کتاب داستان مردی به نام یونس است که برای دخترش آرزو از گذشته میگوید، داستان از دهه هفتاد شروع میشود زمانی که تولد ۲۵ سالگی دختر مرد است. کمکم داستان پیش میرود و میبینیم مرد در سال ۵۵ دانشجو بوده و به همراه همسرش دریا هر دو فعال سیاسی و انقلابی بودند. اما چیزی که ناگهان داستان را تغییر میدهد این است که انقلاب اسلامی در سال ۵۷ پیروز نشده است. هنوز حکومت پهلوی برقرار است و ناامیدی و سیاهی همه جا را گرفته است.
تغییر تاریخ معاصر ایدهای جذاب است که تا بهحال هیچ نویسنده معاصری سراغ آن نرفته است و در این کتاب ما روایتی تازه و بدیع را میخوانیم. متن سرشار از احساسات است و در سه بخش «حیرت»، «ارتداد» و «رجعت» نوشته شده است.
ما در تاریخ به گذشته میرویم و میبینیم زمانی که امام خمینی وارد ایران شده است او را دستگیر کردهاند و پس از آن در رادیو و تلوزیون اعلام میکنند که ایشان فوت کردهاند، نیروهای ساواک و ارتش و آمریکا در شهر همه را قتل و عام می کنند و انقلاب را برای همیشه خاموش میکنند. در همین درگیریها یونس قهرمان داستان همسرش را از دست میدهد.
پاسخ ها