فیلمهای زیادی نامیده شده است. از آن میان به مهمترین آثار او میپردازیم.
آثار سینمایی هانیه توسلی توجه منتقدین و مخاطبان را به سمت خود جلب کرده است و این نشانگر ارزش بالای کار هنری اوست که در هر نقش، جلوه جدیدی از توان بازیگری خود را به نمایش میگذارد. توسلی با انتخاب نقشهای متفاوت و چالشبرانگیز از اجرای نقش فراتر رفته و در واقع هنر را زندگی کرده است. در اینجا نگاهی میاندازیم به بهترین آثار او و سبک بازی او را مرور میکنیم.
اولین تجربه بازیگری هانیه توسلی با بازی در فیلم «شام آخر» رقم خورد. هانیه در این فیلم نقش «ستاره مشرقی» دختر میهن مشرقی را بازی میکند. داستان فیلم ازاینقرار است که پدر ستاره مردی سنتی است که عرصه زندگی را برای خانواده و بهخصوص همسر خود میهن تنگ کرده است. پس از جنجالهای زیاد بالاخره آن دو از هم جدا میشوند و این آغاز ماجراست!
میهن در دانشگاه تدریس میکند. دخترش ستاره با پسری به نام مانی معترف از دانشجویان او در رشته معماری هستند. آنها با هم برای بازدید آثار تاریخی میروند و دراینبین مانی به میهن ابراز علاقه میکند. درحالیکه ستاره، مانی را دوست دارد.
توسلی در نقش دختری که میان انتخاب عشق و مادر خود گرفتار شده است، پستیوبلندیهای رابطه مادر و دختری را به تصویر میکشد. او با انتقال احساسات پیچیده، توانمندی بالایش را نشان میدهد. همین ظرافتها سبب شاخص شدن او شد و توجه منتقدین را به سمت خود جلب کرد.
فیلم «شبهای روشن» برداشتی آزاد از داستان «شبهای روشن» اثر داستایوفسکی است. در این فیلم دو انسان تنها را میبینیم که در جایی از زندگی هم مسیر میشوند. مرد با بازی مهدی احمدی، استاد دانشگاهی تنهاست که ادبیات تدریس میکند. کتاب میخواند و در خیابانها قدم میزند. در طرف مقابل دختری تنهاست که منتظر عاشق خود امیر است.
روزی دختر در حال فرار از دست فرد مزاحمی است که مرد قصه او را میبیند و از دست راننده مزاحم نجاتش داده و در خانه خود پناه میدهد. رؤیا قرار است در جایی با امیر ملاقات کند. اما طی این چند روز میان استاد و دختر علاقه ایجاد میشود. استاد تصمیم میگیرد از پیله تنهایی خود خارج شده و با رؤیا ازدواج کند. اما در آخر امیر به محل ملاقات میآید و رؤیا با او میرود و استاد تنها میماند.
فیلم «کافه ستاره» فیلمی اپیزودیک است که در هر قسمت داستان یک زن از طبقه اجتماعی مختلف را روایت میکند. وجه اشتراک آنها آشنایی با یکدیگر در یک کافه است. هانیه توسلی نقش یکی از این زنان به نام «سالومه» را بازی میکند.
او درونیات شخصیت و احساسات او را باظرافت و دقت به تصویر میکشد. استفاده از زبان بدن، به همراه میمیکهای چهره توانسته است عمق وجودی شخصیت را به مخاطب منتقل کند. این فیلم با نگاهی واقعگرایانه و اجتماعی، مشکلات و مسائل زنان در جامعه را مطرح میکند.
فیلم «دهلیز» داستان یک معضل اجتماعی است که ممکن است در جامعه با آن برخورد داشته باشیم. ماجرا بر سر یک نزاع خیابانی است که منجر به قتل میشود. بهزاد (با بازی رضا عطاران) معلم زبانی است که طی یک درگیری به طور ناخواسته باعث مرگ یک جوان شده است. شیوا (با بازی هانیه توسلی) زن بهزاد است که از این زندگی یک پسر کوچک به نام امیرعلی دارند.
