حقوق میتواند یک گزینهی شغلی هیجانانگیز و خیلی جذاب باشد. هوش، تعهد کاری و مهارتهای اجتماعی از الزامات وکالت است.
حقوق یکی از قدیمیترین مشاغل دنیاست که شروع آن به یونان باستان برمیگردد. اولین وکلا سخنرانان یونانی بودند، که از طریق نوشتن متن سخنرانی برای طرفین دعوا و بعضا شهادت دادن به نفع آنها در جلوی قاضی برای مردم وکالت میکردند.
با این وجود این سخنرانان حق نداشتند در ازای خدمات خود پول بگیرند و بنابرین حقوق وقتی بالاخره تبدیل به یک شغل درست و حسابی شد، که این قانون حدود ۲۰۰ سال پیش از میلاد در روم باستان لغو شد. با قانونی شدن شغل وکالت، معیارهای لازم برای وکیل شدن از صرفا یک سخنور خوب بودن سختتر شد. تا سال ۳۸۰ قبل از میلاد وکلا مشغول مطالعهی علم حقوق شده بودند و کاملا شبیه شیوهی امروزی انجام این کار، باید به عضویت جمعیت وکلای دادگاه در میآمدند.
ورود به این زمینهی شغلی آسان نیست و این شغل مناسب کسانی که میخواهند خیلی کم کار کنند هم نیست. وکیل شدن نیازمند تلاش مضاعف و صرف وقت زیاد است.
از کجا باید شروع کرد؟
اول از همه، مدرک حقوق بگیرید.
دو راه ممکن برای گرفتن مدرک حقوق وجود دارد: راه اول این است که دورهی آموزشی چهار سالهی لیسانس را تمام کنید.
گزینهی دوم این است که برای کسب لیسانس حقوق سه سال درس بخوانید و بعد از آن یک دورهی مطالعاتی اضافی دو ساله را تمام کنید.
هرچند این راه کمی بیشتر زمان میبرد، اما قطعا شما را به خوبی برای آینده آماده میکند. هر وقت مدرکتان را گرفتید لازم است کمی در این زمینه کار کنید؛ چندین دورهی شاگردی برای انجام دادن وجود دارد که هر کدام حدود شش ماه طول میکشد.
بعد از آن، بالاخره نوبت آزمون ترسناک وکالت است.
از مسیرهای زیادی میتوان وارد رشتهی حقوق شد. خیلی از مردم نمیدانند که همهی وکلا برای یک مؤسسه کار نمیکنند یا در دادگاه حاضر نمیشوند.
همچنین بین دو اصطلاح advocate و attorney تفاوت است. مورد اول حق کار کردن برای یک مؤسسهی حقوقی یا مشاورهی مستقیم به موکلان را ندارد و باید مستقل کار کند. دومی میتواند در دادگاه حاضر شود اما بیشتر کارهای دفتری نه چندان حساس را انجام میدهد و هم میتواند به صورت مستقل و هم برای یک مؤسسهی حقوقی کار کند. حقوق همچنین زیرشاخههای زیادی دارد مانند حقوق کیفری، حقوق قرارداد و حقوق اساسی. بیشتر وکلا در یک حوزهی خاص سررشته دارند. اگرچه بعضی وکلا هستند که در چند زمینه سررشته دارند، اما بعید است مثلا همان وکیلی که برای فرد متهم به قتل وکالت میکند به پروندهی طلاق شما هم رسیدگی کند. وکلا همچنین حق ندارند چند پرونده را که منافعشان علیه هم است قبول کنند. وکیل نباید اجازه دهد منافع شخصی وی در رسیدگی به یک پرونده خلل ایجاد کند.
وکلا باید رازدار همهی گفتههای موکل خود باشند، حتی اگر آنها به ارتکاب یک جرم اعتراف کنند. وکیل فقط زمانی وظیفه دارد این توافق را زیر پا بگذارد که موکل قصد آسیب رساندن به شخصی را ابراز کرده و وکیل به یقین برسد که وی واقعا ممکن است آن را عملی کند. بیشتر وکلا به صورت مشروط کار میکنند یعنی فقط در صورت پیروز شدن پرونده پول میگیرند. همین به وکلا انگیزه میدهد که خیلی سخت کار کنند.
هرچند زندگی واقعی یک وکیل همیشه شامل حوادث جالب اتاق دادگاه نمیشود، اما مسیر شغلی یک وکیل همیشه جذاب و معمولا ارزشمند است. وکلا فرصت دارند که بر این دنیا و زندگی مردمانش تأثیرات مهمی، چه کم چه زیاد، داشته باشند.
بیشتر بخوانید: معنی مفاهیم اصلی قانون و وکالت
پاسخ ها