« اگر خواننده درباره ی کاری که هایزنبرگ کرده، گیج شده است، او تنها نیست. من بارها تلاش کردم تا مقاله هایزنبرگ را که در بازگشت از هلیگولند نوشته بود بخوانم و گرچه احتمالا مکانیک کوانتومی را فهمیده ام، هرگز انگیزه ی هایزنبرگ برای این گام ریاضیاتی که در این مقاله برداشته است را نفهمیدم. فیزیکدانان نظری در موفق ترین کاریهایشان تمایل دارند یکی از دو نقش زیر را بازی کنند: آنها یا شخصیت حکیم داستان اند، یا جادوگر داستان. معمولا فهمیدن مقالات فیزیکدانان حکیم سخت نیست اما مقالات فیزیکدانان جادوگر دور از فهم است. در این مورد، مقاله سال ۱۹۲۵ هایزنبرگ یک جادوی خالص است. »
– استیون واینبرگ –
برایان کاکس در ادامه می نویسید: با این حال فلسفه هایزنبرگ جادوی خالص نیست. این فلسفه ساده بوده و در قلب روشی که در “کتاب جهان کوانتومی” توضیح داده شده جای دارد. وظیفه ی نظریات در باب طبیعت این است که پیش بینی هایی از کمیت ها انجام دهند که بتوان با نتایج تجربی مقایسه شان کرد. ما مجبور نیستیم نظریاتی بسازیم که حتما ارتباطی با جهان بزرگ مقیاسی که می بینیم داشته باشد. خوشبختانه گرچه ما فلسفه هایزنبرگ را به کار خواهیم برد، اما روش واضح تر ریچارد فاینمن به جهان کوانتومی را نیز دنبال خواهیم کرد.
پاسخ ها