امیرعلی از وجود پدرش باخبر نیست و فکر میکند او مرده است. چون وقتی او بسیار کوچک بوده پدرش به زندان افتاده است. این فیلم داستان مردی را روایت میکند که تلاش میکند رابطهاش را با پسرش بازسازی کند. بهزاد بهخاطر خوشرفتاری موفق به گرفتن مرخصی از زندان میشود و سعی میکند رابطه پدر و پسری با امیرعلی را تجربه کند.
هانیه توسلی در نقش شیوا توانست نگرانیهای یک زن برای آینده فرزندش و از سویی دیگر عشق به همسر را بهخوبی نشان دهد. او بازی متعادل و پراحساسی را از خود به نمایش گذاشت که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
فیلم «جهان با من برقص» روایتی از دورهمی دوستان قدیمی است که به بهانه آخرین تولد دوستشان جهان که دچار بیماری لاعلاج شده، گرد هم آمدهاند. آنها قصد دارند خاطرات گذشته را مرور کنند تا دوباره معنای دوستی و زندگی را درک کنند.
هانیه توسلی در نقش «ناهید» یکی از دوستان جهان بازی کرده است. زنی میانسال و مستقل که به واسطه رفتار صادقانه و کنایهآمیزش، رفتاری طنزگونه و درعینحال تأمل آور دارد. اجرای زیبای هانیه توسلی به نقش عمق بخشیده و آن را از تبدیلشدن به کاراکتری تیپیک نجات داده است. او این توانایی را دارد که از تلخی برخی لحظات داستان با شوخطبعی خود بکاهد.
هانیه توسلی با اولین گامهای خود در قاب تلویزیون با سریال «غریبه» توانست بازی طبیعی و تأثیرگذاری را ارائه داده و جایگاه خود را در دل مخاطبان پیدا کند. او در ادامه مسیر خود در مجموعههای پرمخاطب و پرطرفداری حاضر شد از سریال «وفا» گرفته تا «میوه ممنوعه» و «شمسالعماره» تمام سریالهای او خاطرهانگیز هستند.
سریال «غریبه» اولین تجربه جدی هانیه توسلی بود که در مدیوم تلویزیون به نمایش درآمد. این سریال در دهه ۷۰ طرفداران زیادی داشت و جزو اولین سریال های با موضوع عاشقانه بود. همین جنبه از سریال توانسته بود جوانان را پای تلویزیون بنشاند.
موضوع اصلی سریال داستان عاشقانهای است که میان یک دختر به نام شبنم و یک پسر به نام شاهرخ بهداد جریان دارد، اما بعد مشخص میشود که در واقع شاهرخ، جاسوسی است که بهقصد نزدیکشدن به پدر شبنم او ارتباط برقرار کرده است. چرا؟ چون پدر شبنم در سازمان انرژی هستهای وظیفه مهمی را به عهده دارد.
سریال «وفا» داستان دختری به نام «وفا» است که ایرانی – لبنانی است. او درگیر ماجراهای عاشقانه و سیاسی با پسری به نام ژوبین میشود. ژوبین پسری ایرانی و یهودی است. ژوبین به اتهام جاسوسی برای اسرائیل در ایران زندانی شده است. او عاشق وفا است و دوری از او باعث شده در تیمارستان بستری شود.
چند جاسوس اسرائیلی به ژوبین کمک میکنند تا از تیمارستان فرار کند و با جعل هویت از ایران خارج میشود. او برای دیدن وفا به لبنان میرود. وفا در وهله اول او را قبول نمیکند؛ اما پس از اصرارهای ژوبین و گفتن حقایق تصمیم میگیرد با او فرار کند.
