در ۱۳ ژولای ۱۹۷۸ مصادف با ۲۲ تیر ۱۳۵۷ بوگارسکی مشغول کنترل بخشی از قطعات معیوب این شتاب دهنده بود. برای اینکه بتواند بر قطعه معیوب مسلط شده و به راحتی با آن کار کند، سرش را درون بخشی از شتاب دهنده ذرات فرو برد که پرتو پروتون در حال عبور از آن بود. وی بعدها گفت که آن لحظه نوری را دید که از «هزار خورشید هم درخشانتر بود». اما هنگام این اتفاق به هیچ وجه احساس دردی نداشت.
پرتو پروتون هنگام ورود به جمجمه این محقق تقریبا ۲۰۰۰ گری قدرت داشته و هنگام خروج از سمت دیگر، احتمالا قدرتش به ۳۰۰۰ رسیده بوده. gray واحد سنجش میزان جذب تشعشعات یونیزه در SI است. می توان گفت که هر گری معادل جذب یک ژول انرژی توسط جسمی یک کیلوگرمی است. برای مثال هنگام عکسبرداری های معمول اشعه ایکس، شما تشعشعی بسیار کمتر از یک گری دریافت می کنید. همچنین گفته می شود دریافت تشعشع بیش از ۵ گری می تواند طی ۱۴ روز باعث مرگ فرد شود.
البته این نکته را نباید فراموش کرد که این اندازه گیری ها درباره انواع معمول اشعه است و تا کنون کسی این میزان از تشعشع را به شکل یک پرتو متحرک که با سرعت نور حرکت می کند، تجربه نکرده است. (البته به جز آقای بوگارسکی!) همان طور که در تصویر پایین می بینید، پرتو نور از پشت سر بوگارسکی وارد شده و از محل بینی وی خارج شده است. کمی پس از این اتفاق سمت چپ صورت وی حسابی ورم کرد. او را به بیمارستان منتقل کردند و به عنوان چیزی که تا به حال اتفاق نیفتاده بود، مورد مطالعه و آزمایش دقیق قرار گرفت. زیرا آنها انتظار داشتند که وی ظرف چند روز بمیرد.
چند روز بعد مو و پوست سر وی در محل ورود پرتو، دچار ریزش شد و همچنین پوست اطراف بینی هم از بین رفت. علاوه بر این پرتو پروتون بخش هایی از جمجمه و بافت های مغز را هم سوزانده بود. اما بوگارسکی نه تنها زنده ماند، بلکه بسیار خوب از پس از فاجعه بر آمد و سلامت نسبتا کامل خود را به دست آورد.
با وجود اینکه اشعه از مغز وی عبور کرده بود، اما ظرفیت فکری و ذهنی وی همچون گذشته باقی مانده بود. و البته چند مشکل کوچک سلامتی که با آنها روبرو شد، به هیچ وجه تهدید کننده زندگی وی نبودند. وی شنوایی گوش چپش را از دست داد و پس از آن به طور دائمی یک نویز نامطبوع و کمی آزار دهنده را در آن گوش می شنود. بخش سمت چپ صورت وی هم طی دو سال پس از حادثه، به مرور فلج شد و حس خود را از دست داد. همچنین کارهای ذهنی بیش از گذشته وی را خسته می کردند.
با این وجود وی پس از واقعه، به زندگی عادی بازگشت، دوباره درس را از سر گرفت و توانست مدرک دکترای را هم کسب کند. البته اثرات جانبی این اتفاق هنوز با وی هستند. گاهی غیب می شوند و دوباره با یک بیماری یا حمله ناگهانی بر می گردند. شاید غریب ترین تاثیر جانبی این اتفاق را بتوان در چهره وی یافت. با نگاهی به صورت حال حاضر بوگارسکی می بینید که سمت راست چهره وی حالت عادی چین و چروک های یک مرد مسن را دارد. اما سمت چپ صورتش همچنان به حالت قبل باقی مانده است و همان وضعیت را حفظ کرده است.
به نظر می رسد که پرتوهای پروتون شتابدهنده ذرات برای جلوگیری از چین و چروک پوست، بسیار موفق تر از بوتاکس عمل می کنند!
پاسخ ها