هانیه توسلی پیچیدگیهای شخصیت وفا را بهخوبی به نمایش گذاشت و با بازی متعهدانه خود توانست نظر مخاطبان را جلب کند. بهطوریکه حضور او در سریال یکی از نقاط قوت آن محسوب میشود.
سریال «میوه ممنوعه» یکی از مجموعههای موفق تلویزیونی است که بازخوردهای خوبی از سوی مخاطبان دریافت کرده است. این سریال داستان مردی متدین و مذهبی به نام «حاج یونس» را روایت میکند که در دوران پیری پایش لغزیده و عاشق دختر جوانی به نام «هستی شایگان» میشود. هانیه در نقش هستی، نقش دختری معصوم و درعینحال تأثیرگذار را بازی میکند. او به دنبال حل مشکلات کارخانه پدرش با پسر حاج یونس دچار درگیری میشود.
این سریال با نگاهی فلسفی و اجتماعی، موضوعات اخلاقی و دینی را به چالش میکشد. بازی هانیه توسلی در این سریال تحسین منتقدان و مخاطبان را برانگیخت. او به طرز بهیادماندنی در این سریال نقشآفرینی کرد. هانیه با نمایش تلفیقی از احساسات درونی و واکنشهای متعادل بیرونی، شخصیت هستی را به شخصیتی باورپذیر و قابللمس تبدیل کرد.
سریال «شمسالعماره» درباره دختری مستقل و لجباز به نام «لیلا» است که قصد دارد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود. اما با فوت پدرش تمام برنامههای او به هم میریزد. بعد از فوت پدر، وصیتنامهای از او به جا میماند. پدر وصیت کرده بود که اگر لیلا با یکی از خواستگارانی که با خواهرش شمسی برای او در نظر گرفته است ازدواج کند، صاحب کل «شمسالعماره» خواهد شد.
هانیه توسلی تکنیکهایی مانند زبان بدن، برقراری تعادل میان طنز و جدیت و هماهنگی با بازیگران اصلی را به کار گرفت تا نقش لیلا را بهدرستی به نمایش بگذارد. او سعی داشت با تغییر حالات چهره و تعامل با شمسی، هرمز و پری، لیلا را دختری بااراده و جدی و درعینحال شوخ نشان دهد.
هانیه توسلی تنها به بازی در سریالهای تلویزیونی بسنده نکرد و با بازی در درامهای نمایش خانگی تواناییهای خود را به چالش کشید. او نشان داد که توانایی بازی در ژانرهای مختلفی را دارد و میتواند با برقراری تعادل میان احساسات و جنبههای عقلانی شخصیتها، قصههای متفاوتی را روایت کند. در ادامه بهیادماندنیترین سریالهای او را با هم مرور میکنیم.
سریال «گیسو» ادامه داستان سریالِ عاشقانه است و داستان شخصیتهای آن را دنبال میکند. گیسو دقیقاً پس از پایان حوادث عاشقانه شروع میشود و محوریت داستان حول شخصیت سهیل، پگاه و یونس میچرخد که درگیر معمایی شوک برانگیز و تازه شدهاند. پلیس به دنبال علت واژگانی ماشین گیسو است. گیسو، زنی با گذشتهای مرموز است که باعث ایجاد دردسرهای زیادی در زندگی آنها شده است.
هانیه در نقش گیسو، یکی از جنبههای مثبت سریال است. چون این سریال با ضعفهای زیادی روبرو شد که با انتقاد منتقدان و مخاطبان مواجه شد. اما حضور هانیه توسلی بهعنوان یکی از چهرههای محبوب، باعث شد تا حتی در نقدهای سختگیرانه، از اجرای او بهعنوان نقطه قوت سریال یاد شود.
سریال «زخم کاری» مجموعه داستانی است که در ۴ فصل روایت شده است. داستان این سریال درباره یک فامیل به نام «ریزآبادی» است که درگیر رقابت، حسادت و دشمنی با یکدیگر شده اند. این سریال از نمایشنامه «مکبث» شکسپیر به صورت آزاد اقتباس شده است.
مردی به نام مالک، نقش اصلی داستان است؛ او از طبقه پایین اجتماع است و به دلیل همکاری با بزرگ فامیل به نام حاج عمو، رشد کرده و ثروتی به هم زده است. اما گذشته او باعث شده تا دیگران به چشم فردی پایینتر از خود به او نگاه کنند.
نگاه از بالابهپایین پسرعموهایش، بهاضافه تحریکهای همسرش دستبهدست هم میدهند تا مالک برای رسیدن به آرزوهایش از هیچ کاری روگردان نباشد. همین موضوع او را درگیر توطئهها و خیانتها میکند. بهطوریکه سرتاسر فضای سریال، سیاه، تاریک و معمایی است.
منصوره دخترعموی مالک است که در گذشته عاشق یکدیگر بودهاند. اما حالا مالک با زن دیگری به نام سمیرا ازدواج کرده است. توسلی توانست تصویری کامل از زنی جاهطلب و درعینحال آسیبدیده و درگیر تعارضهای درونی را بهخوبی به نمایش بگذارد. او ثابت کرد که از پس اجرای نقشهای چالشبرانگیز نیز برمیآید. بهطوریکه «منصوره» به عنوانی نقشی برجسته در کارنامه هنری او ثبت شده است.
سریال «آکتور» همانطور که از نام آن پیداست درباره زندگی چند بازیگر تئاتر است. دو بازیگر به دلیل مشکلات مالی وارد ماجراهای پیچیدهای میشوند. این سریال با نگاهی متفاوت و تازه به دنیای بازیگری و چالشهای آن میپردازد.
نازی (با بازی هانیه توسلی) تصویری از زنی معاصر را ارائه میدهد که تحتفشار انتظارات اجتماعی قرار دارد. او عاشق همکارش علی است و حس خود را میان تردیدهایش پنهان میکند. طرف دیگر کودک اوست که به او نیاز دارد. او میان احساس گناه نسبت به فرزندش و علاقه پنهانی به همکارش دچار دوگانگی شده است. توسلی بهخوبی این تضاد را نشان میدهد که چطور نازی میان عشق و مسئولیتهای مادری در نوسان است.
سریال کنکل
سریال «کنکل» یک مجموعه نمایش خانگی ایرانی در ژانر معمایی و پلیسی است که در ۱۵ قسمت روایت میشود. داستان سریال حول محور سرقتهای سریالی مواد اولیه گرانقیمت از یک کارخانه میچرخد. در ابتدا برای حفظ آبروی کارخانه، موضوع به بیرون درز نمیکند، اما با ورود پلیس به ماجرا، تحقیقات آغاز میشود. شایعات پیرامون یکی از کارگران شدت گرفته و دستگیری او، سرآغاز اتفاقات پیچیده و غیرمنتظرهای میشود. نام سریال، «کنکل»، به تلفظ عامیانه واژه انگلیسی “Cancel” اشاره دارد و به صورت استعاری به لغو اعتماد، روابط انسانی و عدالت در بطن داستان اشاره دارد. این مجموعه اولین تجربه سریالسازی رامتین لوافی است و از طریق پلتفرم استارنت پخش میشود.
هانیه توسلی بدون شک یکی از تأثیرگذارترین بازیگران زن سینمای ایران است. او به دور از حاشیه و با انتخابهایی جذاب توانست در دنیای سینما و تلویزیون نقشهایی دلنشین خلق کند. از غریبه تا وفا و میوه ممنوعه و از شام آخر تا شبهای روشن و جهان با من برقص و از زخم کاری تا آکتور هانیه توسلی بازیهای درخشانی داشته است.
شما کداو فیلم یا سریال او را دوست دارید؟
پاسخ ها